سعید درخشانی*
بازارهای مالی به دماسنج اقتصاد کشورها معروف هستند. رشد شاخص‌ها در بازارهای مالی نشانگر وضعیت مطلوب اقتصاد و برعکس نزول شاخص‌ها نشانگر ناخوش‌احوالی اقتصاد است.

در جهان امروز که رشد اقتصادی حرف اول را در ماراتن رقابت کشورها می‌زند، تحلیل شرایط و پیش‌بینی وضعیت آتی از اهمیت بسزایی برخوردار
است.
در نوشتار پیش‌رو سعی می‌شود وضعیت بازارهای مالی از دیدگاه نموداری بررسی شده و احتمالات پر رنگ تر در آینده بیان شود. تحلیلگران تکنیکال با استفاده از سابقه نموداری شاخص‌های مختلف؛ به بررسی وضعیت موجود و ارائه پیش‌بینی‌های خود از آینده می‌پردازند اما قبل از هر پیش‌بینی باید درک صحیحی از گذشته و وضعیت فعلی حاصل شود.
با توجه به این عقیده، در نوشتار حاضر تلاش می‌‌شود تا با بررسی و تحلیل شاخص‌های مهم در اقتصاد جهان و ایران، به پیش‌بینی از وضعیت آتی بازارهای مالی در ایران و جهان از نگاه نگارنده پرداخته شود.
در تحلیل تکنیکال، عقیده داریم که حرکتهای بازار در قالب آهنگ ویژه ای انجام می‌پذیرد که به 5 موج صعودی و سه موج اصلاحی (نزولی) و در مجموع به یک چرخه کامل 8 موجی تقسیم می‌شوند.


تصویر این سیکل را می‌توانید در نمودار شماره یک مشاهده کنید. یک چرخه کامل به 8 موج تقسیم می‌‌شود که به آن یک «سیکل» نیز می‌گویند. هر یک از این سیکل‌ها می‌توانند در درجات بزرگتر از خود نیز تشکیل شده و یا خود شامل درجات کوچک‌تری باشند که در نهایت سوپر سیکل‌های چندین ساله گرفته تا سیکل‌های روزانه را پدید می‌‌آورند. (نمودار دو)
آنچه که می‌‌تواند یک سرمایه‌گذار را موفق تر کند؛ شناسایی سیکل‌های بزرگ جهانی در شاخص‌های اقتصادی معتبر و نیز شناسایی موقعیت فعلی و شنا (سرمایه‌گذاری) در جهت روند‌های بزرگ است.
حال اگر بتوانیم سیکل‌های جهانی را مشخص کنیم و موقعیت بازار ایران را نیز در بین آنها تشخیص بدهیم، می‌توانیم به پیش‌بینی موثری درباره وضعیت آینده برسیم. در بررسی هر واقعه مالی؛ شناسایی مبداء زمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که اگر حرکات بازارها را در برخی از برهه‌های زمانی نادیده بگیریم احتمال تشخیص اشتباه امواج و کج‌راهه رفتن افزایش می‌یابد؛ به همین دلیل سعی می‌‌شود که دوره زمانی طولانی را در بررسی‌های خود در نظر بگیریم.
شاید بتوان سال ۱۹۰۰ را مبنای مناسبی برای بررسی‌ها دانست. علت این امر نیز افزایش معاملات کاغذی و بورس‌بازی و رواج آنها پس از شروع قرن بیستم است. هر چند که باز هم این حرکات باید در قالب سیکل‌های بزرگ‌تر تجزیه و تحلیل بشوند.
اگر سال مبنا را 1900 میلادی در نظر بگیریم، انتخاب شاخص‌های مهم برای تحلیل، گام مهم بعدی است.
در این راستا، نفت و برخی از فلزات همیشه در صحنه اقتصاد جهانی حضور داشته‌اند و در کنار آنها از قدیمی‌ترین شاخص بورس‌های جهان می‌توان به شاخص داو‌جونز (سهام ۳۰ شرکت بزرگ آمریکا) اشاره داشت. پس برای ارائه یک پیش‌بینی بهتر؛ تصمیم گرفته شد تا قیمت نفت ، یکی از فلزات پر‌مصرف (مس) و نیز شاخص داو جونز به صورت نموداری در طول بازه زمانی مورد اشاره بررسی شود.


