مقاله
چالشهای استقرار حسابداری منابع انسانی در ایران
بخش اول
در جهان رو به پیشرفت امروز منابع انسانی سهم بسزایی در رشد و توسعه سازمانها و بالطبع جوامع بر عهده دارد. ارزش منابع انسانی و توانمندی آن به عنوان یکی از داراییهای اصلی سازمانهای امروزی تلقی میشود. الزامات و محورهای توسعه، جهان مبتنی بر اقتصاد جامعه بشری را بوجود آورده است. در این اقتصاد بر خلاف گذشته دانش در تولید ثروت نقش غالب دارد.
کاظم وادیزاده - احمد عیساییخوش*
بخش اول
در جهان رو به پیشرفت امروز منابع انسانی سهم بسزایی در رشد و توسعه سازمانها و بالطبع جوامع بر عهده دارد. ارزش منابع انسانی و توانمندی آن به عنوان یکی از داراییهای اصلی سازمانهای امروزی تلقی میشود. الزامات و محورهای توسعه، جهان مبتنی بر اقتصاد جامعه بشری را بوجود آورده است. در این اقتصاد بر خلاف گذشته دانش در تولید ثروت نقش غالب دارد. رشد و توسعه دانش با توانمندی منابع انسانی شکل میگیرد و ارزشگذاری، سنجش داراییهای انسانی و گزارشگری آن در چارچوب حسابداری منابع انسانی تعریف شده است. حسابداری منابع انسانی با کمی کردن ارزش منابع، موجبات ارتقای کارآیی مدیریت منابع انسانی و ایجاد امکانات برای ارزشیابی خط مشی پرسنلی را فراهم آورده است. هر چند بنا به دلایل گوناگون از قبیل فقدان معیار مشترک و مورد توافق برای اندازهگیری ارزش منابع انسانی، نبودن شیوههای گزارشگری مورد قبول و نبود عزم جدی سازمانها و سرمایهگذاران برای استفاده از این سیستم اطلاعاتی در حال حاضر وجود دارد، اما بنا بر ماهیت فعالیت برخی از سازمانها و موسسات، استفاده از آن لازم و ضروری است و در بیشتر سازمانهای دانش محور میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
اهمیت حسابداری منابع انسانی:
تحقیقات متعدد از ابتدای طرح موضوع حسابداری منابع انسانی در جهان بیانگر این موضوع است که سیستم ارزشیابی منابع انسانی میتواند اطلاعات مفیدی در اختیار استفادهکنندگان قرار دهد. حسابداری منابع انسانی اطلاعات مورد نیاز برای انتخاب، رشد و بهبود، حفظ و نگهداری، بهرهبرداری، ارزشیابی و جبران خدمات منابع انسانی را تهیه و ارائه میکند. این سیستم به عنوان چارچوب و ابزاری برای متخصصان منابع انسانی و مدیران تلقی میشود. از دیدگاه مدیریت، هر چیزی که قابل اندازهگیری باشد قابل مدیریت نیز هست، بنابراین استفادهکنندگان را در برنامهریزی و کنترل موثر و کارآمد نیروی انسانی یاری میدهد. بالطبع با افزایش اهمیت منابع انسانی، سرمایه فکری و تغییر ساختار اقتصادی که در آن منابع انسانی نقش و جایگاه اصلی را در ابداعات، اختراعات و فنآوری بر عهده دارد، اهمیت منابع انسانی نیز بیشتر از پیش حس میشود.
همچنانکه بحث در خصوص فواید و اهمیت سیستم حسابداری مالی به عنوان یکی از مهمترین سیستمهای اطلاعاتی مدیریت توضیح واضحات خواهد بود،پرداختن به موضوع اهمیت و نقش حسابداری منابع انسانی نیز از این دست است. آنچه در این راستا ضروری و مهم است بحث، بررسی و انجام تحقیقات پیرامون راهکارهای استقرار این سیستم براساس مفاهیم و مفروضات موجود و انتخاب بهترین رویه برای ارزشگذاری منابع انسانی در ایران مطابق با ساختارهای فرهنگی و ارزشی و شرایط اقتصادی موجود از بین نظریات متعدد میباشد که در این نوشتار به برخی از چالشها و مسائل مربوط اشاره میشود.
ساختار اقتصادی ایران:
اولین پرسشی که در راستای استقرار و استفاده از سیستم حسابداری منابع انسانی در ایران وجود دارد مربوط به ساختار اقتصادی کشور است. پرسش این است که آیا ساختار اقتصادی کشور ایران بر پایه سرمایه فیزیکی و سنتی بوده یا ساختاری دانش محور و بر پایه منابع انسانی است؟
از دیدگاه ساختار اقتصادی میتوان گفت سازوکار اقتصاد ایران هنوز هم سنتی بوده و با وجود نقاط قوت فراوان همچون داشتن نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، موفقیتهای علمی و موقعیت مناسب جغرافیایی، اقتصاد ما در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه در مراحل پایینتری قرار دارد. ساختار اقتصاد ایران اقتصاد بازار است. در این اقتصاد به دلایل گوناگون، بنگاههای اقتصادی بزرگ تاسیس و رشد نیافته اند. این بنگاهها در کشورهایی که اقتصاد آنان دانش محور است شکل گرفته رشد مییابد و با صرف میلیاردها دلار هزینه تحقیقات و توسعه، خرید اکتشافات و ایدههای نو زمینههای بهبود و روشهای تولید بهرهوری و بازاریابی را فراهم میآورند. عدم توجه و اعتقاد به نتایج تحقیقات و پژوهشهای علمی، نداشتن تکنولوژی بالا و عدم توان استفاده از آن، متنوع بودن مراجع تصمیمگیری، ضعف فرهنگی کشور در تشخیص واقعیتهای اقتصادی جهان امروز، ناکارآیی بازار، وجود انحصارات دولتی، فقدان تعامل سازنده با دنیای خارج، ضعف بازارهای مالی و از همه مهمتر عدم توجه به سازوکارهای زندگی در دهکده جهانی و بی توجهی به تجارت الکترونیک به عنوان مقدمه اقتصاد دانش محور از دلایل عمده در عدم شکلگیری اقتصاد دانش محور در ایران است.
بدلیل انحصارات دولتی، شرکتها و سازمانهای تولیدی، نقش چندانی در ساختار اقتصادی نداشته و عمده فعالیتهای اقتصادی جامعه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در دست دولت است. بخش فعال خصوصی نیز بیشتر بهدلیل سیاستهای غلط در بخش واردات حضور دارد.
ارسال نظر