علی تاج دینی*

وقتی پای صحبت کسبه‌ها و تولیدکنندگان موفق قدیمی می‌نشینم و از آنها از رموز موفقیت شغلی‌شان می‌پرسم، بلافاصله چرتکه‌ای قدیمی را نشان می‌دهند و می‌گویند: دو دو تا چهار تا می‌شه... نه کمتر، نه بیشتر. چرتکه‌هایی که امروزه پوست‌اندازی کرده‌اند و تبدیل شدند به قالب جدیدی به نام ماشین حساب و بعد می‌گویند: اگر خواهان موفقیت هستی باید به عنوان قانون اونو بپذیری و ازش تبعیت کنی. شاید در ابتدا نصیحت دلچسبی به نظر نیاید، اما وقتی به آن موشکافانه می‌نگری، یک دنیا معنی و مفهوم سازنده و کاربردی در پس این حساب ساده نهفته است. حسابی که فکر می‌کنم شاکله آن را می‌توان در اولین ستون جدول ضرب کلاس دوم دبستان یافت.

مدتی است که بحث برپایی جشن خودکفایی تولید فولاد در کشور تا پایان خرداد ماه سال جاری داغ شده است (داغ‌تر از کوره کارخانجات نورد). چند روز پیش بنا به گفته وزیر محترم صنایع و معادن، ظاهرا قرار است که تا پایان خرداد ماه سال جاری و به واسطه افتتاح یا تکمیل ظرفیت تعدادی از واحدهای تولیدی فولاد دولتی، کشورمان به خودکفایی برسد. چند روز بعد بنا به اظهارات مهندس هراتی‌نیک (به نقل از موج) قرار است در سال جاری با سرمایه‌گذاری جهت راه‌اندازی ۱۰طرح فولادی به این امر مهم سرعت بخشید.

اما در بین فرمایشات این عزیزان اصلا نامی از تکمیل ظرفیت یا افتتاح پروژه‌های بخش خصوصی به میان نیامده است (البته به غیر از اشارات مختصری که دکتر سمیعی‌نژاد معاون وزیر صنایع در یکی از مصاحبه‌های خود ایراد فرمودند). گویی تنها فولادسازان دولتی هستند که مبادرت به تولید و تامین فولاد مورد نیاز کشور می‌نمایند؟ یا تنها از عهده فولادسازان دولتی برمی‌آید که در جهت نیل به خودکفایی فولاد قدم بردارند؟ پس چرا نامی از تکمیل ظرفیت یا احداث و راه‌اندازی واحدهای جدید فولادسازان خصوصی بر زبان نمی‌آید؟ پروژه‌هایی که حمایت دولت محترم جهت افتتاح آنها می‌توانست حتی در سطح ملی موجب افتخار صنعت فولاد کشور باشد. پس سهم فولادسازان خصوصی چه می‌شود؟ آیا در این عرصه هیچ کاره‌اند؟

شاید این مطلب از اذهان زدوده شده است که برای نخستین بار در دهه ۴۰ نخستین کارخانه فولاد توسط بخش خصوصی احداث و راه‌اندازی شده است (البته بنا بر اسناد به دست آمده این زمان به ده‌ها سال قبل نیز برمی‌گردد...) بنابراین اگر به جرات بگوییم که متولی و صاحبان اصلی صنعت فولاد ایران، بخش خصوصی است بیراه نگفته‌ایم. پس چرا باید شاهد برخوردهای دوگانه و بعضا تبعیض‌آمیز بین فولادسازان خصوصی و دولتی باشیم؟

بر اساس طرح جامع فولاد کشورمان که جهت تدوین آن ۲ سال زمان صرف شد، با نگاهی مثبت به ظرفیت تولید فولاد خام کشور (و به‌تبع افزایش تولید مقاطع فولادی) افزایش ظرفیت تولید فولاد کشور را تا پایان برنامه چهارم توسعه میزان ۱/۲۸میلیون تن دیده است. بر طبق معاملات انجام شده در این طرح میزان مصرف سرانه فولاد نیز در کشور افزایش خواهد یافت که این اتفاقات باید حداکثر تا پایان سال ۱۳۸۸ به وقوع بپیوندد که البته ظاهرا برنامه تدوین شده، جهت احداث ۸طرح فولادی استانی نیز بر همین اساس بوده است. از طرف دیگر، بر اساس گزارش بانک جهانی، به ازای یک درصد افزایش مصرف فولاد در جهان، شاهد رشد ۸۵/۰درصدی اقتصاد خواهیم بود که از این شاخص به عنوان یک نسبت طلائی ثبت شده تا پایان سال ۲۰۵۰ میلادی نامبرده است که این خود می‌تواند موجب افزایش شاخص GDP (شاخص رشد و توسعه اقتصادی) گردد. بالا بودن نسبت نسل جوان و نوجوان (عموما سنین بین ۱۴ تا ۳۲سال)در هر کشور سبب بالا رفتن مصرف فولاد هر کشور می‌باشد و موجب به وجود آمدن میزان سرانه‌های مصرف مختلف در سطح جهان می‌گردد که این عدد در ایران به ازای هر نفر ۲۹۳کیلوگرم می‌باشد که بر اساس یک محاسبه ساده و با در نظر گرفتن جمعیت ۷۰میلیونی، میزان مصرف فولاد در کشور حدود ۲۱میلیون تن خواهد بود(منبع:‌متال‌بولتن).

