هدیه لطفی

جنب پل حافظ، ساختمان بیسکویتی، تالار شیشه‌ای و کف بازار همه عناوین رایجی است که درباره تالار اصلی بورس اوراق بهادار تهران گفته می‌شود. تالاری که محل گردهمایی روزانه سهامداران است و از خبرها و شایعات روز گرفته تا تحلیل‌ها و نظرات کارشناسی در فضای پرجنب و جوش آن رد و بدل می‌شود.

این روزها تالار شیشه‌ای حافظ بیشتر شاهد مراجعه سهامداران سنتی و قدیمی است؛ اما سال‌ها پیش مهم‌ترین اخبار و تحولات بازار در این مکان رقم می‌خورد، حتی می‌گویند زمانی در تالار شیشه‌ای سهامداران معرکه برپا می‌کردند و با ادبیات خاص خود به تحلیل شرایط بازار و وضعیت شرکت‌های مختلف می‌پرداختند. حال تالار شیشه‌ای حافظ همچنان پابرجاست، البته نه مثل گذشته چرا که گسترش تالارهای اختصاصی و سایت‌های اطلاع‌رسانی بورس دسترسی به بازار سرمایه را در هر نقطه از کشور میسر ساخته و حضور در ساختمان آبی‌رنگ را تا حدی از رونق انداخته است.

با این حال، تالار جنب پل حافظ همچنان مراجعه‌کننده دارد و من نیز بر آن شدم تا یک روز خود را به جهت واقعه‌نگاری همانند سال‌ها قبل در تالار اصلی بورس تهران بگذرانم.

چیزی که در بدو ورود خودنمایی می‌کرد، لپ‌تاپ‌هایی بود که در دستان سهامداران جابه‌جا می‌شد. چند نفر در گوشه پله‌ها نشسته و با یک رایانه شخصی بازار را دنبال می‌کردند. سهامدارانی هم که روی صندلی‌های طبقه بالا نشسته بودند، به لپ‌تاپ روی پای خود خیره شده و به دقت وضعیت را زیر نظر داشتند. به مانیتور یکی از این سهامداران سرکی کشیدم؛ اما انگار او از دنبال کردن افت و خیز بازار خسته شده و ترجیح داده بود، هیجان بازی کامپیوتری را تجربه کند!

هر از گاهی هم این رایانه‌های شخصی توسط سهامدار‌ها در فضا به بالا و پایین یا چپ و راست هدایت می‌شد و وقتی علت این کار را پرسیدم، پاسخ داده شد: جابه‌جایش می‌کنم، شاید درست شود! این پاسخ در ابتدا گنگ بود اما بعد از مدتی فهمیدم که در واقع اینترنت بی‌سیم داخل تالار شیشه‌ای به طور مداوم در حال قطع و وصل شدن است و علت حرکت لپ‌تاپ‌ها در فضا و کلافگی سهامداران هم همین است.

با این حال، روابط عمومی بورس،‌ علت این وضعیت را افزایش تعداد کاربران و دانلودهای فراوان آنها می‌داند.

از قرار معلوم، در ابتدای ورود سیستم اینترنت بی‌سیم به تالار شیشه‌ای، سرعت تبادل اطلاعات بسیار بالا بوده، ولی به مرور زمان افراد حاضر در این مکان به دانلود فیلم، موسیقی و... روی آورده و این امر باعث افت شدید سرعت اینترنت شده، به طوری که اکنون باز کردن سایت‌های بورسی مستلزم صرف وقت و حوصله زیادی است! بعد تصمیم گرفتم تا گفت و شنودی با حاضران در تالار داشته باشم. یکی از سهامداران معتقد بود که سازمان بورس هر سیستم یا طرح جدیدی را که بخواهد مورد بررسی قرار دهد، روی سهامداران آزمایش می‌کند در واقع آنها را به چشم یک موش آزمایشگاهی نگاه می‌کند! وی می‌گفت: سیستم آنلاین معاملات یا سایت جدید TSETMC را آزمایشی راه‌اندازی کردند تا ببینند موفقیت‌آمیز هست یا خیر...

