علل خروج سرمایه از بورس تهران
دنیای اقتصاد -در حالی که حجم معاملات روزانه بورس تهران از دومیلیارد تومان فراتر نمیرود، دولت توانست با رو کردن اوراق مشارکت ۱۹درصدی، ۵۰۰میلیارد تومان نقدینگی جذب کند. استقبال مردم از این اوراق مشارکت هیچ پیامی هم که نداشته باشد، دست کم ثابت میکند بورس تهران دیگر از اعتبار گذشته نزد سرمایهگذاران برخوردار نیست. واکاوی علل خروج سرمایهگذاران از بورس
نقدینگی هست، برنامه نیست
گروه بورس- مهتاب رحمتعلی: در حالی که حجم معاملات روزانه بورس تهران از دومیلیارد تومان فراتر نمیرود، دولت توانست با رو کردن اوراق مشارکت ۱۸درصدی، ۵۰۰میلیارد تومان نقدینگی جذب کند.
استقبال مردم از این اوراق مشارکت هیچ پیامی هم که نداشته باشد دست کم ثابت میکند بورس تهران دیگر از اعتبار گذشته نزد سرمایهگذاران برخوردار نیست.
شاید بتوان گفت آنچه که قدرت تحلیلگری سهامداران را به چالش میکشد، صفهای سنگین خرید و فروش است، چراکه قیمت سهام شرکتها بیشتر از آنچه که ارزش واقعی آنها است، سقوط و صعود شدید را تجربه میکنند.
شرکتهایی نظیر «پالایش نفت اصفهان»، «ملی مس»، «پتروشیمی خارک»، «سرمایهگذاری معادن و فلزات» و ... در گره معاملاتی هستند. حتی پیشبینی میشود «چادرملو» و «گلگهر» نیز که به تازگی از گره خارج شدهاند، دوباره در همان شرایط قبلی قرار بگیرند. آنچه مورد توجه است اینکه نهتنها قیمت فعلی سهام این شرکتها از قیمت واقعی فاصله گرفته بلکه نقدشوندگی سهام نیز کاهش یافته است.
بیایید شاخص را رها کنیم!
با اینکه در حال حاضر شاخص به ۸هزار و ۸۰۰ واحد رسیده و با کمی افت طی یک عقبگرد سنگین به شرایط قبلی خود در ۵ سال و نیم پیش برگشته، اما کارشناسان معتقدند یافتن راهی برای نقدشوندگی سهام در بازار، بسیار مهمتر از داشتن دغدغه شاخص است.
با فرض این که بازار با همین روال جلو رود و شرکتهای فرورفته در گره به تعادل برسند، آیا میتوان انتظار داشت حجم معاملات افزایش یافته و شاخص صعود کند؟
درشرایطی که در آستانه زمان اعلامهای جدید پیشبینی سود شرکتها برای سال بعد هستیم که با توجه به وجود بحرانهای جهانی کاهش چشمگیری خواهند داشت. آیا میتوان انتظار داشت که اعتماد دوباره به بورس بازگردد و سرمایهگذاران به این بازار نگاهی بیندازند؟
کارشناسان معتقدند که بورس باید به دنبال راهی برای کسب اعتماد از دسترفته، ایجاد جایگاه مناسب خود و همچنین افزایش نقدشوندگی سهام باشد. البته روشن است که کوتاهی در اتخاذ تدبیری دوباره برای احیای بورس، چیزی جز به حاشیه رفتن را برای بورس رقم نخواهد زد.
درجستوجوی فرصت
رضا بختیاری، کارشناس بازار سرمایه میگوید: اگر سرمایهگذاران فرصت مناسب پیدا کنند به راحتی به بازار سهام باز میگردند.
وی میافزاید: هنوز ۱۶۰ تا ۱۷۰میلیارد دلار نقدینگی در کشور داریم که ۵۰درصد آن در حسابهای کوتاهمدت بانکهای خصوصی است.
به گفته وی مردم درحالحاضر به ناچار به سیستم بانکی روی آوردهاند.
وی با اشاره به اینکه تا پایان سال حجم نقدینگی افزایش خواهد داشت، تصریح میکند: تاکنون سه هزار میلیارد تومان نقدینگی به سیستم بانکی تزریق شده و صحبت از تزریق ۱۰هزار میلیارد تومان نقدینگی دیگر است.
بختیاری با تاکید بر اینکه با افزایش نقدینگی همه بخشها منتفع خواهند شد، میگوید: کارشناسان نباید یکسال آینده بورس را در نظر بگیرند بلکه باید دستکم تحلیلی برای سه سال آینده بورس داشته باشند، چرا که در سایه تحلیلهای خوب قادر خواهند بود بخشی از منابع را بازگردانند.
به گفته وی هنوز بسیاری از صنایع با مشکل جدی مواجه نیستند به طور مثال سیمانیها دچار مشکلات زیادی هستند، اما هنوز زیانده نشدهاند یا خودروسازان با وجود فشاری که روی واردات خودرو صورت میگیرد وضعیت مناسبی دارند.
