بیشتر صادرات سنگ‌آهن ایران توسط بخش خصوصی غالبا از معادن کوچک با ذخیره کمتر از یک میلیون تن و به‌صورت محدودتر از معادن متوسط با ذخیره بین یک تا ۵ میلیون تن و به ندرت توسط معادن با ذخیره بیش از ۵ میلیون تن صورت می‌گیرد. معادن با ذخایر کم (کمتر از یک میلیون تن) از استخراج محدود و با متد معدنکاری کوچک مقیاس (mall Scale Mining) انجام می‌شود. این قبیل معادن غالبا دارای رخنمون بوده و از رخنمون استخراج آغاز می‌شود. ضریب باطله‌برداری W/O هم اکثرا محدود و حتی کمتر از یک است. ذخایر هم بیشتر توده‌های کوچک یا رگه‌ای است. به دلایل ذکر شده اکتشاف این قبیل معادن هم محدود و کم هزینه است و البته فعالیت معدنکاری هم از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار نیست. این در حالی است که فعالان هم کمتر از کمک‌های فنی - مهندسی بهره می‌گیرند. جاده‌های دسترسی هم ابتدایی است. فرآوری هم محدود به سنگ جوری دستی یا خردایش و سرند و حداکثر جداکننده مغناطیسی یا جداکننده تقلی خشک است. با توجه به مکان یابی این قبیل معادن که در نقاط دورافتاده و غالبا محروم جاگیری کرده است شاهد رونق این مناطق هستیم، اما پس از اتمام فعالیت، این رونق تصنعی نیز نابود خواهد شد.

غالب خریداران در بازار سنگ‌آهن صادراتی ایران تجار یا نماینده آنها هستند؛ بنابراین به سراغ انواعی از سنگ‌آهن می‌روند که از عیار بالاتر، قیمت بهتر، عناصر مضر کمتر و کانی‌های مرغوب‌تری برخوردار هستند. به تجربه ثابت شده است که انواع مگنتیتی از FeO >۱۵% و حتی FeO>۱۸% برخوردارند. با توجه به عیار پایین سنگ‌آهن چین، بالاتر بودن درصد FeO باعث آزادشدن ساده تر آهن در کوره بلند می‌شود که بازده سنگ‌آهن‌های کم عیار چینی را افزایش می‌دهند. این در حالی است که سنگ‌آهن حتی با عیار ۵۵ درصد به بالا هم در چین دارای مشتری است، ولی فقط کارخانه‌های تولید فولاد که مصرف‌کننده نهایی هستند از این شرایط استقبال می‌کنند. به عبارت بهتر غالبا چینی‌ها بهترین نوع سنگ‌آهن ایران را خریداری می‌کنند نه تمامی سنگ‌آهن ما را. معادن کوچک با حجم محدود معدنکاری نیز اجازه استخراج در مقیاس بالا را نداده و همین امر موقعیت فروشندگان را تضعیف می‌کند. خروجی این موارد، معامله این کالا در بازار نقدی با حجم کم و حداکثر پیش پرداخت در مرحله تولید و به صاحبان معادن است.

پس از طرح هدفمندکردن یارانه‌ها هزینه تولید و استخراج، فرآوری و حمل و نقل زمینی افزایش یافته است. با توجه به شرایط و قیمت‌های جهانی و جذابیت صادرات به نسبت تکنولوژی پایین‌تر در داخل می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که هنوز هزینه تولید ایران کمتر از جهان است. کاهش شدید ارزش ریال نیز به افزایش جذابیت صادرات کمک کرده، به این معنی که حاشیه سود استخراج سنگ‌آهن بیشتر از سایر بخش‌های اقتصادی در داخل است. این مطلب برای دولت نیز حائز اهمیت بوده و اما و اگرها و بیم و امیدهای مالیات و تعرفه بر صادرات سنگ‌آهن را به وجود آورده است.