نگاه
صنعت فولاد نیازمند حمایت سریع
توسعه صنعت فولاد با توجه به افزایش جمعیت و رشد روزافزون سایر صنایع و نیاز مبرم به ساخت وساز در بخشهای مختلف کشور بر هیچ کس پوشیده نیست و کشور ما این امکان بالقوه را دارد که با افزایش میزان تولید و رسیدن به نقطه چشمانداز بیش از ۵۰ میلیون تن تولید سالانه به قطب مهمی در تولید فولاد خاورمیانه تبدیل شود، اما این کار بدون برنامههای حمایتی دولت غیرممکن است.
حسن مصیبزاده
توسعه صنعت فولاد با توجه به افزایش جمعیت و رشد روزافزون سایر صنایع و نیاز مبرم به ساخت وساز در بخشهای مختلف کشور بر هیچ کس پوشیده نیست و کشور ما این امکان بالقوه را دارد که با افزایش میزان تولید و رسیدن به نقطه چشمانداز بیش از ۵۰ میلیون تن تولید سالانه به قطب مهمی در تولید فولاد خاورمیانه تبدیل شود، اما این کار بدون برنامههای حمایتی دولت غیرممکن است. در حالی شرکتهای فولادساز، با اندیشه خیز به سوی نقطه تعالی پروژهها و طرحهای توسعه را در ذهن میپرورانند که همچنان با تبعات ناشی از مشکلات مالی به وجود آمده از رکود حال حاضر دست و پنجه نرم میکنند.
نکته مبهم در معادلات و قراردادهای بلند و کوتاه مدت بین منابع مواد اولیه و کارخانههای فولاد در دنیا، افت چشمگیر و قابل توجه تقاضای سنگآهن بوده، در حالی که خروجی محصول «شمش» با قیمت بالاتری در سبدهای بینالمللی به فروش میرسد و این به دلیل نیاز کشور ما به محصول نیمه نهایی به عنوان ورودی و مواد اولیه کارخانههای تولید فولاد کشورمان است و کشورهای مشترکالمنافع که کشورهای مطرح در زمینه تولید این محصول هستند با علم به این مطلب سعی در کنترل قیمتهای جهانی این محصول در کشورهای طرف معامله با ایران دارند. هماکنون بازار در رکود سختی به سر میبرد و تولید با توجه به نزدیکی قیمت شمش و میلگرد اصلا مقرون به صرفه نیست و هزینههای جاری را پوشش نمیدهد و شرایط داخلی به حدی سخت شده است که در گذشته سابقه نداشته است و احتمال وخیمتر شدن اوضاع به راحتی قابل پیشبینی است و چنانچه دولت نسبت به افزایش تعرفه محصول نهایی اقدام ننماید، کشور را به سوی مصرف فولادهای سرگردان چشمبادامیها و سایر رقبا خواهد برد که انصافا ایزوله کردن اقتصاد داخلی در بخش فولاد به روش تعرفه و ایجاد محدودیت در واردات در محصول نهایی به عنوان دارویی شفابخش در این صنعت خسته پا و ضربه خورده است و مطمئنا با توجه به این وضعیت و نبود نقدینگی لازم قدرت توسعه از این صنعت سلب خواهد شد و دستیابی به نیازهای کشور و تعاریف چشمانداز رویایی بیش نخواهد بود. نکته جالب اینکه بر تولید داخلی، نظارتهای لازم از جمله استاندارد اجباری و غیره وجود دارد در حالی که تقریبا هیچ گونه نظارتی بر کیفیت واردات محصول نهایی انجام نمیپذیرد و قیمت شمش مورد نیاز کارخانههای داخلی که به دلیل همین نظارتها حتما میبایست استانداردهای لازم را داشته باشد، در حال حاضر بهای یک تن شمش فولاد ۴۵۰ دلار است در حالی که قیمت میلگرد تولید شده در کارخانههای داخلی به دلیل واردات و اجبار در رقابت با محصولات بعضی بیکیفیت بدون داشتن استانداردهای لازم چینی و غیره به مبلغی زیر ۵۰۰ دلار عرضه میشود. در یک حساب سرانگشتی و بررسی هزینههای تولید به راحتی میتوان متوجه شد تمامیکارخانههای تولید فولاد در حال ضرردهی بوده و یکی پس از دیگری زمینگیر خواهند شد که در آن صورت جوابگویی به خیل کثیر کارگران مشغول، بسیار مشکل و راهاندازی مجدد این مراکز صنعتی بسیار مشکلتر خواهد شد.
اشخاصی ورود به بازارهای جهانی را بهانه و دستآویزی قرار داده و باز کردن بدون محدودیت دروازههای کشور به روی کالاها را مجاز میشمارند، غافل از اینکه حتی نیمنگاهی به پرداختهای بیش از ۳۰ درصدی سود سرمایه در این صنعت نمیاندازند و مهمتر اینکه به دلیل عدم ثبات ارزش ارز در بازارهای داخلی و فاصله زمانی بین گشایش اعتباری اسناد، ثبت سفارش و حمل و ترخیص کالا از گمرک و مابهالتفاوت این تغییر در این مدت گاها چه هزینههایی به بار میآورد.
اخیرا فروش تیرآهن و میلگردهای ضایعاتی در بورس کالا و فلزات است که ضربهای مهلکتر بر پیکر بیجان تولیدکنندگان داخلی مخصوصا بخش خصوصی وارد میکند و متاسفانه جوابی قانعکننده در این خصوص نیافتیم. جا دارد مسوولین، این صنعت اشتغالزا را با اعمال تعرفه یا سایر سیاستهای حمایتی، جان تازه دمیده و از تعطیلی واحدها جلوگیری کنند.
ارسال نظر