در نمودار شماره سه، تغییرات شاخص داوجونز را از سال ۱۹۰۰ میلادی مشاهده می‌کنید. (مقیاس لگاریتمی)
همان‌طور که ملاحظه می‌کنید کمترین میزان این شاخص در سال 1904 معادل با حدود 30 واحد و بیشترین آن در سال2008 و معادل با 14164 واحد بوده است. اگر ما بتوانیم این شاخص را از روی مدل الیوت موج شماری کنیم می‌‌توانیم در درک شرایط موجود به پیشرفت خوبی برسیم.
تصویر موج شماری داوجونز را در نمودار ۴ می‌بینید.
این موج شماری با واقعیت‌های تاریخی معاصر اقتصادی همخوانی زیادی دارد.
اولین بحران بزرگ جهانی پس از صنعتی شدن در سال ۱۹۲۹ میلادی رخ داد که در پی آن جنگ جهانی دوم نیز به وقوع پیوست.
بحران دوم جهانی نیز در دهه‌های 70 و 80 میلادی با افزایش سرسام‌آور قیمت نفت به وقوع پیوست. اگر ما هر یک از بحران‌های فوق را به عنوان یک حرکت نزولی در اقتصاد جهان محسوب بکنیم؛ دو حرکت نزولی اصلی تا قبل از سال 2000 میلادی داشته‌ایم.
حال اگر بخواهیم حرکت‌های بزرگ بازار را بشماریم، می‌توانیم آغاز بحران سال ۱۹۲۹ را به عنوان پایان موج اول در نظر بگیریم.
بعد از آن، وارد یک دوره رکود می‌شویم و سپس وارد موج سوم بزرگ.
خود موج سوم نیز از یک سیکل با درجه کوچک‌تر تشکیل می‌شود که عبارتند از: (این موج شماری توسط الیوت ارائه شده بود)
1932-1937 موج اول
۱۹۳۷-۱۹۴۲ موج دوم
1942-1966 موج سوم
۱۹۶۶-۱۹۷۴ موج چهارم
1974-1988 موج پنجم
از سال ۸۸ میلادی وارد موج ۴ بزرگ می‌شویم تا سال ۹۲ که موج ۵ بزرگ بازار آغاز می‌شود و احتمالا در سال ۲۰۰۰ به اتمام می‌رسد.
در روزهای آخر سال 99 شاخص داو جونز با دستیابی به سطح 11722 واحد یک سیکل صعودی را تکمیل کرده و وارد امواج اصلاحی خود شد.
البته این موج شماری می‌تواند از منظر بسیاری مردود باشد اما نتیجه ای که حاصل می‌شود می‌تواند در نهایت همسان باشد؛ که به آن نیز خواهیم پرداخت.
اگر امواج صعودی در سال 2000 به اتمام رسیده باشند؛ از آن پس اصولا باید شاهد امواج نزولی و اصلاحی باشیم.
حرکات شاخص داوجونز در هزاره سوم به این ترتیب است:
2000-2004 نزولی
۲۰۰۴-۲۰۰۸ صعودی
2008-2009 نزولی
۲۰۰۹-۲۰۱۱ صعودی
شاید محتمل‌ترین حالت یک موج اصلاحی abc تا سال 2009 (در قالب یک پهنه نامنظم) باشد. اما باید دید اصلاح و نزول قیمت‌ها در سال 2009 به اتمام رسیده‌اند و یا امکان برگشت اصلاح قیمت‌ها وجود دارد؟
حرکت بعدی شاخص تا سال ۲۰۱۱ بیشتر شبیه یک «سه موجی» است. این رفتار در فلزات نیز دیده می‌شود. این حرکت به ما اخطار می‌دهد شاید در ادامه امواج اصلاحی باشیم و شاید امواج اصلاحی مرکب هنوز ادامه داشته باشند. در این میان، شواهد مبنی بر ادامه اصلاح قیمت‌ها بیشتر از ادامه رشد قیمت‌ها است.


