فاطمه دادبه *

سید‌محمد باقرآبادی **

بخش پایانی- استراتژی شرکتی به عنوان «یک تئوری درباره این که چگونه مزایای رقابتی به دست می‌آید» توصیف شده است که بر اساس مفروضات شرکت درباره این که چگونه صنعت ایجاد خواهد شد، است. با دقت بیشتری یک شرکت مفروضات و فرضیه‌هایی را درباره صنعت مشخص می‌کند که احتمال دارد شرکت مزایای رقابتی به دست آورد. برای شرکت دشوار است تا به طور صحیح مفروضات را مشخص کند. بهترین راه برای یک شرکت اگر به دنبال یک استراتژی خوب است، این است که فرآیند مدیریت استراتژیک را طی کند. فرآیند با ماموریت شرکت آغاز می‌شود. بیانیه‌های ماموریت معمولا کسب و کار شرکت را توصیف می‌کنند و ممکن است شامل ارزش‌های اصلی شرکت و این که چگونه شرکت وارد عرضه رقابت می‌شود، باشند. هنگامی که بیانیه ماموریت منتشر می‌شود که یک شرکت انواع کارها را می‌تواند انجام دهد، آن شرکت یک شرکت تخیلی است.مرحله دوم در فرآیند مدیریت استراتژیک مشخص کردن اهداف شرکت است. این مرحله، مرحله‌ای خاص در شرکت به منظور رسیدن به ماموریت‌هایش است. سومین مرحله در فرآیند مدیریت استراتژیک انجام تجزیه و تحلیل درون سازمانی و تجزیه و تحلیل برون سازمانی است. سرانجام، شرکت آماده انجام انتخاب استراتژیک و انتخاب یک استراتژی در سطح کسب و کار یا استراتژی شرکتی است که مشخص خواهد کرد چگونه طرح‌های شرکت مزایای رقابتی به دست می‌آورند. هنگامی که یک شرکت آماده درگیر شدن در اجرای استراتژی است، سیاست‌ها و رویه‌ها را خواهد پذیرفت، ساختار رسمی سازمانی را گسترش می‌دهد، سیستم کنترل مدیریت و سیاست‌های پرداخت را تنظیم می‌کند.

هنگامی که یک شرکت قادر است ارزش اقتصادی زیادی نسبت به رقبایش ایجاد کند، شرکت مزیت رقابتی دارد. این مزیت ممکن است یک مزیت رقابتی موقتی، برای یک مدت زمان کوتاه یا یک مزیت رقابتی پایدار برای یک دوره طولانی باشد.

شرکت‌هایی که ارزش اقتصادی مشابهی همانند رقبایشان ایجاد می‌کنند به برابری اقتصادی می‌رسند؛ در حالی که شرکت‌هایی که ارزش اقتصادی کمتری نسبت به رقبایشان ایجاد می‌کند، در سطح مزیت رقابتی فعالیت می‌کنند.

دو راه برای اندازه‌گیری مزیت رقابتی شرکت وجود دارد:

(۱) بررسی معیارهای عملکرد حسابداری، (۲) بررسی معیارهای عملکرد اقتصادی. عملکرد حسابداری از طریق تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی با استفاده از نسبت‌های معمول حسابداری مانند نسبت‌های سودآوری، نقدینگی و اهرمی. نسبت‌های شرکت با نسبت‌های میانگین صنعت مقایسه می‌شود تا مشخص شود میانگین عملکرد حسابداری به دست آمده بالاتر یا پایین تر از میانگین عملکرد حسابداری است.

از معیارهای اقتصادی به منظور ارزیابی مزیت رقابتی شرکت شامل هزینه سرمایه‌ای که معیارهای حسابداری آن را ندارند، استفاده می‌شود. یک شرکت سرمایه را از طریق بدهی (سرمایه از طریق بانک‌ها یا دارندگان اوراق قرضه) یا از طریق حقوق صاحبان سهام (فروش سهام) به دست می‌آورد.

هزینه بدهی بهره‌ای است که پرداخت می‌شود و هزینه حقوق صاحبان سهام ناشی از نرخ بازدهی است که شرکت به سهامدارانش پرداخت می‌کند. میانگین موزون هزینه سرمایه به عنوان معیار پایه برای مقایسه عملکرد شرکت با رقبایش است.

اگرچه شرکت‌ها ممکن است از طریق فرآیند مدیریت استراتژیک پیش روند، امکان دارد که شرکت‌ها نیاز داشته باشند استراتژی خود را به دلیل تغییرات در بازار یا فرضیات و نظریه‌هایشان اصلاح کنند. نتایج پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که متنوع‌سازی شرکتی باعث بهبود عملکرد شرکت و نیز ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت می‌شود.

* عضو انجمن حسابداری مدیریت ایران

**حسابدار خبره و عضو انجمن حسابداری ایران