محسن پروان
در پایان سال ۲۰۰۹ میلادی که تولید فولاد جهان کاهش ۲/۸ درصدی را تجربه کرد بسیاری از فعالان بازار فولاد بر این باور بودند که پس از انفجار تولید فولاد در بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ و رشد ۷/۵۶ درصدی تولید دیگر زمان نزول تولید این فلز استراتژیک فرا رسیده و دنیا مجددا سکون و توقف این حرکت عظیم را خواهد دید.

اما با آغاز سال ۲۰۱۰ میلادی مجددا تولیدکنندگان فولاد متوجه شدند که جهان هنوز کشش تولید بیشتر فولاد را دارد و بازارهای دنیا هنوز تشنه فولاد هستند، کما اینکه رشد قابل‌ملاحظه فولاد در ۵ ماه نخست سال ۲۰۱۰ نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۰۹ و حتی افزایش محسوس آن نسبت به سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ مجددا فعالان بازار را آماده افزایشی در حدود ۲۰درصدی فولاد در سال ۲۰۱۰ ساخت، اما در این بین عدم افزایش نسبی قیمت فولاد در این سال‌ها این سوال بزرگ را مطرح کرد که چرا فولاد در دنیا بدون رشد قیمت در مسیر رشد مجدد قرار گرفت؟
در سال‌های گذشته همواره فولادسازان با افزایش قیمت موتور توسعه را سریع‌تر کرده و با آغاز کاهش قیمت تولید را نیز کاهش داده‌اند امری که در سال 2009 در دنیا اتفاق افتاد و کاهش قیمت و تقاضای فولاد منجر به کاهش تولید شد و فولادسازان در این بین این فرصت را کسب کرده‌اند که با استفاده از این زمان تلاش خود را به جای تولید، معطوف افزایش بهره‌وری کنند و بدین خاطر است که به‌رغم آنکه قیمت‌ها به کف قیمت سال 2008 نیز باز نگشته است.
علاوه بر آن تورم عمومی نیز در اکثر قریب به اتفاق نقاط جهان اتفاق افتاده است که با این حساب می‌توان قیمت واقعی (قیمت فعلی منحنی تورم) را بسیار پایین تر از سال ۲۰۰۸ دانست حتی با لحاظ کردن افزایش اندک قیمت‌ها در ماه‌های مارس و آوریل ۲۰۱۰ (فروردین و اردیبهشت۸۹) می‌توان نتیجه گرفت که دنیا توانسته است تولید خود را بدون افزایش قیمت افزایش دهد.
اما از طرف دیگر در کشورهایی نظیر ایران اصرار بر حفظ تولید در سال‌های رکود شدید جهانی داشته‌اند. در سال‌هایی که علاوه بر کاهش تقاضا، حجم واردات به کشور نیز افزایش چشمگیر داشت و این امر منجر به آن شده که فولادسازان نتوانند به بازسازی خود بپردازند و علاوه بر آن به دلیل کاهش شدید قیمت دچار زیان مضاعف شدند. اما مبحثی که در این بین مهم و قابل اهمیت است، این است که در شرایطی که هنوز سایه رکود اقتصادی بر سر کشورهای صنعتی است این سوال مهم مطرح است که چرا فولاد در دنیا توسعه یافته است.
شاید منطقی‌ترین پاسخ به این سوال را در تفکر صادراتی می‌توان یافت. تولیدکنندگان بزرگ فولاد در دنیا سرمایه زیادی در تولید فولاد صرف کرده‌اند و امروز نمی‌توانند به امید رونق بازارها سرمایه خود را راکد بگذارند.
به همین دلیل در رکود بازارهای کشورهای صنعتی به دنبال بازارهای جدید خواهند بود؛ چرا که فولاد کالایی است مبادله‌ای (قابل صادرات و واردات) و محدود به کشور تولیدکننده نخواهد شد و به همین دلیل بازارهایی چون ایران که نیمی از نیاز مصرف خود را از طریق واردات تامین می‌کند به بازار امن هدف تبدیل می‌شود.
می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که افزایش تولید فولاد جهان در شرایط فعلی که هنوز رکود جهانی از میان نرفته است به زیان کشورهایی نظیر ایران است؛ چرا که در صورتی که به بازار هدف دیگر کشورها تبدیل شوند سرمایه لازم برای افزایش تولید را نمی‌توانند تامین کنند؛ چرا که سرمایه‌گذار به دنبال تقاضای بدون جواب است و کمتر کسی حاضر به رقابت با فولادسازان آسیای میانه یا چین خواهد بود؛ در شرایطی که ایران بهترین مقصد صادراتی برای این کشورها است.