یادداشتهای تالار شیشهای
نکاتی چند در مورد تقسیم سود شرکتها
اگرچه نگارنده در سالهای گذشته (مقاله مندرج در شماره ۱۲۵۹ مورخ ۲۱/۰۳/۸۶ دنیای اقتصاد) مواردی را مطرح و پارامترهایی را پیشنهاد کرد که در صورت به کارگیری آنها روش مناسب تقسیم سود عملی می شود؛
اگرچه نگارنده در سالهای گذشته (مقاله مندرج در شماره ۱۲۵۹ مورخ ۲۱/۰۳/۸۶ دنیای اقتصاد) مواردی را مطرح و پارامترهایی را پیشنهاد کرد که در صورت به کارگیری آنها روش مناسب تقسیم سود عملی می شود؛
اما از آنجا که پس از پایان فصل مجامع نقطه نظراتی در این مورد بیان میشود که جای بحث و گفتوگو را دارد، بنابراین ضمن باور بر رعایت پارامترهای ششگانه، نکات زیر را اضافه میکنم:
۱- در فرهنگ بازار سرمایه و اعتقاد دستاندرکاران این بازار، این باور وجود دارد که پول سهامدار، گرانترین نرخ را دارد و زمانی این پول سرمایهگذاری میشود تا بتواند سود مورد انتظار سرمایهگذار را همراه بیاورد و معمولا سود مورد انتظار به مراتب بیش از نرخ سود بانکی است؛ زیرا اینگونه سرمایهگذاریها توام با پذیرش ریسک است.
2- تقسیم سود بیشتر به این معنی نیست که شرکت اصلا برنامه توسعه و یا ارتقای ظرفیت را ندارد و بدان توجه نمیشود؛ زیرا در این گونه برنامهها نحوه مدیریت مالی طرح نیز تعیین میشود و معمولا کمترین بخش تامین مالی به سهامداران اختصاص داده میشود. به طور کلی برنامههای توسعه، زمانی مقرون به صرفه است که از منابع غیرسهامداری و با نرخهای بسیار پایین تامین شود تا سرمایهگذاری توجیه پذیر باشد؛ ضمن آنکه سهامدار به تنهایی نمیتواند یک پروژه را تامین مالی کند.
۳- در مقاله مورخ ۳۰/۰۶/۹۰ صفحه ۹ آن روزنامه عنوان شده که... هر چه فریاد در مجمع شنیده میشود برای تقسیم سود حداکثری و حتی بیش از سود هر سهم در آن سال است.
اینگونه فریادها قابل درک است؛ زیرا سهامداران حقیقی
(به اصطلاح جزء) به دنبال کسب سود نقدی هر چه بیشتر میباشند و کاملا نیز طبیعی است، اما این فریادها زمانی تبدیل به مصوبه مجمع میشود که سهامداران اصلی این تقسیم حداکثری را منطبق بر سیاستها، اهداف، جریان نقدینگی و... بدانند، در غیر این صورت با توسل به پتانسیلهای موجود در قانون تجارت موضوع را به رایگیری محول کرده و تصمیم مناسب، اتخاذ میشود، بنابراین فریادها الزاما تبدیل به مصوبه و تقسیم سود نمیشود.
بدیهی است سهامداران اصلی، هر یک به گونهای، بخشی و یا تمامی پارامترهای ششگانه تعریف شده در مقاله یادشده را در ذهن خود دارند و سپس با جمعبندی صحیح، بهترین شیوه را انتخاب میکنند.4- باید توجه شود که فرهنگ سهامداری در کشوری با سابقه کم در بازار سرمایه (بخصوص بورس) و با بورسی بسیار کم عمق نمیتواند قابل قیاس با فرهنگ سایر کشورها و بازارهای توسعه یافته باشد و کمتر سهامدار جزئی وجود دارد که سرمایهگذاری در بورس را با دید بلندمدت انجام دهد تا بتواند اهداف توسعهای را در نظر بگیرد و بصورت بلند مدت سرمایهگذاری کند.5- در نهایت باید توجه داشت که با گسترش دامنه فعالیت بنگاههای اقتصادی و ظهور شرکتهای چند منظوره (Conglomerate)، هلدینگهای تخصصی، صندوقهای پس انداز و بازنشستگی و... با صدها هزار سهامدار، توزیع سود مناسب یک امر اجتنابناپذیر است بخصوص آنکه صرفنظر از نیاز مالی این بنگاهها، استانداردها نیز سود تقسیم شده در شرکتهای فرعی را ملاک محاسبه درآمد شرکتهای مادر میدانند تا هم بتوانند درآمد ناشی از فعالیتهای خود را هر چه شفافتر نشان دهند و هم پاسخگوی نیازهای پولی سهامداران خود باشند. بنابراین تصمیم
گیرندگان در مجامع با توجه به موارد یادشده بالا نسبت به تقسیم و توزیع سود تصمیم میگیرند نه کسانی که فریاد سود حداکثری را سر میدهند.
* کارشناس ارشد بازار سرمایه
ارسال نظر