گزارشگری مالی غیرشفاف خرید اعتباری در کارگزاریها - ۳ بهمن ۹۵
شاهین کرزبر
دانشجوی دکترای حسابداری
قسمت سوم
سایر نقاط پرریسک
با توجه به عدم افشای هزینهها و درآمدهای مالی ناشی از فرآیند خرید اعتباری در دفاتر و صورتهای مالی -که در قسمت اول و دوم این مقاله در شمارههای قبلی به چاپ رسیده است- مسائل مهم دیگری وجود دارد که کمتر به آن توجه میشود بنابراین در ادامه چند مورد از این مسائل را تشریح میکنیم:
کنترل مصرف صحیح وجوه تسهیلات دریافتی از بانکها جهت اعطای آن به مشتریان یکی از موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
شاهین کرزبر
دانشجوی دکترای حسابداری
قسمت سوم
سایر نقاط پرریسک
با توجه به عدم افشای هزینهها و درآمدهای مالی ناشی از فرآیند خرید اعتباری در دفاتر و صورتهای مالی -که در قسمت اول و دوم این مقاله در شمارههای قبلی به چاپ رسیده است- مسائل مهم دیگری وجود دارد که کمتر به آن توجه میشود بنابراین در ادامه چند مورد از این مسائل را تشریح میکنیم:
کنترل مصرف صحیح وجوه تسهیلات دریافتی از بانکها جهت اعطای آن به مشتریان یکی از موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. ممکن است بخشی از وجوه دریافتی صرف خرید دیگر داراییها و مخارج شود و هزینه مالی آن به شکل ناعادلانهای به مشتریان تحمیل شود. البته با تحلیل صورت جریان وجوه نقد میتوان تا حدی این مورد را کنترل کرد. ممکن است در فرآیند دریافت تسهیلات و اعطای اعتبار به مشتریان با بازی با نرخها برای کارگزاریها مابهالتفاوت مثبتی (سود ناشی از تفاوت نرخ پرداختی و نرخ دریافتی) ایجاد شود که لازم است نسبت به ثبت و ردگیری آنها در حسابها به خصوص سایر حسابهای پرداختنی توجه کافی صورت پذیرد. واقعیت این است که در عمل با توجه به وجود خطوط اعتباری کارگزاریها نزد بانکها، این واحدها بهصورت روزانه از بانکها تسهیلات دریافت و کسری وجوه ناشی از خریدهای اعتباری مشتریان مختلف را با آن جبران میکنند.
آنچه باید در این فرآیند مد نظر قرار دهیم این است که با توجه به تعدد تسهیلات دریافتی و مخلوط شدن وجوه دریافتی از بانکهای مختلف با نرخ سودهای متفاوت کارگزاریها قادر به برقراری یک رابطه نظیر به نظیر بین تسهیلات دریافتی و اعتبارات اعطایی نیستند. بنابراین ممکن است مشتری از وجوهی استفاده کند که با نرخ سود ۱۸ درصد دریافت شده باشد اما در عمل نرخ سود بالاتر یا پایینتری به مشتری تحمیل شود. دلیل این امر این است که معمولا کارگزاریها در پایان هر ماه نرخ متوسط هزینه مالی را محاسبه و از آن نرخ برای سرشکن کردن هزینه مالی به حساب مشتریان استفاده میکنند. در فرآیند تسهیم هزینه مالی به حساب مشتریان چند مورد باید مورد توجه قرار گیرد: محاسبه صحیح نرخ میانگین هزینه مالی متحمل شده و مستندسازی آن (همچنین اگر مشخص شود کارگزاری از منابع داخلی اقدام به اعطای تسهیلات کرده است، باید نرخ مورد استفاده برای منابع داخلی مورد توجه قرار گیرد).
کنترل و بررسی جداول تسهیم هزینه مالی به تفکیک مشتریان و اطمینان از صحیح بودن تعداد روزهای بدهکار بودن هر مشتری بهصورت نمونهای جهت سنجش قابلیت اتکای زیر سیستم اطلاعاتی مربوطه کنترل نحوه تسهیم هزینه مالی به اشخاص وابسته و شرکتهای گروه (همچنین ممکن است کارکنان کارگزاری با کدهای دیگر اقدام به خرید و فروش کرده و در تسهیم هزینه مالی به حسابهای کدهای متعلق به خودشان عدالت را رعایت نکنند). اعمال صحیح تخفیفات. اعطای تخفیف از سوی مدیریت به مشتریان باید به حساب خود کارگزاری باشد و این مبلغ تخفیف از کل هزینهای که قرار است تسهیم شود کسر شود تا با کمتر کردن سهم یک نفر اضافه هزینه مالی به دیگر مشتریان تحمیل نشود. معمولا در این روند ابتدا گزارش اولیه از سیستم گرفته میشود. سپس در مرحله دوم طبق نظر مدیریت و با توجه به توافقات موجود بین برخی مشتریان خاص نرخها تعدیل میشود.
سخن آخر
با توجه به آنچه بیان شد فرآیند خرید اعتباری برخی از کارگزاریها از ابعاد مختلفی دارای اشکالات با اهمیت بوده و نیاز به اصلاحات اساسی دارد. بدیهی است موضوع ارزشافزوده (بهعنوان اصلیترین عامل ایجاد گزارشگری غیرشفاف) شرکتهای کارگزاری را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. بنابراین نمیتوان این موضوع را توجیهی برای گزارشگری غیرشفاف و غیراستاندارد دانست. بنابراین به نظر میرسد این موضوع باید در یک فرآیند کارشناسی و از طریق یک راهحل اصولی همچون پیگیری معافیتهای مالیاتی لازم حل و فصل شود. بدیهی است تا زمان حل مشکل، حسابرسان، ممیزان و نهادهای ناظر باید توجه لازم را به نکات ارائه شده در این مقاله مبذول دارند.
ارسال نظر