دکتر امیرمسعود امیریان

بازار سرمایه یا به طور کلی اقتصاد ایران در وضع کنونی که طبیعتا تشنجات خارج از بازار آن را تحت‌تاثیر قرار داده است و این تب و لرزها حتی افکار عمومی و دادوستدهای بازار را نیز متشنج و مختل ساخته است، صحبت از بازار بورس می‌شود و افت ناگهانی شاخص‌ها که این خود به تنهایی می‌تواند در حجم سرمایه‌گذاری‌ها، معاملات یا دادوستدهای داخلی و خارجی حتی فعالیت‌های بانکی در سطوح مختلف یا اعتبارات و تسهیلات بانکی اثرگذار باشد. این‌طور به نظر می‌رسد که این افت و خیزها و گره‌های اقتصادی و بحران جهانی کنونی را در تمام سال‌های گذشته نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای منسجم و مترقی جهان مشاهده کرده‌ایم. بد نیست که به خاطر بیاوریم که چگونه افت چنددرصدی تالار بورس تهران آن روز سیاه را در بازار سرمایه ایران در چندین سال پیش به وجود آورد و آن را به عنوان یک فاجعه در عرصه بازار سرمایه ایران قلمداد کردند. در تاریخ بازار سهام روزهایی از قبیل اکتبر سیاه ۱۹۸۷ آمریکا را به عنوان یک بحران اقتصادی جهان مشاهده می‌کنیم که شاخص‌های بازار بورس به طور فاحشی سقوط می‌کند یا به قولی Crash می‌کند و به دنبال آن کلیه معاملات، دادوستدهای عمده از جمله خرید و فروش املاک و سرمایه‌گذاری‌های خرد و کلان و حتی سیستم‌های بانکی از خط خارج می‌شود و آن فاجعه اقتصادی را به بار می‌آورد که متعاقب آن تدابیری اندیشیده شد که یکی از آنها توقف عملیاتی بازار به مدت چند روز و دیگر راه‌حل‌های اصولی که نهایتا این واقعه پشت‌سر گذاشته می‌شود.

در‌حال‌حاضر یکی از ویژگی‌های بازار سرمایه ایران نگاه متفاوت و تک بعدی است که سهامداران یا سرمایه‌گذاران به بازار دارند. این روند تکاملی است که نشان می‌دهد سهامداران با تعمق بیشتر و نگاه دقیق‌تر هم به قیمت و هم به سود توجه دارند. ولیکن با این تشدید رکود بازار به طور کلی که در حدود یک‌سال گذشته اتفاق افتاده است توجه سرمایه‌گذاران و معامله‌گران را به لحاظ تحولات بیرون بازار، تنش میان ایران و کشورهای دیگر و به طور کلی جو سیاسی ایران چه در داخل و چه در خارج را به خود جلب نموده است، به طور کلی این رکود، امنیت سرمایه‌گذاری را تحت‌الشعاع قرار داده است. البته ناگفته نماند که به نظر بنده این نگرانی‌ها و نوسانات اقتصادی که ناشی از عوامل مختلف سیاست‌های جهانی است به‌گونه‌ای در کشورهای دیگر هم مشاهده می‌شود و موجب افزایش تورم، کندی رشد اقتصادی و بروز بی‌ثباتی و نهایتا عدم‌امنیت سرمایه‌گذاری می‌شود. به عقیده بنده بازار سرمایه ایران با برخورداری از تجربیات سال‌های گذشته و به‌کارگیری راهکارهای پیشرفته مبتنی‌بر تجربیات سایر بازارهای جهان به خوبی قادر است این کش‌و‌قوس‌های مقطعی را پشت‌سر بگذارد، حتی با پیش‌بینی تحولات درونی و بیرونی، در موقع مقتضی خشم بازار را فرو نشانده و عکس‌العمل قابل‌توجیهی در بازار سرمایه‌گذاری از خود نشان دهد. لازم به یادآوری است که در هر تنگنای اقتصادی نیاز به انگیزه و عزم سیاسی لازم و اصلاح شیوه‌های مدیریت نهادهای سیاسی و اقتصادی می‌باشد که نهایتا نهادهای مالی، موسسات اعتباری به‌خصوص بانک‌ها که مستقیما با سرمایه‌گذاران و اقشار مردم در دادوستد هستند از این پدیده بهره‌مند می‌گردند. به طور کلی می‌بایستی با یک مدیریت کارآ و روش‌های نوین و با توجه به تغییرات بنیادی در اقتصاد و تجارت جهانی، سیاستی اتخاذ کرد تا امنیت اقتصادی یا اصولا امنیت سرمایه‌گذاری در بازار ایران تامین گردد.

