یادداشت
پارادوکس در توسعه صنعت فولاد کشور
در چند ماهه گذشته اخبار بازار فولاد تنها بیانکننده رکود، کاهش قیمت و کاهش تمایل بازار برای جلب محصولات فولادی خصوصا محصولات داخلی بوده است؛ اخباری که نهتنها برای تولیدکنندگان، بلکه برای تمامی فعالان بازار سرمایه و تولید ناخوشایند است، اما در این بین، رفتار تولیدکنندگان بزرگ صنعت فولاد خصوصا تولیدکنندگان دولتی متناسب با وضعیت بازار نیست.
محسن پروان
در چند ماهه گذشته اخبار بازار فولاد تنها بیانکننده رکود، کاهش قیمت و کاهش تمایل بازار برای جلب محصولات فولادی خصوصا محصولات داخلی بوده است؛ اخباری که نهتنها برای تولیدکنندگان، بلکه برای تمامی فعالان بازار سرمایه و تولید ناخوشایند است، اما در این بین، رفتار تولیدکنندگان بزرگ صنعت فولاد خصوصا تولیدکنندگان دولتی متناسب با وضعیت بازار نیست. اصولا در چنین شرایطی تولیدکنندگان تمایل خود را به افزایش تولید از دست داده و در پی کاهش تولید و پایین آوردن هزینهها از تمامی راههای ممکن هستند تا جلوی زیان بیش از حد و ورشکستگی را بگیرند. حتی در برخی کشورهای صاحب نام صنعت فولاد نظیر چین کاهش توسعه یا حتی توقف توسعه در دستور کار قرار میگیرد. اما در کشور ما بدون در نظر گرفتن این گونه رفتارها تنها بر افزایش کمی تولید و همچنین رشد توسعه تاکید میشود.
در حال حاضر صنعت فولاد ایران به دلایل مختلف از جمله پایین بودن سطح تکنولوژی و همچنین یارانهای بودن انرژی (بخوانید رایگان بودن انرژی) از تولید بهینه برخوردار نیست و در صورت حذف یارانه حاملهای انرژی با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد خصوصا شرکتهایی نظیر فولاد مبارکه یا فولاد خوزستان که با روش احیای مستقیم کار میکنند و تولید آنها متکی به گاز طبیعی است و افزایش قیمت گاز طبیعی منجر به افزایش بیش از حد قیمت تمام شده آنها شده و در نتیجه توجیه اقتصادی این شرکتها که در حال حاضر با حداقل ظرفیت کار میکنند به مخاطره خواهد افتاد؛ هر چند روش کوره بلند نیز به دلایل فراوان از جمله مشکلات کیفی ذغال داخلی و قیمت بالای کک وارداتی همواره با مشکل مواجه است، اما در صورت ادامه این روند صنعت فولاد کشور به دلایل زیر در مسیر بحران حرکت کرد که باید برای آن فکری اندیشیده شود.
۱ - تولیدکنندگان به جای آنکه در حال حاضر با کاهش تولید نقدینگی خود را صرف اصلاح ساختار خود خصوصا در زمینه مصرف انرژی کنند، نقدینگی خود را صرف تولید میکنند و این تولید در انبارهای آنها در انتظارهای طولانی خرید به سر میبرد و علاوهبر ایجاد هزینههای مازاد انبارداری و خواب سرمایه، گردش نقدینگی را در این شرکتها کند کرده و این باعث بروز مشکلات مالی در دراز مدت خواهد شد.
۲ - تمایل دولت و تولیدکنندگان به توسعه و افزایش تولید: در حال حاضر دولت در تلاش برای رساندن کشور به مرز خود کفایی فولاد است و با تعریف پروژههای متعدد از جمله پروژههای هشت گانه استانی این مهم را پیگیری میکند.
۳ - هر چند لزوم توسعه صنعت فولاد برای هیچ کس پوشیده نیست و ایران این امکان بالقوه را دارد که با ۵۰میلیون تن تولید سالانه به مرکز تولید فولاد خاورمیانه تبدیل شود، اما این کار مستلزم حمایت دولت از این صنعت است. اگر فولاد سازان به افزایش توسعه ملزم شوند و منابع مالی در اختیار نداشته باشند یا آنکه دولت با بیتفاوتی نسبت به افزایش تعرفه، کشور را به محل مصرف فولادهای سرگردان جهان تبدیل کند چگونه میتوان از این صنعت خسته از رکود جهانی انتظار توسعه داشت و تعریف پروژههای توسعه جدید نیز چشم اسفندیار این صنعت میشود. شاید به همین دلیل است که توسعه در صنعت فولاد ایران بین ۲ تا ۶ برابر نرم جهانی زمان نیاز دارد و این فرزند تولید بلای جان میشود نه عصای پیری. چرا که در نبود نقدینگی و رکود بازار توان توسعه از صنعت سلب میشود.
۴ - اصرار تولیدکنندگان به تولید حداکثر: تجربه سالهای تولید فولاد در ایران بیانکننده این موضوع است که در ایران تنها سوال پیش روی صنعتگران میزان تولید بوده است نه تولید با چه قیمت و هزینه؟ و در این بین بهخاطر انحصار تولید این قیمت تمام شده فولادسازان بوده است که قیمت بازار را مشخص میکرده نه مناسبات بازار را. اما در چند سال گذشته بازار خود به فرآیندهای تعیین قیمت دست یافته و دیگر قیمت تمام شده فولاد ملاک تعیین قیمت بازار نبوده است؛ اما هنوز تولیدکنندگان داخلی به این باور دست پیدا نکردهاند که میزان تولید باید بر اساس قیمت و تمایل بازار باشد و گواه این مدعا انبارهای تاگلوپر تولیدکنندگان بزرگ فولادی است که دروازه بازار بر روی آنها بسته است، اما دروازه تمایل تولید چون روزهای رونق بازار، باز باز است. شاید تمامی این موارد بهخاطر آن باشد که استراتژی مشخص و معینی برای حرکت فولاد چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی وجود ندارد. درست است که سند چشمانداز تولید فولاد را تا سال ۱۴۰۰ به میزان ۴۰میلیون تن دیده است، اما این واقعیت فراموش نشود که این استراتژی در سال رونق بازار تهیه شده است و تنها دو راهکار برای این موضوع وجود دارد؛ اول آنکه در استراتژی تجدیدنظر شود و سقف تولید متناسب با رکود فعلی بازار و قیمت فولاد در قیاس با قیمت تمام شده آن باشد یا آنکه در دستورالعمل اجرایی آن در نحوه رسیدن به این هدف تجدیدنظر شود و این مهم مدنظر قرار گیرد که نمیتوان هم شاهد رکود بازار و کاهش قیمتها بود هم بر توسعه با روش و شرایط قبلی تاکید کرد.
parsaparvan@gmail.com
ارسال نظر