پس ما فرض می‌کنیم که حرکت از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ از جنس جنبشی نباشد و یک حرکت اصلاحی در جهت نزول قیمت‌ها باشد. ساده‌ترین تصوری که می‌توان داشت یک wxy یا همان موج اصلاحی مرکب سه تایی دو‌گانه است. اولین بخش از آن یعنی w از سال ۲۰۰۰ شروع شده و در ۲۰۰۸ خاتمه یافته و بخش دوم حرکت به نظر می‌رسد در سال ۲۰۱۱ با یک حرکت سه تایی به اتمام رسیده باشد (x). پس احتمالا بعد از آن وارد موج Y شده باشیم. تصویر موج شماری نزولی شاخص داوجونز بعد از سال ۲۰۰۰ میلادی را در نمودار ۵ ملاحظه می‌کنید. حالت‌هایی که در موج Y می‌توانیم در پیش داشته باشیم به شکل نمودارهای ۶ و ۷ هستند.
ملاحظه می‌فرمایید که با حداقل 8 حالت مختلف روبه‌رو هستیم، حتی امواج اصلاحی می‌توانند از حالت دوگانه (Double - three) در ادامه به سه‌گانه (Triple - three) نیز تبدیل بشوند.
حال اگر این مبحث را در روی نمودارهای نفت و یکی از فلزات ادامه بدهیم شاید به نتیجه بهتری نیز برسیم. ابتدا به نمودار ۸ یعنی نفت می‌پردازیم.
نمودار تغییرات قیمتی نفت؛ بسیار شبیه به شاخص داو جونز است و تقریبا می‌توان همان حالت‌ها را بر روی نمودار نفت نیز پیاده کرد. (نمودار 9)
رفتار قیمتی فلز مس به عنوان نماینده گروه فلزی نیز به صورت نمودار ۱۰ است. الگوهای قیمتی در نفت و مس مشابه یکدیگر هستند. در هر دوی این نمودارها، اصلاح قیمتی سال ۲۰۰۸ به میزانی بوده که یک تحلیلگر را تا حد زیادی به موج دومی بودن این جنس اصلاحات قانع می‌کند. اما موج شماری نزولی مس را نیز می‌توان به صورت نمودار ۱۱ تفکیک کرد. (رجوع کنید به صفحه ۱۷) موج شماری اصلاحی مس بیشتر شبیه یک پهنه نا‌منظم (Irregular flat) تا سال ۲۰۰۸ است. احتمالا موج صعودی بعدی یک موج اصلاحی در جهت منفی برای پیوستن به اصلاح بعدی است. نگارنده اصلاح بین سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ را موج w فرض می‌کند و موج صعودی تا سال ۲۰۱۱ را x در نظر می‌گیرد.
اما خود موج Y می‌تواند حالت‌های زیادی را در پیش بگیرد.
در اینجا سعی می‌کنیم همه این حالت‌ها را بررسی کنیم.
فلت (Flat) می‌تواند به دو حالت منظم و غیرمنظم تقسیم شود:
۱- در حالت منظم احتمال اینکه قیمت نفت از سقف سال ۲۰۱۱ عبور بکند کم خواهد بود؛ در نهایت نیز به سمت قیمت‌های پایینتر و احتمالا حوالی ۵۰ دلار حرکت می‌کند.
2- در حالت فلت نامنظم؛ حرکات قیمتی دقیقا شبیه موج W یعنی رفتاری مشابه سال‌های 2000-2008 خواهد بود. در این حالت قیمت نفت می‌تواند تا سطوح سقف سال 2008 (140 دلار در هر بشکه) رشد بکند اما در این سناریو نیز بعد از دست یابی به قله جدید دوباره حرکت قیمتی شبیه سال 2008 را در پیش خواهد داشت و به سقوط سنگین ختم می‌شود.
۳ - در سناریو اصلاح زیگزاگ برای نفت و فلزات و شاخص‌ها، بدون اینکه بتوانند از سقف‌های قیمتی سال ۲۰۱۱ عبور کنند به مرور به سمت اعدادی که در سال ۲۰۰۸ (زمان سقوط قیمت‌ها) دیده بودند، خواهند رفت.
4 - اما خوش‌بینانه‌ترین حالت اصلاح می‌تواند یک مثلث در موج Y باشد. در این صورت کاهش قیمتی شدیدی در انتظار نفت و فلزات و شاخص‌ها نخواهد بود و احتمالا قیمت‌ها با همگرا شدن به سمت ارقام میانه تر تحت نوسان‌هایی میرا خواهند شد و از شر نزول بیشتر در امان خواهند بود. در این صورت، قیمت نفت در نزول خود شاید به کف 70 دلار بسنده کند.


