نگاهی به فعالیت بنگاههای آهن قراضه در ایران
برخورد علمی با بازار قراضه
در مقام مقایسه بنگاههای آهن قراضه در ایران با سایر کشورها، خصوصیات منحصر به فردی دیده میشود که آشنایی با این خصوصیات و شناخت آنها میتواند کمک شایان توجهی به فعالان بازار فولاد باشد. در این گزارش سعی خواهیم کرد به برخی از این خصوصیات اشاره کرده و به توضیحاتی درباره این خصوصیات بپردازیم:
میلاد کیوانسرایی
در مقام مقایسه بنگاههای آهن قراضه در ایران با سایر کشورها، خصوصیات منحصر به فردی دیده میشود که آشنایی با این خصوصیات و شناخت آنها میتواند کمک شایان توجهی به فعالان بازار فولاد باشد. در این گزارش سعی خواهیم کرد به برخی از این خصوصیات اشاره کرده و به توضیحاتی درباره این خصوصیات بپردازیم: سنتی بودن ورود افراد به این عرصه فعالیتی
به طور عمده ورود افراد به این عرصه سنتی است به طوری که کسب و کار در این حوزه خانوادگی و اجدادی به شمار میرود. از این رو به ندرت افرادی خارج از این قاعده وارد حوزه صنعت فرآوری قراضه میشوند. در نتیجه همواره فعالیت در این صنعت از ورود افکار نو و ایدههای جدید به درون خود بیبهره بوده و شاید بتوان گفت که بخشی از مشکلات موجود در این عرصه ناشی از همین شکل و سیستم حاکم بر این عرصه است؛ چرا که همواره افراد شاغل در این عرصه بر فعالیت به شکل سنتی اعتقاد دارند.
ضعف مالی و پتانسیل پایین اقتصادی بنگاهها
ورود بسیاری از افراد شاغل به این عرصه با سرمایه اندک صورت میپذیرد و به طور عمده بنگاههای فعال در این زمینه از توان مالی بالا برخوردار نیستند. ضمن اینکه در ایران هیچگونه حمایتی از سوی مراکز مرتبط با فعالیت این بنگاهها همچون اداره راه و ترابری، سازمان محیط زیست یا شهرداریها صورت نمیپذیرد. سیستم بانکی نیز همواره در قبال این فعالیت نقشی منفعلانه داشته است. به همین دلیل همواره بنگاههای فعال در این زمینه با ضعف مالی دست و پنجه نرم میکنند. البته وقوع چنین امری یک پیامد مثبت نیز برای صنعت فولاد به همراه داشته است. این بنگاهها به علت ضعف سرمایه ای بر خلاف بنگاههای مشابه در دیگر کشورها قدرت جمعآوری طولانی مدت آهن قراضه را نداشته و به طور عمده سیستم اقتصادی این بنگاهها در ایران بر پایه عرضه و تقاضای پیوسته شکل گرفته است.
چه بسا در غیر این صورت دارا بودن چنین قدرتی از سوی بنگاههای فعال در حوزه آهن قراضه، به عاملی پرقدرت در افزایش نرخ این کالا تبدیل میشد. اما در کنار این فاکتور مثبت نباید از جنبههای منفی آن نیز غافل شد؛ چرا که این بنگاهها به دلیل وجود چنین خاصیتی قادر به حضور در مبادلات بزرگ نیستند ضمن اینکه به دلیل ضعف اقتصادی قادر به توسعه و گسترش فعالیت خود نبوده و از به کارگیری تجهیزات و ماشینآلات مربوطه بیبهره هستند. به همین علت به طور عمده در پایینترین سطوح کمی و کیفی به فعالیت میپردازند که مجموع این عوامل حضور موثر و پرقدرت این بنگاهها در بازار و میزان قرار گرفتن آنها در مقابل متقاضیان اصلی یا همان مصرفکنندگان نهایی را کاهش میدهد.
ضعف علمی بنگاههای آهن قراضه
به طور عمده ورود افراد به این عرصه فعالیتی به صورت سنتی و اجدادی است؛ بنابراین دانش انتقال یافته به نسل فعلی فعالان این عرصه نیز سنتی است. اگر چه این دانش در مقام خود دارای ارزش و احترام است و احتیاج این بنگاهها را مرتفع میکند، اما مجهز بودن این بنگاهها به دانش علمی و دانش روز این عرصه باعث میشود سطوح کمی و کیفی فعالیت آنان با رشد مواجه شود. نتیجه نهایی این شرایط افزایش اعتبار بنگاهها و ایجاد زمینه مناسب و مطلوبتر جهت حضور آنان در بازار و در نهایت ارتباط مستقیم با مصرفکنندگان نهایی و کسب منافع بیشتر از این طریق است. انتقال این دانش از سوی مدیران بنگاههای آهن قراضه، به نیروی انسانی شاغل در آن که به طور مستقیم عهدهدار مسوولیت فرآوری و بهسازی این کالا هستند نیز بسیار حائز اهمیت است.
