امین امیری / کارشناس بازار سهام

در حسابداری تعهدی ارزش دارایی‌ها به بهای تمام شده تاریخی یعنی قیمت‌هایی که خریداری شده‌اند ثبت می‌‍‌شوند. در کشورهایی نظیر ایران پس از گذشت حتی چند سال از تاسیس شرکت، دارایی‌های ثابت مشهود ارزشی بسیار متفاوت از آنچه ثبت شده‌اند پیدا می‌کنند. این شرکت‌ها می‌توانند دارایی‌های ثابت مشهود خود را نظیر زمین، ساختمان، ماشین‌آلات و تجهیزات، سرمایه‌گذاری‌ها و... مورد تجدید ارزیابی قراردهند تا با به روز شدن دارایی‌ها در ترازنامه موجب شفافیت بهتر صورت‌های مالی و تصمیم‌گیری بهتر سهامداران درخصوص ارزش ذاتی شرکت شوند.

دلایل افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی ها

برای بررسی دلایل افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها شرکت‌هایی که اقدام به این نوع افزایش سرمایه می‌کنند را به سه دسته طبقه‌بندی می‌کنیم:

۱) شرکت‌هایی با حاشیه سود مطمئن و وضعیت عملیاتی خوب

۲) شرکت‌های دچار بحران مالی اغلب ورشکسته(مشمول ماده ۱۴۱)

۳) بانک‌ها، بیمه‌ها و موسسات مالی.

شرکت‌هایی با حاشیه سود مطمئن و وضعیت عملیاتی خوب

گاهی شرکت‌های قدیمی که سرمایه اسمی کمی دارند به منظور استفاده از ظرفیت بدهی خود و دریافت تسهیلات مالی بیشتر اقدام به افزایش سرمایه از این محل می‌کنند. افزایش سرمایه برای چنین شرکت‌هایی که از نظر عملیاتی وضعیت با ثبات و مطمئنی دارند و از حاشیه سود قابل توجهی برخوردار هستند مطلوب است و می‌تواند ظرفیت استفاده از بدهی شرکت‌ها را افزایش داده و منافع بیشتری برای سهامداران فراهم آورد.

شرکت‌های دچار بحران مالی

شرکت‌های مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت برای خروج از شرایط ورشکستگی اقدام به این کار می‌کنند. همچنین شرکت‌های دارای نسبت بدهی بالا (بدهی به حقوق صاحبان سهام) توانایی دریافت وام جدید را ندارند اقدام به این افزایش سرمایه می‌کنند. بنابراین شرکت با افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها وضعیت ساختار سرمایه را سر و سامان داده و با کاهش نسبت زیان انباشته به سرمایه از مشمولیت قانون ورشکستگی (ماده ۱۴۱ قانون تجارت) خارج می‌شود؛ همچنین می‌تواند برای تامین مالی مجدد از محل دریافت وام‌های جدید، نیز اقدام کند اما این کار با افزایش هزینه‌های مالی همراه است. اگر در ادامه شرکت عملکرد مناسبی نداشته باشد افزایش هزینه‌های مالی می‌تواند بار دیگر بر مشکلات شرکت افزوده و بحران شرکت را شدیدتر کند.

بانک‌ها و بیمه‌ها

برای بانک‌ها و بیمه‌ها افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها می‌تواند مفید باشد. زیرا در بانک‌ها افزایش سرمایه اسمی در ترازنامه موجب بهبود نسبت کفایت سرمایه و افزایش قدرت وام‌دهی می‌شود. همچنین در بیمه‌ها نیز افزایش سرمایه اسمی می‌تواند قدرت بیمه‌ها را برای افزایش میزان سرمایه‌گذاری بالا ببرد.

نکات مهم موجود در این نوع افزایش سرمایه

- طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۱ ایران، تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت مشهود مجاز است. در صورت اتخاذ این روش از سوی شرکت، هر ۳ تا ۵ سال باید تکرار شود. (سرمایه‌گذاری‌ها یک سال) اما با توجه به اینکه انجام تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت مشهود مستلزم تحمل هزینه‌های قابل توجه است، شرکت‌ها به آن رغبتی ندارند مگر اینکه مجبور باشند.

- مبلغ تجدید ارزیابی (درآمد غیر‌عملیاتی تحقق نیافته ناشی از تجدید ارزیابی) مستقیما با عنوان مازاد تجدید ارزیابی ثبت و در ترازنامه به‌عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه طبقه بندی می‌شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس می‌یابد، بنابراین سودی در صورت سود و زیان شناسایی نمی‌شود.

- دارایی‌هایی که مورد تجدید ارزیابی قرار می‌گیرند دو دسته اند:

1- استهلاک‌ناپذیر

دارایی‌هایی مانند زمین که در طول زمان مستهلک نمی‌شوند درصورتی که مورد تجدید ارزیابی قرار بگیرند تاثیری بر هزینه استهلاک و جریان‌های نقد آتی شرکت ندارند و صرفا اعداد دارایی و سرمایه را در ترازنامه به روز می‌کنند.

2- استهلاک‌پذیر

در لایحه قانونی بودجه سال ۱۳۹۰ بیان می‌شود اگر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌های استهلاک پذیر باشد، سود مازاد تجدید ارزیابی دارایی‌ها که به حساب افزایش سرمایه لحاظ می‌شود، در سال ایجاد، مشمول مالیات نیست؛ اما تجدید ارزیابی دارایی‌های استهلاک پذیر (ساختمان، تجهیزات) موجب افزایش هزینه استهلاک برای سال‌های آتی می‌شود و سود خالص را از طریق افزایش دادن هزینه سربار در بهای تمام شده، کاهش می‌دهد. همچنین هزینه استهلاک دارایی‌های به روز شده در سال‌های بعد هزینه غیر قابل قبول مالیاتی است و صرفه جویی مالیاتی ایجاد نمی‌کند.

واکنش‌های غیر‌منتظره سهامداران

افزایش سرمایه موجب رقیق شدن سهام شرکت‌ها (کاهش EPS هرسهم) می‌شود و کاهش قیمت سهم را به دنبال دارد (که با افزایش تعداد سهام سهامداران قبلی تاثیری در ثروت سهامدار ندارد). اما کاهش قیمت بازار سهام از نظر روانی موثر است. مطابق نظریات علم مالی رفتاری، موجب خطای سهامداران و ناهماهنگی شناختی می‌شود؛ به این معنا که باوجود عدم تغییر در ارزش شرکت به دلیل پایین آمدن قیمت بازاری، سهامداران دچار خطا شده و سهام را ارزان تصور می‌کنند.