این کارشناس تاکید کرد: با برنامهریزی مناسب در بازار سرمایه میتوان تا بعد از انتخابات، رونق را به این بازار بازگرداند.
حسن بحران جهانی
شاهین چراغی، کارشناس دیگر بازار سرمایه میگوید: بهرغم این که برخی فکر میکردند بین مسائل ایران و جهان رابطهای وجود ندارد، اما بحرانهای اخیر ثابت کرد که اگر در همه موارد چنین باشد، اقتصاد بحث جدایی دارد.
به گفته وی، حسن بحرانهای پیش آمده در جهان این بود که ما را نیز به فضای بازارهای جهانی کسب و کار برد.
این کارشناس با اشاره به این که مسوولان ما همانند دیگر کشورها در این شرایط یکسان عمل نمیکنند، میافزاید: در حالی که طی هفتههای گذشته به دلیل عدم تصویب کمک مالی به شرکتهای جنرال موتور و فورد این شرکتها افتهای چشمگیری کردند، ما حاضر نیستیم درباره شرکتهای خودروسازی در بورس دست از حمایتها برداریم.
وی وجود شفافیت اطلاعاتی را از جمله مهمترین موضوعات برای جلب اعتماد سهامداران میداند. به گفته وی در صورتی که شرکتها اطلاعات شفاف داشته باشند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. وی در این باره با اشاره به شرکت تویوتا میگوید: در حالی که این شرکت سود خود را تا کنون چند میلیارد دلاری میدانست، اما در حال حاضر سود خود را ۵۵۷میلیون دلار یعنی در نقطه سربهسر اعلام کرده و همچنین پیشبینی کرده که فروش سال آینده ۶۰درصد کاهش را شاهد باشد.
چراغی معتقد است، شرکتها با تحلیلهای درست و متناسب با شرایط، باید بودجه سال آینده خود را پیشبینی کنند. به ویژه شرکتهایی که بیشتر با بازارهای جهانی مرتبط هستند، بهتر است بودجه سال آینده را براساس چندین پیشبینی از نرخهای مختلف محصولات جهانی اعلام کنند تا در صورت افزایش یا کاهش قیمتهای جهانی در سال آینده سهامدار همه پیشبینیهای شرکت را در نظر داشته باشد.
به گفته این کارشناس، مردم در حال حاضر به بورس اعتماد ندارند.
وی با اشاره به این که عرضه سهام شرکتهای اصل ۴۴ در سال گذشته بسیاری از نقدینگی را از بازار خارج کرد، میگوید: شرکتهای اصل ۴۴ با قیمتهای بالا و بدون شفافیت اطلاعاتی عرضه شدند. مثل مخابرات که همانند نوزادی نارس وارد بورس شد و سهامداران تاوان مشکلات آن را پس میدهند.
وی، نبودن هماهنگی لازم بین سازمانهای مختلف در عرضههایی شبیه مخابرات را از بزرگترین مشکلات دانست.
به گفته وی، قانونگذاران در فضای کسب و کار نیستند و از موضع بیرونی به قضایا نگاه میکنند.
چراغی معتقد است: در شرایط بحرانی فعلی باید همانند دیگر کشورها کمیته تخصصی کارگروه از تمام شرکتها و نهادهای تاثیرگذار در بازار تشکیل شود تا بتوانند درباره مشکلات تصمیمگیری کنند.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر مسوولان باید دغدغه شاخص را نداشته باشند و بگذارند شاخص شناور شود که هم اکنون بهترین زمان برای این کار است تا محیط تصنعی که برای شاخص ایجاد شده، تغییر کند.
وی همچنین حذف دامنه نوسانات قیمتها را مهمترین اقدام در راستای کمک به نقدشوندگی سهام دانسته و میگوید: مسوولان باید نقدشوندگی سهام را به عنوان بزرگترین موفقیت بازار در نظر داشته باشند تا بتوانند سرمایهها را دوباره به بازار برگردانند.
سه مشکل اساسی بازار
عباسعلی حقانی نسب یکی دیگر از کارگزاران بورس، بازار سرمایه را گرفتار سه مشکل اساسی میداند و میگوید: بهبود بازار سرمایه منوط به حل مشکلات اساسی این بازار است که باید حل آنها در اولویت قرار گیرد.
وی توضیح میدهد: درحالحاضر بازار با دو ابهام بزرگ روبهرو است که این ابهامها خود، دو مشکل اساسی بازار را موجب شدهاند؛ نخست ابهام ناشی از بحران مالی جهانی و دیگری ابهام در اجرای طرح تحول اقتصادی دولت است.
حقانی نسب سپس میگوید: سرمایهگذاران نمیدانند آیا بحران جهانی در سال ۲۰۰۹ نیز تداوم مییابد یا از شدت آن کاسته خواهد شد. همچنین آنها از اجرا شدن یا اجرا نشدن طرح تحول اقتصادی و پیامدهای آن نگرانند. این دو موضوع تاثیر بسیار زیادی بر وضعیت سودآوری شرکتها در سال آینده دارند و ما شاهدیم که در شرایط فعلی، سود شرکتهای بورسی گاهی اوقات با نوسان ۵۰درصدی همراه شده است.