نداشتن دیدگاه توسعهای و برندسازی از سوی بنگاهها
درصد قابل توجهی از فعالان در این عرصه دارای نگاه توسعهای نیستند و فعالیت به شکل سنتی و محدود را کافی میدانند. از این رو به موضوع برندسازی بنگاه خود فکر نکرده و فعالیت در سطوح پایین را کافی میدانند.
اگر چه ضعف قدرت اقتصادی در ایجاد چنین تفکری بسیار موثر بوده اما نوعی بیرغبتی نیز در نزد مدیران این بنگاهها به چشم میخورد. این امر باعث شده تا بسیاری از مزیتهای موجود در این زمینه از دسترس بنگاهها خارج شود.
اما زمانی که بنگاهی بر خلاف شرایط موجود رفتار کرده و به گسترش بنگاه خود و افزایش سطوح کمی و کیفی فعالیتش بپردازد، موفق به برندسازی در این بازار شده و مورد توجه بازار و مصرفکنندگان قرار خواهد گرفت. همین نکته است که در دراز مدت این بنگاه را به یکی از حاکمان تعیینکننده شرایط بازار تبدیل خواهد کرد.
نقش کمرنگ اصول اقتصادی در رفتار این بنگاهها
به دلیل سنتی بودن عملکرد بخش عمدهای از فعالیت بازار آهن قراضه، اصول اقتصادی و مبانی آن نقش کمرنگی در رفتار این بنگاهها دارد. از این رو تفکر خرید این کالا با نرخی مشخص و فروش آن با نرخی بالاتر به قالب فکری مدیران این بنگاهها تبدیل میشود. این موضوع باعث شده تا بنگاهها از نقش اصلی خود به عنوان یک بنگاه جمعآوری و فرآوری و بهسازی آهن قراضه تنها به یک بنگاه جمع آوری این کالا تقلیل پیدا کنند.
علاوه بر این مشکل، به دلیل عدم توجه به مبانی دیگری همچون نرخ سرمایه، هزینههای پنهان، هزینههای سرمایهگذاری و توسعهای، هزینههای استهلاک و جایگزینی تجهیزات و ماشینآلات افزایش سرمایه این بنگاهها در طول زمان با کمترین نرخ رشد همراه میشود و بنگاه در نوسانات منفی بازار آسیبپذیر میشود. نتیجه تمامی این اشکالات این است که توان توسعه و گسترش بنگاه از مدیران آن سلب شده و این واحدها در استفاده از مزایای ایجاد شده بینصیب میشوند.
تفکرات مدیریتی بنگاهها
یکی از موضوعات مهم در بنگاههای فعال در حوزه جمعآوری و فرآوری آهن قراضه، رقابت در جهت کسب سهم حداکثری از بازار است، اما متاسفانه در نزد بنگاههای کشورمان رقابت تنها در افزایش نرخ پیشنهادی به عرضهکنندگان خلاصه میشود تا جایی که بعضا با شدت گرفتن این موضوع لطمات جبرانناپذیری به برخی از شرکتکنندگان در این رقابتها وارد میشود. در این میان کاهش هزینه یا افزایش کیفیت محصول قابل ارائه به متقاضی یا افزایش راندمان بنگاه یا بهبود عملکرد مالی بنگاه در معاملات یا افزایش قدرت نقدینگی و مسائلی از این دست به عنوان مزیتهای رقابتی به شمار نمیرود، حال آنکه بسیاری از این مزیتها برخلاف افزایش نرخ خرید نه تنها دارای بار مالی برای بنگاه یا کاهش حاشیه سود آن نیست، بلکه تنها نکاتی مدیریتی است که با اندکی تغییر در رفتار بنگاه موجب دستیابی به مزیت رقابتی خواهد شد. بنابراین به نظر میرسد توجه به برخی از نکات مطرح شده و توجه مدیران بنگاههای آهن قراضه به این موارد، میتواند نقش بسزایی در توسعه و گسترش فعالیت آنان و کسب حداکثری سود در بازار داشته باشد که این نکات را میتوان در این موارد خلاصه کرد:
۱) مجهز شدن مدیران بنگاهها به علم این صنعت و به روز شدن مستمر دانش فنی آنان و انتقال این دانش به نیروی انسانی بنگاهها.
۲) تغییر تفکر فعالیت سنتی به مدرن در این عرصه در نزد مدیران بنگاهها.
۳) تلاش در جهت دستیابی به منابع پولی و مالی و بهبود و افزایش قدرت اقتصادی بنگاهها از سوی مدیران.
۴) لزوم توجه به نقش اصلی بنگاهها در فرآوری و بهسازی این کالا و دور شدن از نقش صرفا جمعآوری این کالا.
۵) تلاش در جهت افزایش سطوح کمی و کیفی فعالیت بنگاه با استفاده از دانش روز و بهرهگیری از تجهیزات و ماشین آلات مرتبط.
۶) لزوم توجه به برندسازی برای بنگاه و تلاش در راستای ارتقای جایگاه این برند در بازار.
۷) مقایسه رفتار و عملکرد بنگاه با اصول و مبانی علم اقتصاد.
۸) داشتن برنامه درازمدت برای بنگاه از سوی مدیران آن.
ارسال نظر