علی ابراهیم‌نژاد *
اگر می‌خواهید چشم‌انداز درستی از بازار مواد اولیه داشته باشید بهتر است یک واژه را در خاطر داشته باشید: «چین». این اژدهای زرد به عنوان بزرگ‌ترین‌ اقتصاد در حال توسعه و دارنده یکی از بالاترین نرخ‌های رشد اقتصادی در جهان تبدیل به یک مشتری سیری‌ناپذیر برای مواد اولیه صنعتی و کشاورزی شده است.

تولیدکنندگان مواد اولیه معمولا پیش‌بینی خود از چشم‌انداز اقتصادی چین را به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری در نظر می‌گیرند.
سرمایه‌گذاران در اوراق بهادار و سهام نیز محاسبات مشابهی را در هنگام تصمیم‌گیری برای خرید و فروش این اوراق انجام می‌دهند. به همین خاطر است که هیچ فاکتوری به اندازه اقتصاد چین در تعیین مسیر آینده قیمت مواد اولیه تاثیرگذار نیست. در ادامه، سه سناریوی مختلف از چشم‌انداز اقتصاد چین و تاثیر آن بر بازار مواد اولیه ارائه می‌گردد:
سناریوی اول؛ با تمام سرعت به پیش: اگر قرار باشد تقاضای چین تا سال 2020 همان مسیری را ادامه دهد که طی دهه گذشته داشته است، با فرض اینکه تقاضای سایر مناطق جهان هیچ تغییری نسبت به سطح کنونی نکند، برای پاسخ به این افزایش تقاضا از سوی چین لازم است این اتفاق‌ها بیفتد:
۱- میزان تولید نفت به اندازه تولید کنونی عربستان سعودی (ده میلیون بشکه در روز) افزایش یابد.
2- تولید کنجاله سویا به میزان 3 برابر تولید فعلی آن در ایالت‌های حاصلخیز آمریکا که به تنهایی 5 درصد تولید جهان را در اختیار دارند، افزایش پیدا کند.
۳- تولید مس جهان به اندازه ۳ برابر تولید فعلی شیلی که بزرگ‌ترین تولیدکننده مس در جهان است و ۴ برابر هر کشور دیگری که تولید می‌کند، افزایش یابد و این تنها آغاز ماجراست. زیرساخت‌های لازم برای حمل و نقل این میزان تولیدات نیز باید به طور چشمگیری افزایش یابد و قیمت مواد اولیه که در طی سال‌های اخیر سر به فلک گذاشتند باز هم افزایش خواهند یافت. این مطمئنا خبر خوبی برای شرکت‌های تولیدکننده مواد اولیه است؛ مگر اینکه قیمت بالای مواد اولیه به طور ناگهانی اثر منفی زیادی بر تقاضا گذاشته و عطش مصرف‌کنندگان را کاهش دهد یا چین و سایر مصرف کنندگان این کالاها را به سمت گزینه‌های جایگزین سوق دهد.
در این سناریو کالاهایی همچون نفت، مس و پالادیوم که ظرفیت تولید آنها محدودیت دارد، می‌توانند دچار افزایش قیمت شدید شوند.
قیمت این سه کالا در ۵ سال منتهی به ۲۰۱۰ به ترتیب ۵۰ درصد، ۱۰۶درصد و ۲۰۷درصد رشد داشته است. در مقابل، آلومینیوم ظرفیت بالقوه تولید بالایی دارد، تولید پنبه نیز به سرعت در حال افزایش است و نیکل به فراوانی تولید می‌شود و این باعث خواهد شد که این کالاها در مقابل افزایش قیمت آسیب‌پذیری کمتری داشته باشند.
به علاوه، افزایش ظرفیت تولید برخی از کالاهای اساسی با سرعت بیشتری قابل تغییر است؛ به عنوان مثال، افزایش تولید ذرت می‌تواند بسیار سریع‌تر از اکتشاف و توسعه میادین نفتی جدید رخ دهد و به همین دلیل، چنین کالاهایی احتمالا قادرند سریع‌تر خود را با رشد تقاضا تطبیق دهند.
بسیاری از تحلیلگران، وقوع چنین رشدی برای چین را چندان محتمل نمی‌دانند و اکثرا معتقدند شتاب توسعه اقتصادی چین به اندازه سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ (که این کشور رشدی بین ۳/۸ درصد تا ۲/۱۴ درصد را تجربه کرد) نخواهد بود. بنابراین، سوال اساسی بعدی این است که حال که قرار است رشد اقتصادی چین کاهش یابد، این کاهش چه میزان خواهد بود؟
سناریوی دوم؛ فرود بدون چرخ: رشد اقتصادی 4 درصدی برای اقتصادی مانند آمریکا یک دستاورد قابل توجه محسوب می‌شود، اما برای چین ماجرا کمی متفاوت است. این رشدی است که برخی تحلیلگران برای اقتصاد چین در سال‌های 2013 و 2014 و پس از آن پیش‌بینی می‌کنند.
