اغلب کشورهای جهان در حال رکود اقتصادی اند. چین هم از این قاعده مستثنا نیست؛ اقتصاد آن از زمان بازی‌های المپیک سال جاری سیری تنزلی در پیش گرفته است.

چیزی که اقتصاد سریعا کندشونده چین به ما می‌گوید این است که تا چه اندازه این اقتصاد وابسته به جریانات جاری اقتصادی در جهان بیرون این کشور است.

این صادرات بود که زیر بنای مالی اصلی برای رشد سریع این کشور، احتمالا سریع‌ترین و بزرگترین نرخ صنعتی سازی در تاریخ آن را فراهم می کرد و این صادرات است که بزرگترین بخش تولید ناخالص ملی این کشور را تشکیل می دهد، بخشی که در نیمه نخست ۲۰۰۸ حدود ۴۰‌درصد از تولید ناخالص ملی را بر عهده داشت.

وابستگی چین به نیروهای بیرونی برای رشد فقط منحصر به همین مورد نیست.

حلقه های بازخوردی مهمی از سرمایه‌گذاری، اشتغال و مصرف وجود دارند. اینها نیز به خوبی حدود ۲۰ تا ۲۵‌درصد از تولید ناخالص ملی را بر عهده دارند.

از این سه حلقه، حلقه سرمایه گذاری تنزل خواهد کرد، حلقه اشتغال در حال تنزل است و حلقه مصرف تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

بنابراین نباید اهمیت رکود اقتصادی جاری در بیرون چین را برای این کشور دست کم گرفت.

نیمرخ اقتصادی چین تا حدودی بر مبنای تاثیر ویرانی ثروت جهانی در رابطه با تولید ناخالص ملی قرار دارد. جان مکین، پژوهشگر مدعو در موسسه سرمایه‌گذاری‌های مخاطره آمیز آمریکایی، برآورد می‌کند که حدود ۴۰تریلیون از ثروت جهانی احتمالا تا اواخر سال آینده از میان خواهد رفت که سهم آمریکا از آن نزدیک به ۱۵تریلیون دلار خواهد بود.

با توجه به فرمول‌های گوناگونی که تخریب ثروت را با تولید ناخالص ملی جهانی مرتبط می‌سازند، خسارت تولید ناخالص ملی در سطح جهان می‌تواند عظیم تر از چیزی باشد که در دوره ۱۹۲۹-۱۹۳۴ تجربه شد و دوره ای بین ۵ تا ۱۰ سال را در بر خواهد گرفت. حمایت‌های پولی و مالی کنونی نیز تنها بخشی از این بحران را می تواند جبران سازد. یک بهبود ضعیف و کوتاه مدت، همراه با افت ارزش دلار آمریکا و افزایش نرخ‌های بهره این کشور، احتمالا در برهه ای از نیمه دوم سال ۲۰۰۹ رخ خواهد داد، اما بهبودی خواهد بود که به احتمال زیاد قبل از شروع سال ۲۰۱۰ پایان خواهد گرفت. تاثیر این تحولات بر اقتصاد و مصرف مس چین تاثیری پویا خواهد بود.

اگر نگوییم ناممکن، دست کم دشوار است که بتوان میزان موفقیت تلاش‌های دولت چین برای حرکت دادن به اقتصاد خود را حدس زد، چون اطمینان بازار و مصرف‌کننده از میان رفته است و اطمینان در بهترین زما‌ن‌ها جانوری دمدمی مزاج است. تولید ناخالص ملی واقعی چین در بهترین حالت می تواند تا ۵/۷‌درصد در سال آینده رشد کند، اما همه چیز نشان از سیری تنزلی دارد. مصرف مس چین بسیار از این تحولات جهانی متاثر خواهد شد، چون حدود ۳۰‌درصد از این مصرف به شکل‌های گوناگون نظیر فرآورده‌های نیمه تمام، سیم و کابل و مس موجود در کالاهای تمام شده صادر می‌شود. بر خلاف رکودهای قبلی، ایالات متحده و دیگر مصرف کنندگان به جای وام گرفتن صرفه‌جویی را در پیش خواهند گرفت. بازار صادرات، بی توجه به مشوق‌هایی که دولت چین به صادرکنندگان خواهد داد، دیگر از لحاظ مصرف‌کننده و کالاهای سرمایه ای همان بازار سابق نخواهد بود. علاوه بر این، رقبای خارجی دست روی دست نخواهند گذاشت تا شرکت‌های چینی بازار را بگیرند. با نگاهی به ترکیب صادرات مس چین ـ به هر شکلی ـ در‌می‌یابیم که این صادرات تا سال ۲۰۱۲ هر ساله کاهش خواهند یافت ـ کاهشی که از دید ما در مقایسه با سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۲ به حدود ۳۵۰هزار تن خواهد رسید. کالاهای مصرفی حدود ۳۰درصد از مصرف را تشکیل می‌دهند. تقریبا نیمی از تولید وسایل مصرفی صادر می شود.