به عقیده بنده در اقتصاد مبتنی‌بر دانش، موقعیت نصیب کسانی می‌شود که حتی در هر گونه بحران‌های اقتصادی بتوانند توانایی‌ها، ارزش‌ها و شیوه‌های بهترین عملکرد خویش را بشناسند و از آنان به عنوان اهرم‌های کارآ در بحران‌های مدیریتی استفاده نمایند. با اطلاع مختصری که از عملکرد بانک‌ها و بازار مالی دارم اینطور استنباط می‌کنم که فعالیت هر بانک یا به طور کلی هر موسسه مالی اتکا به خدماتی دارد که به طور شفاف و مفهوم به مشتریان یا سرمایه‌گذاران خود ارائه می‌دهد. بانک‌های تجاری و خصوصی و دولتی با پتانسیل و کالیبر بسیار بالا قادر خواهند بود نه تنها در حوزه داخلی بلکه در بازارهای برون‌مرزی هم فعالیت بسیار کارآیی را داشته باشند. مطمئنا این مقوله را مدیران خبره بانک‌ها بررسی و تجزیه و تحلیل و یقینا عملیاتی نموده‌اند. به نظر بنده این حرکت می‌تواند یک نیاز مکمل محسوب شود. یکی از عوامل مهم موفقیت در این زمینه داشتن اطلاعات کافی و آگاهی از بازار هدف و عوامل تاثیرگذار در این بازارها می‌باشد، عواملی که اگر کسی راجع‌به آنها اطلاعات کافی و به روز نداشته باشد، دشوار می‌تواند واقع‌بینانه در این راستا گام بردارد. به هر حال این حوزه فعالیت می‌تواند مکمل قابل‌توجهی برای خدمات دیگر بانک‌ها باشد.

در مورد ارائه خدمات سرمایه‌گذاری بانک‌ها که به نظر بنده در هر بانک معتبر جهانی یکی از بخش‌های بسیار مهم و پرمنفعت و فعال می‌باشد که متاسفانه تا آنجایی که اطلاع دارم در سیستم بانکداری یا به طور کلی بازار سرمایه‌گذاران ایران مورد بی‌توجهی قرار گرفته است. به طور کلی سرمایه‌گذاری توسط بانک‌های دولتی یا شبه‌دولتی به‌صورت یک سرمایه‌گذاری یک جانبه یا مشارکت در بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی بوده است که اکثرا به لحاظ عدم‌کفایت مدیریت و نبودن نظارت‌های لازم در این سرمایه‌گذاری‌ها موفقیتی نداشته‌اند و با ضرر و زیان هنگفتی مواجه شده‌اند، گو اینکه فعالیت‌های بخش سرمایه‌گذاری و ارائه این خدمات در این مقطع از زمان کمی مشکل به نظر می‌رسد ولیکن همان طور که قبلا اشاره کردم، در زمان تنش‌های بازار یا به طور کلی بحران‌های اقتصادی است که می‌توان با مطالعه و بررسی دقیق‌تر بازارهای داخلی و خارجی روزنه‌هایی را برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده پیدا نمود.

به هر حال آن طور که مشهود است بازار سرمایه یا به طور کلی اوضاع اقتصادی ایران و جهان دستخوش تغییراتی خواهد بود و نهایتا سرمایه‌گذاری روند کند و محافظه‌کارانه‌ای را طی خواهد نمود. ولیکن مطمئنا مدیران و صاحبنظران اقتصادی با درایت و دوراندیشی‌ مبتنی‌بر دانش روز جهانی خواهند توانست از این تنگنای اقتصادی سالم و موفق بیرون آیند.

بدیهی است که چشم‌انداز روشن اقتصاد ایران و عزم و اراده راسخ مسوولان و دست‌اندرکاران می‌تواند ضامن این موفقیت و سربلندی ایران اسلامی گردد.