کاهش رشد اقتصادی چین تا این میزان منجر به کاهش شدید تقاضا برای فولاد، مس و سایر فلزات صنعتی خواهد شد؛ زیرا این فلزات به طور گسترده‌ای در صنعت ساختمان به کار می‌روند و در صورت کند شدن رشد اقتصادی چین، رشد تقاضا در این بخش نیز به کندی خواهد گرایید. هم‌اکنون حدود ۴۰ درصد تقاضا برای این فلزات به چین اختصاص دارد. قیمت زغال‌سنگ نیز که چین از آن برای تولید برق استفاده می‌کند به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.
برخی دیگر از مواد اولیه نیز ممکن است با کاهش قیمت چشمگیری مواجه شوند نه به دلیل آنکه چین مصرف‌کننده بزرگی است، بلکه به دلیل آنکه بخش عمده‌ای از رشد تقاضا به این کشور اختصاص دارد. به عنوان مثال، به‌رغم اینکه چین تنها مصرف‌کننده 11 درصد نفت خام جهان است، 60 درصد از رشد تقاضا به این کشور اختصاص دارد. همچنین، باوجود آنکه کنجاله سویا ممکن است کاهش قیمت شدیدی را تجربه کند، ذرت تاثیر بسیار کمتری از این بابت خواهد دید، زیرا چین بخش عمده‌ای از سویای مورد نیاز خود را وارد می‌کند اما تقریبا تمام ذرت مورد نیاز خود را در داخل تولید می‌کند.
سناریوی سوم؛ آهسته اما پیوسته: برای اکثر تحلیلگران این سناریو محتمل‌ترین سناریوی پیش رو برای چین است؛ اقتصادی که رشدی کمتر از قبل اما همچنان قابل ملاحظه (شاید حدود ۶ درصد) خواهد داشت. این به معنای وجود فشار افزایشی برای قیمت کالاهای اساسی خواهد بود که در برخی موارد ممکن است منجر به افزایش قابل توجه قیمت برخی کالاها شود، اما مطمئنا این رشد قیمت در مقیاس افزایش چشمگیر قیمت‌ها طی سال‌های اخیر نخواهد بود. انتظار این است که در نیمه ابتدایی دهه کنونی رشد اقتصادی چین سریع‌تر از نیمه دوم آن باشد، زیرا به تدریج اقتصاد چین از حجم بالای پروژه‌های زیرساختی به ساخت کالاهای بادوام برای مصرف‌کنندگانش تغییر مسیر خواهد داد.
طی سال‌های 2000 تا 2010 رشد مصرف مس، آلومینیوم، روی، نیکل و سرب در اقتصاد چین سالانه بین 9/13 درصد تا 4/24 درصد بوده است. پیش بینی می‌شود این رقم برای دهه کنونی بین 3/5 درصد تا 3/9 درصد باشد.
حتی در سناریوی آهسته و پیوسته نیز قیمت برخی کالاهای اساسی می‌تواند جهش قابل ملاحظه‌ای داشته باشد. به عنوان مثال، مصرف سرانه گاز طبیعی در چین پایین‌تر از بسیاری کشورهای دیگر است، اما تحلیلگران معتقدند این روند تغییر خواهد کرد.
بر اساس آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال 2010، چین روزانه به طور متوسط 45 میلیون مترمکعب گاز طبیعی وارد نموده است. انتظار می‌رود این میزان تا سال 2015 به حدود 300 میلیون متر‌مکعب و تا سال 2020 به حدود 550 میلیون مترمکعب برسد و رتبه اول واردات گاز طبیعی در جهان را از آن خود کند. در مورد مواد خوراکی نیز پیش‌بینی می‌شود مصرف برخی از مواد خوراکی افزایش و مصرف برخی دیگر کاهش یابد.
به عنوان نمونه، با رشد طبقه متوسط در جامعه چین و تغییر در عادات غذایی به دلیل افزایش سطح درآمد، کارشناسان انتظار دارند با افزایش تقاضا برای گوشت، قیمت ذرت و سویا که به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار می‌گیرد افزایش یابد در حالی که قیمت برنج و گندم کاهش یابد.
آنچه باید به خاطر سپرد این است که اقتصاد 3/1 میلیارد نفری چین آنقدر بزرگ است که حتی افزایش ملایم تقاضا در این کشور می‌تواند تاثیر قابل توجهی بر بازار مواد اولیه در مقیاس جهانی داشته باشد. در این میان، باید توجه داشت سناریوی سوم برای اقتصاد چین محتمل‌ترین حالت از دیدگاه اغلب تحلیلگران است و این، هنوز هم می‌تواند دوران‌خوشی برای تولیدکنندگان مواد اولیه (به ویژه در نیمه اول دهه حاضر یعنی تا سال 2015) رقم بزند.
* از صاحب‌نظران و کارشناسان دعوت می‌شود تا یادداشت‌ها و مقالات اقتصادی خود در حوزه بازار سرمایه و مباحث موثر بر آن را به آدرس Jadval۸۳@yahoo.com ارسال کنند.
*دانشجوی دکترای مالی، Boston College، ali.ebrahimnejad@bc.edu