با توجه به اینکه سه مورد از 4 احتمال بالا، حاکی از نزول نهایی قیمت نفت حتی تا سطح 50 دلار و شاید هم کمتر است، پس این احتمال را باید جدی‌تر گرفت و بر مبنای اصل احتیاط در سرمایه‌گذاری‌ها این امر را در محاسبات در نظر داشت. (منظور از 50 دلار دقیقا به معنای رسیدن قیمت به آن سطح نیست بلکه مسیر حرکت به سمت پایین خواهد بود و هدف مزبور یک هدف طبیعی است که امکان رسیدن به آن وجود دارد اما قطعی نیست.)
البته هر چقدر که در بعد زمان پیشروی بکنیم، ابعاد این حرکات بیشتر روشن شده و بیشتر قابلیت پیش‌بینی دقیق خواهند داشت. با این دانسته‌ها به استقبال و بررسی بورس ایران می‌رویم تا با ترکیب این دو به نتیجه بهتری برسیم. با توجه به اینکه بازار سرمایه ایران از سال ۷۰ به بعد بیشتر مورد توجه قرار گرفته، مبنا را سال ۱۳۷۰ شمسی قرار می‌دهیم؛ یعنی حوالی سال ۱۹۹۲ میلادی که مقارن است با شروع موج ۵ شاخص داو جونز و بیشتر شاخص‌های معتبر و قدیمی جهانی.
از سال 70 به بعد؛ دو مرحله رشد قیمت‌ها و دو مرحله کاهش قیمت‌ها را داشته‌ایم.


مرحله اول مربوط به سال‌های 74 و 75 بوده که با رشد عمومی قیمت‌ها به دنبال آزاد سازی فضای اقتصاد ایران رخ داد.
پس از آن در سال‌های ۷۶ و ۷۷ با رکود نسبی در معاملات و کاهش قیمت‌ها مواجه شدیم؛ اما از اوایل سال ۷۸، قیمت سهام با رشد مواجه شد و در سال ۸۲ به اوج رسید. سپس دوباره شاهد کاهش قیمت‌ها و رکود در معاملات بودیم. پس از آن، تا سال ۸۴ دو صعود و سقوط در قیمت‌ها داشته‌ایم که نتیجه آن فتح قله‌های جدید قیمتی در سهام بیشتر شرکت‌های بورسی می‌باشد.
از سال 86، دوباره با افزایش قیمت‌های جهانی بورس ایران عزم رشد کرد که با سقوط شدید قیمت‌های مواد خام در جهان، این تلاش محکوم به شکست شد ولی از سال 88 و با رشد دوباره قیمت‌های جهانی، بورس ایران نیز وارد موج جدیدی از افزایش قیمت سهام شد.
براساس موج شماری، تا امروز بورس ایران اینگونه رفتار کرده است:
75-74 موج اول
۷۸-۷۵ موج دوم
83-78 موج سوم
۸۷-۸۳ موج چهارم
- موج پنجم از سال 88 به بعد
اگر در یک سیکل صعودی دارای ۵ موج باشیم، ۴ مورد آن سپری شده و نوبت به آخرین رسیده و حال باید پرسید که آیا موج ۵ نیز به پایان رسیده یا هنوز در ادامه موج ۵ هستیم؟
نگاهی به شاخص کل بورس تهران نیز نشان می‌دهد چنین حالتی از موج شماری را داشته‌ایم. (نمودار 12)
حال باید بررسی شود که آیا موج ۵ بورس ایران به پایان رسیده یا هنوز در آن هستیم؟
هرچند بررسی بلند مدت شاخص بورس تهران اطلاعات جالبی به تحلیلگر می‌دهد اما تجربیات شخصی نگارنده ثابت کرده بررسی این شاخص در کوتاه‌مدت ممکن است باعث اشتباهاتی شود.
بنابراین، در تحلیل ریز موج‌های شاخص در موج ۵ احتمالی به بررسی تکنیکی برخی از قدیمی‌ترین شرکت‌های بازار که از آغاز به کار بورس تهران در آن بوده، می‌پردازیم نمودار ۱۳ موج شماری سرمایه‌گذاری غدیر را نشان می‌دهد.