در گوشه دیگری از تالار به سراغ سهامداری رفتم که مشغول خواندن روزنامه بود. وقتی شروع به پرسیدن سوال از او کردم،‌ گفت: برو خانم،‌ حوصله داری. دل خوش سیری چند؟! و بعد گذاشت و رفت. وقتی به نمودار سرسره مانند شاخص آن روز نگاه کردم دلیل بی‌حوصلگی‌اش را حدس زدم.

در همین حال صدای یکی از سهامداران مرا به خود آورد که: «وضعیت اینجا همینه! اگه بازار مثبت باشه هر سوالی از هر کسی بپرسی با روی باز و حوصله زیاد جواب می‌ده، ولی اگه بازار بد باشه، هیچ کس حوصله صحبت کردن و جواب دادن نداره!» به این ترتیب درس خوبی از این سهامدار کم‌حوصله گرفتیم که برای واقعه‌نگاری فقط در روزهای مثبت راهی ساختمان آبی‌رنگ شویم!

با نزدیک شدن به ساعت ۱۲، کم‌کم زمان تعطیلی تالار بورس فرا می‌رسید. به همین دلیل به طبقه اول آمدم، نزدیک درب ورودی به فردی میانسال برخورد کردم که با دو نفر از دوستانش در حال صحبت کردن بود. صحبتم را با پرسیدن این سوال که آیا سهامدارین؟ شروع کردم. ولی او در جواب سوال من، گفت: «سهامدار یعنی چی؟ سهم چیه؟» من هم با کلافگی گفتم: پس اینجا چه کار می‌کنید؟ او هم گفت: «آمدم اینجا که ببینم چه سرمایه‌گذاری پرسودی می‌توانم انجام دهم؟» «این هم از سودهای رویایی بورس تهران که مردم را به تالار شیشه‌ای کشانده است. فرد دیگری که برای پرسیدن سوال‌هایم پیش او رفتم، سهامدار بازنشسته‌ای بود که از ۱۳ سال قبل وارد این فعالیت شده بود. او در ابتدا سود خوبی از خرید و فروش سهام کسب کرده بود، حتی تا جایی که زمین خود را فروخته و در این راه قرار داده بود، اما به گفته خودش،‌ حالا زمین متری ۵۰ تومان ده برابر شده و سهام هیچ. وی معتقد بود که مانند بیشتر سهامداران، آلوده این کار شده و دیگر راه فراری ندارد و از من نیز درخواست کرد تا هیچ وقت وارد این کار نشوم. البته در کنار او، سرمایه‌گذار دیگری ایستاده بود که انگار چندان موافق این اظهارنظر نبود. این سهامدار دقت عمل و تیزبینی را از موفقیت در بورس عنوان کرد و افزود: «اگه می‌خوای موفق بشی از اول باید کفشات رو ور بکشی و شش دانگ حواست جمع بورس باشه!» بدین ترتیب همان طور که در بدو ورود مورد لطف و نصیحت سهامداران قرار گرفتم، در آخر نیز با توصیه‌های آن‌ها تالار را ترک کردم. در حین خروج به این فکر می‌کردم که چرا تالار بورس بیشتر در اختیار مردهاست و صرف‌نظر از حضور خانم‌ها در روابط عمومی بورس و استیشن کارگزاری‌ها و یا مشاهده یک و یا دو سهامدار زن، ۹۹ درصد از افراد این تالار را ‌آقایان تشکیل می‌دهند؟ دیگر نکته قابل تامل در تالار شیشه‌ای برایم این بود که چرا گردهمایی روزانه فعالان بازار سرمایه که علاوه بر اهمیت نمادین دارای مزیت‌هایی همچون جنب و جوش فضای معاملاتی، حرفه‌ای‌تر شدن سهامداران، و آشنایی بیشتر مردم با بورس و سهام است، دارای جایگاه در خور توجهی نیست و برای بهبود فضای فیزیکی آن برنامه‌ای اجرا نمی‌شود؟ این دل‌مشغولی من البته شاید سوال مشترک سهامداران روزانه ساختمان آبی‌رنگ هم باشد که چرا باوجود توسعه همه‌جانبه‌ بازار در چند سال گذشته آش همان آش است و تالار همان تالار... با کم و کاست‌های همیشگی...