گفت و شنود
سود را تقسیم کنیم یا اندوخته؟
گروه بورس- هدیه لطفی: سیاست تقسیم سود هر شرکت نقش مهمی در تعیین ارزش سهام آن شرکت دارد و بر این اساس، نظریات مختلفی درباره سیاست تقسیم سود مناسب ابراز شده است. برخی سهامداران سود تقسیمی بالا را به انباشته کردن سود ترجیح میدهند، زیرا احساس میکنند که سود اندوخته تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله عدم استفاده بهینه در داخل شرکت قرار دارد؛ بنابراین بهتر است در پایان سال مالی سود خود را دریافت کنند و اصطلاحا در جیب خود نگه دارند. برخی دیگر معتقدند که برای تامین مالی در جهت اجرای طرحهای توسعه و پیشرفت درازمدت شرکت، باید بخش بزرگتری از سود اندوخته شود.
اما کدام نوع سیاست تقسیم سود، حداکثر منافع را برای سهامداران شرکت دربردارد؟
جالب است بدانید در بازارهای توسعهیافته، سیاست تقسیم سود شرکتها برای سالیان متمادی یکسان است و اعلام تغییر سیاست تقسیم سود موجب واکنش ناگهانی بازار میشود. به عنوان مثال، افزایش درصد تقسیم سود میتواند به عنوان نشانهای در جهت عدم وجود چشمانداز رشد و طرح توسعه برای شرکت تلقی شود و حتی قیمت سهام را کاهش دهد. (درست برعکس ایران!)
برای موشکافی درخصوص این مساله گفتوگویی با مرجان ژف، مدیر مطالعات شرکت آریا سهم، انجام دادهایم که این موضوع را مورد بررسی تحلیلی قرار داده است.
اندوخته کردن سود به چه معناست و چه مزایایی برای شرکت دارد؟
سود انباشته به عنوان یکی از منابع تامین مالی، اولین عاملی است که در سیاستگذاری تقسیم سود مورد توجه قرار میگیرد؛ رقم این سود اندوخته در واقع از کاستن سود تقسیمی در مجمع از کل سود سالانه شرکت حاصل میشود. طبق قانون تجارت، شرکت میتواند حداقل ۱۰ درصد و حداکثر تمام سود سالانه را تقسیم کند و مابقی را به حساب انباشته انتقال دهد. مزیت اندوخته کردن سود این است که در صورت نیاز به تامین مالی، شرکت به جای انتشار سهام میتواند از سود انباشته استفاده کند یا در افزایش تولید، طرحهای توسعه و پروژههای تولیدی آن را به کار گیرد. همچنین هر چقدر سرمایه و منابع مالی درون شرکت تقویت شود، به همان میزان قدرت رشد شرکت افزایش و اتکا بر استقراض گران قیمت کاهش خواهد یافت؛ این یکی از دلایلی است که برخی شرکتهای دارای چشمانداز رشد تنها بخشی از سود خود را میان سهامداران تقسیم میکنند و مابقی را برای رشد آینده، درون شرکت ذخیره میسازند و در واقع ترجیح میدهند به جای تقسیم سود و خارج شدن پول از شرکت، به توسعه آن کمک کنند.
میانگین تقسیم سود در بورس کشورهای توسعه یافته حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است؛ اما این نسبت در ایران در ۵ سال گذشته ۷۳ درصد بوده است. علت این تفاوت قابل ملاحظه چیست؟
این میزان تقسیم سود بالای شرکتها در بازار سرمایه کشور تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد که از مهمترین آنها میتوان به خصوصیسازی سالهای اخیر اشاره کرد. سهام عرضه شده توسط دولت به طور معمول به صورت نقد و اقساط فروخته شده که بیشترین بخشی این اقساط از طریق سود مجامع پرداخت میشود. به همین دلیل، مالکان عمده تصمیم میگیرند که بیشترین تقسیم سود را در مجامع اعمال کنند تا از این محل، بدهیهای سهام خریداری شده را بپردازند.
علت دیگر مربوط به ریسک سیستماتیک (ریسکهای خارج بازار سرمایه) است؛ در واقع هرچه درجه ریسک بالاتر باشد و به موازات آن، چشمانداز روشنی نیز در بازار سرمایه وجود نداشته باشد، سهامداران ترجیح میدهند که هرچه سریعتر بیشترین سود را دریافت کنند تا ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهند.
علت مهم دیگر در تقسیم سود بالا نگرانی از شرایط اقتصادی و آتی بازار سرمایه است، به طوری که سرمایهگذاران ترجیح میدهند پول و سرمایه خود را به جای قرار دادن در چرخه اقتصادی، نزد خود نگهداری کنند.