البته رفتار این سهم در سال‌های تا قبل از 82 مثل اکثریت بازار بوده و تا سال 88 شمسی 4 موج خود را احتمالا گذرانده و حال در موج 5 است. بنده دو حالت موج شماری از سرمایه‌گذاری غدیر را بیشتر محتمل می‌دانم. در هر دو در پیش بودن موج 5 از 5 بزرگ ثابت ولی در یکی در آغاز موج 5 و در دیگری هنوز در آغاز موج 5 از سه هستیم و بعد از یک دوره نزول قیمت‌ها، دوباره به پیشواز موج 5 بزرگ خواهیم رفت. جالب است بدانید نمودار اغلب شرکت‌های سرمایه‌گذاری بورس تهران شرایطی شبیه به غدیر را دارند. اما بهتر هست به بررسی چند سهم تازه وارد هم بپردازیم. ابتدا به فولاد مبارکه اشاره می‌کنیم. نمودار شماره 14 وضعیت رفتاری این سهم با اعمال سود نقدی را نشان می‌دهد.


«فولاد» از سال 85 وارد بورس ایران شده و از سال 88 حرکت اصلی خود را شروع کرده است. در مورد این سهم هم می‌توان موج شماری‌های متنوعی ارائه داد ولی در پیش بودن حداقل یک موج پیشرو به نام موج 5 در این سهم نیز احتمال بسیار زیادی دارد. حال به بررسی نمودار مخابرات ایران می‌پردازیم. (نمودار 15)
نمودار مخابرات نیز نشان می‌دهد حتی اگر موج اول بزرگ را نادیده بگیریم باز هم یک موج صعودی دیگر به بازار بدهکار است. بنابراین، به احتمال زیاد موج ۵ در شرکت‌ها پیش‌رو است.
موج 5 از منظر ماهیت به گونه‌ای است که نمی‌توان برای آن هدف خاصی تعیین کرد. یعنی هم می‌تواند موجی عمیق و بزرگ باشد و هم کوتاه و گذرا. تحلیلگران قدیمی بازار لزوم هوشیاری سرمایه‌گذاران در موج 5 را گوشزد می‌کنند. با توجه به توضیحات ارائه‌شده، سناریو‌های محتمل برای بورس تهران می‌تواند به ترتیب زیر باشد:
۱: در موج ۵ از سه از ۵ باشیم؛ در این صورت بازار مدتی رشد خواهد کرد سپس مثل سال ۹۰ نزولی در پیش خواهد داشت و سپس دوباره صعود خواهد کرد. این صعود آخرین صعود بازار در قالب امواج حرکتی خواهند بود و بازار بعد از آن وارد رکودی شاید چند ساله خواهد شد.
2: در موج 5 از 5 بزرگ باشیم؛ در این صورت همین صعود فعلی آخرین صعود بازار خواهد بود و بعد از آن وارد اصلاح چند ساله خواهیم شد.
۳: پیش فرض‌های ما در مورد موج شماری امواج داخلی بورس ایران اشتباه باشند؛ در این صورت بازار طی سال‌های آتی اصلاح چندانی نخواهد شد. در هر صورت به نظر می‌رسد یا در موج ۵ صعودی قرار داریم و یا یک موج صعودی دیگر در بازار
در پیش است.
گستره این موج بسته به نرخ ارز و قیمت‌های جهانی و تحولات کلان اقتصادی و سیاسی خواهد بود اما در عین حال باید گوش به زنگ بوده و با احتیاط بیشتری عمل کرد؛ زیرا نمای شاخص بورس تهران نشان می‌دهد بعد از اتمام روند صعودی پیش روی بازار؛ به اصلاحی خواهیم رفت که شاید چند سال طول بکشد.
در پایان توجه شما را به نمودار شماره 16 جلب می‌کنم که وضعیت ترکیبی بین رفتار شاخص بورس تهران (خط آبی‌رنگ) و شاخص داوجونز آمریکا (خط مشکی رنگ) را نشان می‌دهد. شباهت این دو نمودار علاوه بر آنکه از درهم‌تنیدگی رفتار بورس تهران با بازارهای جهانی حکایت دارد، از سرنوشت مشابه این دو در آینده نیز پرده برمی‌دارد؛ سرنوشتی که در این نوشتار به صورت در پیش بردن یک صعود دیگر پیش از وقوع سقوط و رکود بلندمدت ارائه شد.
* (تحلیلگر بازارهای مالی)
Saeiddk66@yahoo.com