این کارگزار بورس خاطرنشان میکند: اگر بحران جهانی و کاهش قیمتها تداوم یابد و قیمت نفت نیز کاهش یابد و انتظار رشد بالاتر از ۴۰دلار برای آن نرود، بخش عمدهای از صنایع ما که محصولاتشان را با نرخ جهانی میفروشند، به شدت متضرر خواهند شد.
از سوی دیگر اگر طرح تحول اقتصادی دولت اجرا شود، بیش از ۸۰درصد شرکتهای بورسی که متکی بر منابع انرژی هستند با افزایش شدید هزینهها روبهرو خواهند شد.
وی تاکید میکند: بازار سرمایه تا روشن شدن این دو نقطه ابهام، در شرایط فعلی باقی خواهد ماند. حقانینسب با اشاره به اینکه حل ابهام اول به دولت مربوط نمیشود، در خصوص ابهام بعدی پیشنهاد میکند: دولت میتواند تکلیف طرح تحول را مشخص سازد و اینکه در صورت اجرا چه اتفاقی برای انرژی و صنایع وابسته به آن خواهد افتاد و در این مورد به شفافسازی بپردازد.
این کارگزار بورس کمبود نقدینگی را سومین مشکل اساسی بازار عنوان کرده و میگوید: بحران جهانی و کاهش قیمتها به گونهای سریع اتفاق افتاد که موجب قفل شدن نقدینگی بازار شد و فرصت نقد شدن سرمایهها را از سرمایهگذاران گرفت.
حقانینسب ادامه میدهد: با توجه به اینکه دولت در سالهای گذشته از طریق خصوصیسازی از بازار سرمایه منفعت کسب کرد و در بهترین شرایط بازار فروشنده بود، لازم است از طریق تزریق نقدینگی و اعطای تسهیلات برای خرید سهام، بخشی از زیان وارد شده به بازار سرمایه را جبران کند.
وی سپس میگوید: دولت هیچگاه خریدار سهام نبوده، اما امروز باید فرصت فروش به بازار بدهد.
سموم اقتصادی
شایان آرانی، یکی دیگر از کارشناسان بازار سرمایه نیز وجود بحران جهانی، رکود اقتصادی و فشار تورمی را به مثابه سم بسیار خطرناکی برای اقتصاد و بازار سرمایه میداند.
وی معتقد است که اگر بورس تهران آزاد بود، باید در چنین شرایطی سقوط میکرد.
این کارشناس مهمترین اقدام دولت برای بهبود شرایط فعلی را اقداماتی در راستای کاهش تورم، رونق بازار و جذب سرمایههای خارجی ذکر میکند.
آرانی با اشاره به اینکه دورنمای اقتصادی کشور مبهم و نقدینگی سرگردان است، میگوید: سرمایهگذاران به محض یافتن محلی امن برای سرمایهگذاری مثل خرید اوراق مشارکت اقدام به این امر میکنند.
به گفته وی، دولت باید ابتدا زیربناها را محکم کند تا بازار سهام نیز رونق گذشته را بازیابد.
گارانتی دولتی
در همین حال رامیار شیوری، یکی دیگر از کارشناسان بورس تهران درباره بروز تمایل سرمایهگذاری مردم بر اوراق مشارکت نسبت به اوراق بهادار به خبرنگار ما گفت: این امر بسیار بدیهی است چرا که یک گارانتی قابل اطمینان از سوی دولت در قبال سرمایهگذاری در این زمینه وجود دارد.
وی با اشاره به این مطلب که این پولهای موجود در جامعه بیشتر در قالب پولهای غیرقابلرهگیری است، تصریح کرد: لزوما این پولها در اختیار افراد حقیقی و کوچه و بازار نیست و گاهی نیز هیچ مصرف دیگری هم ندارد، به آن معنا که نه در بازار ملک و نه در سایر بازارها سرمایهگذاری نشدهاند.
وی افزود: در شرایطی که تورم بالای ۲۵درصد است، سرمایهگذاری در اوراق مشارکت تنها بخشی از کاهش ارزش پول را جبران میکند. این کارشناس گفت: البته حضور صندوقهای سرمایهگذاری در بازار نیز با توجه به ضامنی که دارند، میتوانند راهگشایی در بازار سرمایه باشند.
وی ادامه داد: اما با توجه به اینکه رویکرد همه فعالان بازار و مسوولان، رویکردی سفتهبازانه است، بنابراین نمیتوان انتظار تغییر در نگرش بازار را داشت.
وی افزود: نگرش فعلی بازار این است که با توجه به اینکه قیمتها در کف است، الان زمان خرید است و وقتی که قیمتها افزایش یافت، همه فروشنده شوند. نگاه جامعه به بورس باید نگاه سود سالانه باشد.
شیوری خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی، تزریق نقدینگی هم نمیتواند کارآ باشد زیرا این عمل نیز بر یک پایه محکم و قابلاعتماد انجام نمیشود.
عکس: علیرضا باغانی
ارسال نظر