برخی معتقدند اندوخته کردن سود به معنای خارج شدن منابع شرکت از دست سهامداران و تضییع آن در بلندمدت است بنابراین، بر تقسیم سود حداکثری تاکید دارند. نظر شما در این مورد چیست؟
این موضوع بیشتر در مورد نوسانگیران و سهامداران کوتاهمدت صادق است؛ آن دسته از افراد و سهامدارانی که تعصب و تعلق خاصی به سهام ندارند و دید کوتاهمدتی را در معاملات دنبال میکنند، خواهان دریافت حداکثر سود در مجامع هستند. در واقع میتوان گفت این موضوع بستگی به افق زمانی سرمایهگذاری دارد؛ در این میان هستند سرمایهگذارانی که با دید بلندمدت وارد سهام شده و تا زمان وجود چشمانداز رشد نسبت به واگذاری سهام خود یا اصرار به پرداخت سود در مجامع اقدام نمیکنند.
در مجامع فریادهای سهامداران عمدتا برای تقسیم سود حداکثری شنیده میشود. این واکنش سهامداران را تا چه حد به دلیل عدم آشنایی با نگاه تحلیلی و عدم ارتقای فرهنگ سهامداری میدانید؟
این واکنش نیز مربوط به همان دسته از سهامداران جزء و حقیقی شرکت است که در سوال قبلی در مورد آنها بحث شد. در این میان، هرچه ریسک بازار سرمایه افزایش یابد، درخواست تقسیم سود سهامداران بالاتر میرود و در واقع آنها میخواهند پول خود را به جای سرمایهگذاری در سهام در بازارهای موازی به کار گیرند تا سود بیشتری کسب کنند.
به نظر شما هیات مدیره شرکتها قبل از تصمیمگیری درخصوص پیشنهاد تقسیم سود باید به چه نکاتی توجه کنند؟
هیات مدیره هر شرکت برخاسته از سهامداران عمده آن است و در نتیجه، سیاستهای کلی سهامداران عمده تاثیرگذارترین عامل در روند اداره شرکت محسوب میشود. به این ترتیب سهامداران عمده با توجه به ساختار شرکت، خصوصی بودن آن، نوع منابع برای اداره شرکت و رقابتی یا انحصاری بودن آن، تصمیمگیری درخصوص تقسیم سود را انجام میدهند. در واقع دیدگاه سهامدار عمده، نقش اساسی در تعیین سیاست تقسیم سود را دارد که نسبت به نقش هیات مدیره پررنگتر است.
همسو با سهامداران خرد، سهامداران عمده نیز در ایران بر تقسیم سود بالا به عنوان یک مطلوبیت تاکید دارند. علت این مساله از نظر شما چیست؟
با این دیدگاه موافق نیستم؛ چون سهامدار عمده تمایلی به تقسیم سود بالا ندارد و به عنوان سرمایهگذار با نگاه بلندمدت، افق آینده شرکت را مدنظر قرار میدهد و بالطبع تمایل دارد منابع مالی، درون شرکت باقی بماند.
برای تغییر فرهنگ تقسیم سود بالا و حرکت به سمت نگاه بلندمدت چه گامهایی باید برداشته شود؟
اصلیترین عامل در این راستا ترسیم چشمانداز مثبت پایدار برای بازار سرمایه است، به طوری که این اعتماد را به سرمایهگذار بدهد که اگر سود و پول سرمایهگذاری شده خود را با نگاه بلندمدت در این بازار نگهداری کند، سود مطلوبی با درجه ریسک معقول دریافت میکند. همچنین لازم است تا سهامداران هم با کوچکترین خبر یا عکسالعمل اقدام به خرید یا فروش سهام نکنند و در واقع شایعات و نوسانات کوتاه بازار را مدنظر قرار ندهند؛ به این ترتیب پیروی از نوسانگیران تا حد زیادی کاهش مییابد و در واقع نوسانگیران نه به عنوان عامل اصلی تعیین جهت بازار بلکه در نقش سوپاپ رشد و هیجان بازار وارد عمل میشوند. این موضوع البته به آموزش صحیح و کاربردی به سرمایهگذاران بستگی دارد. در این میان، باید توجه داشت هرچه درجه ریسکهای محیطی بازار (نظیر ریسکهای سیاسی) کاهش یابد، افق زمانی سرمایهگذاری افزایش مییابد و این مساله در کاهش تمایل به دریافت سود نقدی خود را نمایان میکند و البته عکس این جریان هم طبیعتا صادق است.
ارسال نظر