حدیث موسوی: شیوه قیمت‌گذاری محصولات فولادی به‌خصوص مصنوعات ساختمانی در بازار داخلی کشور برای فعالان این حوزه، غالبا جذاب و قابل توجه است. انواع مصنوعات فولادی از سه طریق واحدهای نورد، بورس کالا و واردات راهی بازارهای کشور می‌شوند که بررسی چگونگی قیمت‌‌گذاری این محصولات در هر کدام از این موارد خالی از لطف نیست. به عبارت بهتر دانستن شرایط و شیوه تخمین قیمت تمام شده مصنوعات فولادی می‌تواند قدرت چانه زنی معامله گران را افزایش دهد که در شرایط رکود فعلی می‌تواند بسیار موثر باشد. ساده‌ترین شیوه تولید فولاد، واحدهای نورد تولید‌کننده مقاطع ساختمانی هستند که با توجه به اینکه از شمش فولاد در تولید محصول نهایی استفاده می‌کنند همسو با نوسانات قیمت شمش که می‌تواند وارداتی یا تولید داخل باشد، قیمت نهایی محصولات خود را تغییر می‌دهند. عامل دیگری که بر قیمت تمام شده محصولات واحدهای نورد اثرگذار است قیمت سوخت و هزینه حمل شمش به کارخانه و بعضا حقوق پرسنل است که در صورت نوسان هرکدام از این موارد، قیمت محصولات نوردی این واحدها که درب کارخانه عرضه می‌شود تغییر می‌یابد. بنابراین می‌توان با احتساب قیمت شمش و هزینه نسبی حمل و هزینه تولید ، قیمت تمام شده محصول را حدس زد. به صورت تجربی حداقل دستمزد برای تولید شمش به میلگرد را می‌توان ۱۵۰ تومان برای واحدهای بزرگ و بیش از آن را برای واحدهای کوچک‌تر تخمین زد.

شیوه دوم عرضه محصولات فولادی به بازار، عرضه‌های ناشی از واردات هستند. بهای انواع فولاد وارداتی به کشور نیز به تبعیت از تغییرات قیمت‌های جهانی این محصولات در کشور مبدا و نوسانات نرخ ارز در داخل، تغییر می‌کند که در اینجا توجه به یک نکته ضروری است. فولادی که هم‌اکنون در مبادی ورودی کشور عرضه می‌شود، معامله آن به‌طور نسبی سه ماه پیش صورت گرفته و قیمت آن منظور شده است. این دوره سه ماهه از این بابت است که تنها فرآیند تولید به سفارش مشتری به بیش از یک ماه زمان نیاز دارد. پس از آن ترخیص و بارگیری در کشور مبدا و حمل به کشور مقصد (در اینجا ایران) خود یک ماه دیگر به این زمان می‌افزاید و از سوی دیگر حدود ۲ هفته زمان برای تخلیه و ترخیص بار در مقصد، صرف می‌شود که در مجموع فرآیند خرید یک محموله فولادی خاص از یک کشور هدف و انتقال آن به بازار داخل نزدیک به ۳ ماه زمان نیاز دارد.

در این میان مهم‌ترین‌ شیوه، عرضه رسمی در بورس کالا است. در ارتباط با عرضه‌های بورس کالا هم کارخانه‌های عرضه‌کننده در تالار صنعتی به عنوان مثال ذوب‌آهن اصفهان که تعهد ۱۰۰ درصدی عرضه در بورس را دارد غالبا به صورت سلف سه ماهه محصولات خود را به فروش می‌رسانند. شرکت‌های دیگری نیز مانند فولاد خراسان هستند که بنا به تعهد عرضه‌ای که دارند بخشی از محصول تولیدی را در بورس کالا و مابقی را درب کارخانه معامله می‌کنند. به عبارت بهتر با توجه به جایگاه خاص محصولات ذوب‌آهن اصفهان در بازار داخلی ، می‌توان کالای عرضه شده را مربوط به معامله در بورس کالای ایران برای ۳ ماه قبل قلمداد کرده که با محوریت قیمت مورد معامله در بورس و احتساب و کارمزد بورس ، ۸ درصد مالیات بر ارزش افزوده و هزینه خواب سرمایه می‌توان قیمت تمام شده این محصول را در بازار آزاد محاسبه کرد.

با توجه به اینکه معامله در بورس کالای ایران غالبا در تالار تهران و همچنین در حضور تجار و شرکت‌های برتر در پایتخت سیاسی و اقتصادی ایران صورت می‌گیرد، مرکز قیمت‌‌گذاری فولاد در بازار داخل را می‌توان بازار تهران دانست. این در حالی است که بارگیری غالبا از درب کارخانه صورت می‌گیرد. به این ترتیب بخشی از تفاوت قیمت‌ها در بازار تهران و شهرستان‌ها از این جهت نیز قابل پیگیری و بیان کردن است. با توجه به اینکه نبض تجارت آهن در تهران در محله‌های ۱۵ خرداد ، پامنار و بورس کالا می‌زند همچنین کالاها به جز مبادی گمرکی و کارخانه‌های اصلی از انبارهای اطراف تهران یا برخی مناطق خاص از جمله بازار آهن شادآباد‌، آهن مکان یا بازار آهن اتحاد معامله و بارگیری می‌شودمی توان بازار آهن تهران را شبکه ای متشکل از تمامی مناطق و نواحی ذکر شده دانست. از طرفی خریدارانی که محصولات ذوب‌آهن را از طریق بورس کالا در تناژهای سنگین خریداری می‌کنند و در بازار تهران عرضه می‌کنند قدرت چانه زنی بیشتری در تعیین قیمت‌ها و به نوعی خط دادن به نرخ‌ها را دارند.

البته نکته‌ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که برخی از تجار و شرکت‌های بزرگ در حال خروج از منطقه‌های ذکر شده هستند. از سویی جایگاه برخی فروشندگان اصلی در تعیین قیمت‌ها بسیار حائز اهمیت است که توسط دیگر فعالان بازار تبعیت می‌شود. این مطلب که غالبا برآیندی از شرایط عمومی عرضه و تقاضا است یکی از مهم‌ترین‌ شاخص‌ها در تعیین قیمت فولاد است که جهت‌گیری کلی بازار را نشان می‌دهد.