...و یادداشت
مدیریت نوسانات ارزی
نرخ فروش دلار در اوایل سال ۱۳۸۶ حدود ۹۲۴۳ریال بوده که تا اواخر آذر ماه سال ۱۳۸۶ (اواخر سال میلادی) به مبلغ ۹۴۳۱ریال (یعنی حدود ۲درصد افزایش) و پس از آن تا پایان سال ۱۳۸۶ به حدود ۹۷۰۸ریال رسیده است (یعنی حدود ۵درصد و ۳درصد کاهش به ترتیب نسبت به آذر ماه و ابتدای سال ۱۳۸۶).
نرخ فروش دلار در اوایل سال ۱۳۸۶ حدود ۹۲۴۳ریال بوده که تا اواخر آذر ماه سال ۱۳۸۶ (اواخر سال میلادی) به مبلغ ۹۴۳۱ریال (یعنی حدود ۲درصد افزایش) و پس از آن تا پایان سال ۱۳۸۶ به حدود ۹۷۰۸ریال رسیده است (یعنی حدود ۵درصد و ۳درصد کاهش به ترتیب نسبت به آذر ماه و ابتدای سال ۱۳۸۶).
نرخ فروش دلار در پایان ماه گذشته به حدود 2889ریال رسیده که نشاندهنده 5/3درصد و 5/0درصد افزایش به ترتیب نسبت به ابتدای سالهای 1387 و 1386 بوده است و این یعنی نوعی ثبات در نرخ برابری دلار.
از طرف دیگر نرخ فروش یورو در ابتدا و پایان سال ۱۳۸۶ و نیز پایان ماه گذشته به ترتیب بالغ بر ۱۲۲۹۹، ۱۱۶۱۴ و ۳۸۲۱۴ریال بوده است، یعنی افزایش نرخ برابری پایان سال ۱۳۸۶ و ماه گذشته نسبت به نرخ برابری ابتدای سال ۱۳۸۶، به ترتیب معادل حدود ۱۵درصد و ۱۷درصد.
نگاهی دوباره به نرخهای برابری دو ارز پیشگفته نشاندهنده نوسانات به طور نسبی کم در نرخ برابری دلار و روندی افزاینده در نرخ برابری یورو است:
حال چند سوال مطرح می شود:
*آیا دولت و بانک مرکزی بر نرخ برابری دلار، کنترلی خاص اعمال میکنند یا این ثبات نسبی طبیعی است؟
*آیا روند فزاینده نرخ برابری یورو (و مثلا ین ژاپن که روند فزایندهای البته کمتر از یورو داشته) طبیعی است و این روند در آینده تا چه میزان قابل پیشبینی است؟
زمانی اهمیت این دو سوال مشخص و معنی دار خواهد بود که ملاحظه کنیم دولت تلویحا و گاه به صراحت، واردکنندگان را به استفاده از یورو تشویق میکند، ضمن آنکه به نظر میرسد خریدهای دلاری به هر حال بدون مشکلات خاص خود قابل انجام نیست.
و سوال بعدی اینکه آیا دولت و بانک مرکزی میتوانستهاند کنترلی مشابه دلار بر یورو و ین نیز اعمال کنند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، چرا اعمال نشده و اگر پاسخ منفی است بحث تاکید بر تثبیت قیمتها برای شرکتهایی که متحمل این تفاوتهای هنگفت نرخ ارز شدهاند، چگونه موضوعیت مییابد؟
سوال اصلی و هدف از طرح مطالب مزبور این است که مدیران مالی چگونه باید هزینههای ناشی از تغییرات این چنینی نرخ ارز را در صورتهای مالی و گزارشهای مربوط به نتایج عملکرد مدیریت درج کنند تا صورتهای مالی هم قابلیت مقایسه عملکرد مدیریت را داشته باشد و هم هزینههای غیر قابل پیشبینی که ناشی از تصمیمات دولت و بانک مرکزی و خارج از حیطه اختیار و اقتدار مدیران بنگاههای اقتصادی بوده به نحو مناسب و شفاف منعکس شود، این هزینهها حداقل شامل افزایش قیمت تمام شده داراییهای بلندمدت وارداتی و افزایش قیمت تمام شده مواد اولیه وارداتی همچنین هزینه تامین نقدینگی مربوط به افزایش سرمایه در گردش است و در نهایت، وظایف و نقش مدیران مالی در نحوه گزارشگری این موارد چیست؟
- اصولا دولت و بانک مرکزی به عنوان بانیان اصلی اقتصاد کشور، باید فکری به حال سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی و جبران هزینههای این تصمیمات کنند. آیا تصمیم هیات وزیران در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ درخصوص بخشش مابهالتفاوت نرخ ارز اعتبارات اسنادی گشایش یافته برای کالاهای سرمایهای از نظر ماهیت و زیر بنای موضوع، مصداق همین مسائل نیست؟
*حسابدار رسمی
عضو انجمن مدیران مالی حرفهای ایران
ارسال نظر