اعظم ولی‌زاده*

بازارهای اوراق بهادار نخستین محملی هستند که به‌آن وسیله، سرمایه تأمین می‌شود و برای نیازهای مختلف سرمایه‌گذاری پررقابت تخصیص می‌یابد. از دیدگاه اجتماعی کمال مطلوب این است که این بازارها عملکرد درستی داشته باشند؛ به‌این معنی که قیمت اوراق بهادار مؤید ارزش واقعی دارایی‌ها باشد و به‌این وسیله مسیر جریان وجوهی را که باید سرمایه‌گذاری کرد، مشخص کند. در این بین، مفهوم بازار کارآ کمک شایانی به بازارهای سرمایه می‌کند.

سؤالی که همواره ذهن سرمایه‌گذاران، تحلیلگران، مدیران و سایر مشارکت‌کنندگان بازار را به خود مشغول ساخته است این است که آیا بازار سرمایه از منظر اطلاعاتی کارآ است یا خیر؟ و یا این که آیا سرمایه‌گذاران و تحلیلگران می‌توانند با پیش‌بینی‌های خود بر بازار غلبه یابند یا خیر؟ دلیل جذابیت این سؤال این واقعیت است که قیمت‌های اوراق بهادار، ثروت را به شرکت‌ها و افراد تخصیص می‌دهد. قیمت‌های اوراق بهادار خود تحت تاثیر اطلاعات مالی شرکت‌ها است. بنابراین دانستن این موضوع که آیا اطلاعات مالی شرکت‌ها فوراً در قیمت‌ها منعکس می‌شوند یا خیر، مبحث قابل توجهی است.

بازار کارآ یا نابسامانی‌های بازار

فاما در سال ۱۹۶۵برای اولین بار در ادبیات مالی به تعریف بازار کارآ به این شرح پرداخت: بازار کارآ بازاری است که افراد زیادی در آن برای حداکثر سازی سود خود، رقابتی منطقی دارند؛ به گونه‌ای که بتوانند ارزش‌های آتی بازار یا اوراق بهادار را پیش‌بینی کنند. در این بازار، اطلاعات بااهمیت جاری تقریبا بدون هیچ‌گونه هزینه‌ای در اختیار همه شرکت‌کنندگان بازار قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، بازار کارآ بازاری است که در آن اطلاعات موجود و در دسترس به سرعت و به طور کامل در قیمت‌ها منعکس می‌شود. فرضیه بازار کارآ بر مبنای وجود رفتار منطقی و بخردانه همه مشارکت‌کنندگان بازار است.

اگرچه فرضیه بازار کارآ مبنای بسیاری از تحقیقات انجام شده تاکنون بوده است، اما بسیاری از محققین، نابسامانی‌های زیادی را در بازار به اثبات رسانیده‌اند. نابسامانی به معنای مستثنی کردن یک قانون یا مدل است. بنابراین نابسامانی بازار به معنای تحقق وقایعی برخلاف انتظاراتی است که از یک بازار کارآ می‌رود. از جمله این نابسامانی‌ها می‌توان به نوسان بیش از حد بازار سهام، حبا‌ب‌های بازار سهام، رانش‌های پس از اعلام سود و پیش‌بینی بازار یا قیمت‌های سهام با استفاده از نسبت‌ها و مدل‌های مشخص اشاره کرد.

بنابراین در صورت اثبات عدم کارآیی بازار، به بسیاری از مدل‌ها و مکانیزم‌های طراحی شده برای آن با شک و تردید نگریسته خواهد شد. در این خصوص باید توجه حسابداران را به ارائه گزارش‌های مالی شفاف‌تر برای سامان بخشیدن به بازارهای مالی جلب کرد. با ارائه گزارش‌های مالی بهبود یافته به سرمایه‌گذاران کمک می‌شود تا آنها بتوانند ارزش بنیادی شرکت را به صورت دقیق‌تر پیش‌بینی کنند. همچنین این امر باعث می‌شود که تعصبات یا یکسونگری‌های رفتاری سرمایه‌گذاران کاهش یابد.

سخن آخر

با توجه به اینکه مساله کارآیی بازار همواره یکی از دغدغه‌های سرمایه‌گذاران، مدیران و سایر مشارکت‌کنندگان بازار بوده است، بخش قابل توجهی از مطالعات حوزه بازار سرمایه به این موضوع پرداخته‌اند. هرچند که نتایج این تحقیقات در دو جبهه مقابل قرار گرفته است، به گونه‌ای که برخی از آنها به حمایت از فرضیه بازار کارآ پرداخته و برخی دیگر در مقابل آن سعی در مطرح کردن نابسامانی‌های بازار دارند. بنابراین سوال اساسی که ذهن بسیاری از محققین را به خود مشغول ساخته است این است که چگونه می‌توان در مورد کارآیی بازار اظهارنظر کرد. در صورت عدم پذیرش فرضیه بازار کارآ، آیا می‌توان به جرات ادعا کرد که نتیجه همه تحقیقاتی که تاکنون بر مبنای کارآیی بازار انجام شده با شک و تردید همراه است؟ از سوی دیگر، در صورت پذیرش فرضیه بازار کارآ، آیا پاسخی برای مدعیان نابسامانی‌های بازار وجود دارد. و سوال آخر این که آیا روش‌های تحقیق، مدل‌ها و مبانی سنجش کارآیی بازار تاکنون به نحو صحیح و با درنظر گرفتن همه عوامل موثر بوده است؟

*دانشجوی دکتری حسابداری دانشگاه الزهرا