متاسفانه همکاران پرتوان بنده در بخش خصوصی به رغم در اختیار داشتن تمام امکانات و زیرساخت‌های موجود، چه از لحاظ خطوط تولید، انرژی، تخصص و ... در این بخش، تنها به دلیل بی‌مهری بانک‌ها و مسوولان مرتبط با این صنعت که کمبود شدید نقدینگی در زمینه تهیه و تامین مواد اولیه را باعث شده است، نتوانسته است از ۷۰درصد ظرفیت اسمی باقیمانده خود استفاده نماید، با این حال در سالی که گذشت فولادسازان پرتوان این بخش با بهره‌گیری از حداکثر ۴۰درصد ظرفیت‌های اسمی موفق به تولید ۶/۳میلیون تن محصولات فولادی شده‌اند.

آیا این روش با اصلاح ساختار الگوی مصرف مغایرت ندارد؟ مگر اسراف فقط این است که نان را دور نریزیم و چه و چه ....؟ پس اگر این اسراف نیست نامش چیست؟ چرا نباید شرایطی را برای فولادسازان خصوصی کشور فراهم نمود که بتوان از این امکانات حداکثر بهره‌برداری را نمود؟ همه چیز مهیا است. فقط حمایت مسوولان کشورمان را از این بخش، کم دارد.

بر اساس طرح جامع فولاد، ۸ طرح عظیم فولادی در قالب طرح‌های استانی در ۸ استان کشور در حال اجرا است. طرح‌هایی که به گفته مدیرعامل شرکت ملی فولاد در تاریخ ۱۵/۸/۸۷، پس از گذشت ۳ سال از پیشرفت فیزیکی حداکثر ۱۷درصدی برخوردار بوده‌اند و نیز به گفته معاون وزیر صنایع و معادن در تاریخ ۳۰/۹/۸۷ برای تکمیل این ۸ طرح فولادی به ۴۰۰۰میلیارد تومان بودجه نیاز است و در عین حال پیش‌بینی مشخصی برای زمان بهره‌برداری آنها وجود ندارد. در اینجا چند سوال مطرح می‌شود که مهم‌ترین آنها این سوال است که سرمایه‌گذاری چند هزار میلیارد تومانی در این طرح‌ها که معلوم نیست کی به سرانجام می‌رسد و دارای توجیه علمی و اقتصادی مناسبی نیست، بهتر است یا اینکه تخصیص ۲۵درصد از این بودجه برای تامین مواد اولیه کارخانجات فولاد بخش‌خصوصی که با یک گردش مالی حداکثر یکساله، ۱۰میلیون تن فولاد به ظرفیت‌های خالی ۷۰درصدی کارخانجات افزوده خواهد شد و این میزان تولید به همراه تولید کارخانجات دولتی به رقم ۲۷میلیون تن خواهد رسید که علاوه بر خودکفایی، شاهد صادرات فولاد ایرانی به کشورهای همجوار نیز خواهیم بود.

چند روز پیش در اخبار آمده بود که شرکت بازرگانی دولتی وابسته به وزارت بازرگانی کشور، اقدام به واردات حجم وسیعی از مقاطع فولادی از کشورهای ترکیه و عربستان نموده که مایل به فروش این کالا از طریق بورس کالا بود (که البته ظاهرا فروش نرفت) سوال این است که آیا این امکان وجود نداشت که هزینه‌هایی که جهت ورود این کالاها به کشور انجام گردید، در قالب خرید انواع بیلت، بلوم و اسلب می‌گردید و حداقل به صورت کارمزدی در اختیار بخش‌خصوصی قرار می‌گرفت؟ از این اندک قطره‌ها نباید گذشت که آنگاه به ناچار باید از دریا گذشت ........

آیا این اعتقاد وجود ندارد که این‌گونه اقدامات غیرکارشناسی شده است که باعث افزایش نرخ بیکاری می‌گردد؟ پس چرا وقتی که یک موهبت عظیمی به نام صنعت مادر (فولاد) را در اختیار داریم به آن این‌گونه بی‌مهری می‌گردد؟

بر اساس یک مطالعه انجام شده در کشور ژاپن (دومین فولادساز بزرگ جهان) در ازای ایجاد یک شغل مستقیم در این صنعت، ۵/۲ نفر به صورت مستقیم در صنایع وابسته تولیدی نظیر خودرو و لوازم خانگی و... مشغول به کار می‌شوند و ۲۵ نفر به طور غیرمستقیم از این صنعت ارتزاق می‌کنند. این اعداد در ظاهر نیز کم نیستند، ببینید وقتی اجرایی شوند چه خواهد شد، بنابراین در اصل و صحت اینکه دودوتا چهارتا می‌شود شکی نیست.

در پایان نیز مجددا بر توان بالای فولادسازان خصوصی کشور تاکید می‌کنم و بر دستان پیشکسوتان این صنعت بوسه می‌زنم و از خداوند متعال توفیق روزافزون همگی شما را آرزومندم.

صنعت فولاد این کشور، به حضور فعالانی چون شما که از راحتی و آسایش خود، جهت سربلندی ایران عزیز گذاشته‌اید، به خود می‌بالد.

*مدیرعامل شرکت فولاد پرشین سپانو