بازار صادرات، با توجه به وضعیت قابل مشاهده خرده فروشی در ایالات متحده، اروپا و ژاپن مرده است.

در حقیقت، احتمال نمی رود که در آینده نزدیک صادرات وسایل مسی مصرفی به سطوح دیده شده در سال گذشته برسد. ارزش خالص به سمت میانه خواهد گرایید که نشان می‌دهد مصرف کنندگان پس از ۱۵ سال پیش خرج کردن درآمدهای خود، به صرفه‌جویی روی خواهند آورد. تقاضای داخلی برای وسایل مسی خانگی و غیره نیز ضعیف است؛ مناطق شهری اینک بازارهای اشباعی شده اند که در حال حاضر متکی به تقاضای جایگزین هستند که به نوبه خود، متاثر از اطمینان است.

سیاست دولت متمرکز بر ایجاد درآمد قابل خرج در مناطق روستایی است، اما چند سال طول می‌کشد تا این بازار رونقی به خود بگیرد. همچنین ذخایر هنگفتی، تقریبا از همه نوع وسایل مصرفی وجود دارند؛ پس نرخ تولید باید تعدیل شود تا این کالاهای انباری اضافی به فروش برسند. مس مورد استفاده در وسایل مصرفی در سال جاری و سال آینده کاهش خواهد یافت و تنها در سال ۲۰۱۰ اندکی بیشتر خواهد شد. ساختمان‌سازی ۲۵‌درصد دیگر از مصرف را بر عهده دارد. زمین بخش عمده ای از ساختمان‌سازی و در نتیجه قسمت هنگفتی از مصرف مس در این بخش را به خود اختصاص می‌دهد.

همچنین ۲۵درصد از سرمایه‌گذاری دارایی‌های ثابت به زمین تعلق دارد. زمین، نیز در حال تنزل است. از سال ۱۹۹۷ که اصلاحات در بخش خانه سازی آغاز شد، این بخش هر ساله تا ۲۵‌درصد رشد داشته و از عوامل اصلی برای افزایش مصرف مس بوده است، اما در حال حاضر این بخش سیری نزولی را در پیش گرفته است. منازل کامل شده هم در شهر Tier ۱ و هم در شهر Tier ۲ بسیار بیشتر از حد تقاضایند. قیمت‌ها در این بخش در حال تنزل‌اند و هنوز بیش از این نیز سقوط خواهند کرد. بخشی از بسته تشویقی چین طرحی برای ساخت واحدهایی با اجاره پایین، بازسازی زاغه‌ها و نوسازی خانه های رو به ویرانی روستایی ا ست. با این وجود، این طرح شامل تنها بخش کوچکی از بازار مستغلات موجود است.

احتمال نمی رود که طرح مذکور بتواند تا اواخر سال آینده تاثیری بر مس مورد مصرف در ساختمان سازی داشته باشد. مس مورد استفاده در ساختمان سازی در سال جاری و سال آینده کاهش خواهد یافت و از سال ۲۰۱۰ به بعد سیری صعودی را در پیش خواهد گرفت. زیرساخت‌ها حدود ۴۰‌درصد از مصرف مس را به خود اختصاص می‌دهند که بخش عمده‌ای از آن در کابل‌های برق مورد استفاده قرار می گیرد. نرخ رشد میان‌مدت چین در حال حاضر احتمالا به جای ده درصد بین شش تا هشت درصد است.