بورسی در دل بورس تهران
رقمی که باعث شد بازدهی بورس تهران طی فصل بهار ۸۷ از مجموع بازدهی آن در سال ۸۶ (معادل ۶/۱۷درصد) فراتر رود.
نکته قابل توجه در ثبت این بازدهی رشد سریع قیمتها طی تنها 31 روز کاری بود. به بیان دیگر کل بازدهی فوقالذکر از 16 اردیبهشت ماه حاصل شده است. همچنین طی این مدت شاخص کل نیز 5/16 درصد افزایش یافته است. باید توجه داشت که رشد شاخص کل برخلاف شاخص بازده نقدی و قیمت تنها تحت تاثیر رشد قیمت سهام شرکتها و در نهایت رشد ارزش کل بورس شکل میگیرد.
بررسی روند تغییرات ارزش بورس تهران طی سه ماه نخست امسال نشان میدهد، فارغ از عرضه سهام کشتیرانی، ارزش بورس تهران طی فصل بهار به میزان ۵۹۹۳ میلیارد تومان افزایش یافته است. رشدی که در نوع خود طی این مدت بسیار قابل توجه است، اما بررسی جزئیات این افزایش ارزش حاکی است، پنج شرکت بزرگ بورس تهران در عمل کل این افزایش ارزش را سبب شدهاند. به بیان دیگر ارزش بازار فولاد مبارکه، ملی مس، فولاد خوزستان، فولاد خراسان و گلگهر در پایان خردادماه نسبت به ابتدای سال درمجموع ۵۶۳۳ میلیارد تومان افزایش یافته که سهم فولاد مبارکه (بزرگترین شرکت بورس تهران) ۲۵۸۸ میلیارد تومان بوده است.
درحقیقت یکی از سوالاتی که طی روزهای گذشته اکثر فعالان بازار درپی پاسخ آن هستند، زمان توقف رشد شاخص و نگرانی از ترکیدن حباب قیمتها است. باید توجه داشت که روند حرکت قیمت سهام در سال 87 با وضعیت بورس در سال 82 تاحد زیادی متفاوت است، چرا که در سال 82 کل شرکتهای حاضر در بورس دچار رشد قیمت و بعضا حبابی شدن قیمتها شدند، درحالیکه امسال این رشد شاخص به صورت نامتقارن اتفاق افتاده و اکثر شرکتهای حاضر در بورس از این افزایش قیمت بیبهره بودهاند. به بیان دیگر در شرایط فعلی یک بورس کوچکتر (شامل چند شرکت بزرگ دولتی اصل 44) در داخل بورس تهران شکل گرفته است که بخش درونی، بدون هماهنگی با سایر بخشها در حال تزاید ارزش است. باتوجه به این مورد بهتر است فعالان بازار به جای نگرانی درخصوص کلیت بازار، نگران زمان ریزش قیمت سهام این چند شرکت بزرگ باشند. شرکتهایی که بهطور عمده به دلیل برخورداری از سیاستهای حمایتی دولت در زمینه هزینهها و رشد قیمت فروش با رشد چشمگیر سودآوری روبهرو بودهاند. بهعنوان نمونه میتوان به بهرهبرداری ارزان قیمت شرکتهای سنگآهنی از معادن دولتی و فروش محصولات با قیمتهای بالا (قیمت فروش محصولات
سنگآهنی هرساله بهصورت دستوری از سوی دولت و وزارت صنایع تعیین میشود) اشاره کرد که همین سنگآهن با تخفیف در اختیار فولادسازان قرار میگیرد تا آنها محصولات خود را به قیمت آزاد و مطابق قیمتهای جهانی به فروش رسانند.
به بیان دیگر قیمتگذاری نادرست معادن باعث دخالت دولت در قیمتگذاری سنگآهن و در نتیجه انتفاع فولادسازان از سود سرشار شده است وضعیتی که میتواند درصورت اصلاح قیمت از مبدا (معادن سنگآهن) و رساندن هزینه دریافتی از شرکتهای بهرهبردار به ارزش واقعی بهصورت بنیادی تغییر کند.
اما نکته قابل توجه دیگر در زمینه تحلیل شاخصهای بورس، عدم امکان تحلیل تکنیکال شاخصها به دلیل حضور شرکتهای بزرگ در بورس است. تا پیش از حضور شرکتهای اصل 44 در بورس تهران، ارزش بازار شرکتهای بورسی کمتر از دو هزار میلیارد تومان بود، در حالیکه درحالحاضر پنج شرکت بورسی ارزش بازاری بیش از دو هزار میلیارد تومان دارند که سمت و سوی حرکت آنها، جهت کلی شاخصهای بورس را تعیین میکند. درواقع وضعیت بورس اکنون به مثابه دماسنجی است که قبل از سنجش دما، حرارت دیده و برای نشان دادن دمای واقعی نیازمند گذر زمان و تطابق با دمای محیط است. بورس تهران با ورود شرکتهای بزرگ دولتی، نیازمند گذر زمان و ثبت دادههای تاریخی است تا بتوان روند شاخصهای بورس را به لحاظ آماری مورد بررسی قرار داد. در مجموع به نظر میرسد بورس تهران در حال حاضر با وضعیت خاصی از چند جنبه مواجه است؛ در وهله اول تحلیل شرایط فعلی بورس و بحث درباره تشکیل حباب قیمتی و مقایسه وضعیت بورس با گذشته آن به دلیل تغییر ماهیت بورس امکانپذیر نیست.
از سوی دیگر شرکتهای پیشرو بورس علاوه بر نگرانی تشکیل حباب قیمتی، با دغدغههای آزادسازی شرایط فعالیت خود و رساندن هزینهها و درآمدها به وضعیت بازار آزاد روبهرو هستند. شرایطی که میتواند تحلیلهای فعلی را دستخوش تغییرات اساسی کند. روش پیشنهادی برای ترسیم شرایط واقعی بورس میتواند بیرون کشیدن بورس تشکیل شده در درون بورس تهران و تحلیل آن به صورت مجزا باشد. روشی که میتواند در بدترین حالت منجر به ایجاد نگرانی تشکیل حباب قیمتی در خصوص چند شرکت خاص شود، اما مشکل اساسی در این میان نقطه اشتراک این دو بورس یعنی نقدینگی و جابهجاییهای آن است که همچنان لاینحل باقی خواهد ماند.
ارسال نظر