محمد بابالو
برای پیش‌بینی قیمت یک فلز یا یک کالا در آینده راه‌های گوناگونی از جمله اتکا بر تجربه و روش‌های تجربی‌، تحلیل‌های تکنیکال و بررسی بر روی نمودارهای تغییر و تحلیل هندسی و ریاضی آنها‌، برنامه‌‌های نرم‌افزاری و پیش‌بینی به وسیله ...

اتفاقات گذشته و وقایع روز (که جدیدترین آنها برنامه‌نویسی با استفاده از شیوه شبکه‌های عصبی است) و حدس و گمان و … (که بیشتر در معاملات در یک زمان بسیار کوتاه و یا بسیار بلند کاربردی است) و یا به عبارت دیگر پیشگویی اتفاقات و …. و نهایتا تحلیل عرضه و تقاضا وجود دارد.
در خصوص روش‌های تجربی برآیند قیمت ۱۰ ساله یا ۲۰ ساله لحاظ شده و برای تعیین عیار حد و عمر یک معدن از این کمیت استفاده می‌کنند. بایستی این پیش فرض را لحاظ کرد که غالب فلزات با یک نوسان سینوسی تغییر قیمت داده و دامنه آن ۵ سال برای برخی فلزات مثل مس و روی و ۱۰ سال برای برخی دیگر مثل آهن است. باید برنامه‌ریزی به شکلی باشد که زیان سقوط قیمت در صعود آن ذخیره شود که بسیار دشوار است. متاسفانه در شرایط فعلی متوسط قیمت ۴ ماه گذشته فلز روی از متوسط قیمت ۱۰۰ سال گذشته نیز نزدیک به ۲۰درصد کمتر است. شاید این مطلب موقتی باشد ولی معادن روی با این قیمت آنهم در کنار کاهش چشمگیر حجم مبادلات چه سرنوشتی در یک دوره زمانی خواهد داشت؟ با این پیش فرض که احتمال افزایش این قیمت و رسیدن به سطح متوسط ۳ سال گذشته برای ۶ ماه آینده تقریبا غیرممکن است.
شیوه دیگر تحلیل‌های تکنیکال قیمت است که هم اکنون به کار رفته و به نسبت روش قبل در کوتاه مدت و گاهی بلند مدت پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای ارائه کرده ولی با درصد خطای بالایی همراه و بالاخص در خصوص بازار سهام که بیشتر از این شیوه استفاده می‌شود. با این پیش‌فرض که فاکتورهای گسترده دیگری در تعیین قیمت نقش دارند، از جمله شرایط سیاسی و اجتماعی‌، آب و هوا و ... کمتر تحلیل‌گری نتایج آن را 100درصد توصیه می‌کند.
شیوه دیگر استفاده از نمودار عرضه و تقاضا است که از سابقه بیشتر و خطای کمتری برخوردار هستند. این شیوه استفاده از یکی از اصول قطعی اقتصاد است ولی کمتر برای تعیین قیمت به سراغ این نمودار رفته و می‌روند.
این شیوه همیشه برای تحلیل به وسیله افراد عادی یا متخصص به کار گرفته می‌شود، ولی نه به صورت آکادمیک بلکه با استفاده از تجربه و متأسفانه حدس و گمان. علت اصلی این امر مشکلات در تهیه اطلاعات ورودی و بعضا خطای این اطلاعات است که این خطاها در بورس باعث ضرر و زیان و گاهی سودهای بادآورده‌ای شده است.
همان‌گونه که در گذشته ذکر شد، سطح عرضه تابع عوامل مختلفی است از حجم سرمایه‌گذاری اولیه برای تولید و پیش‌بینی زمان آغاز به کار سیستم‌، طراحی اولیه و راندمان کلی سیستم‌، زمان توقف برای تعمیر و نحوه تامین لوازم یدکی‌، طرح‌های توسعه‌، مدیریت سیستم‌، توانایی تامین و قیمت مواد اولیه‌، بازار مصرف‌، شرایط بازار و بازاریابی و ... و در مورد سطح تقاضا سطح درآمد و توان خرید و جو روانی یا به عبارت دیگر رشد اقتصادی جامعه‌، سطح نقدینگی‌، توسعه یافتگی و رفاه جامعه و حتی فرهنگ و ... موثر است.
در چند سال گذشته نرخ مصرف بسیار بالا رفت و غالب تحلیل‌گران علت آن را در افزایش مصرف چین به عنوان یک کشور پر جمعیت و رو به توسعه عنوان کردند. یکی از دلایل این امر رشد اقتصادی بالای این کشور و نهایتا افزایش سطح رفاه عمومی و توان خرید بالاتر جمعیت این کشور بود. در جدول بالا رشد اقتصادی برخی کشورهای جهان به روایت صندوق بین‌المللی پول ذکر شده است. همان‌طور که می‌بینید، رشد اقتصادی چین و غالب کشورهای جهان شدیدا در حال کاهش است و این کاهش برای سال 2008 نیز ثبت شده است. این درحالی است که حجم سرمایه‌گذاری در سال 2007 افزایش یافته و بنابراین تولید مازاد بر مصرف نیز خواهیم داشت. مؤید این مطلب افزایش تولید 11‌درصد سنگ آهن و افزایش مصرف 6‌درصد همچنین افزایش تولید 6‌درصد آلومینیوم و افزایش مصرف 4‌درصد آن.
البته در نیمه اول امسال رشد سرمایه‌گذاری ثابت در چین ۸/۱۵‌درصد بود که از ۲۰۰۲ تاکنون بی سابقه است. در ۷ ماه نخست امسال در مقایسه با نرخ رشد بالای ۱/۲۵‌درصد در مدت مشابه ۲۰۰۷ حجم کل فروش مستغلات به ۱۰‌درصد سقوط کرده است.
بنابراین 2 دلیل برای کاهش قیمت داریم؛ 1- افزایش عرضه و 2- کاهش مصرف. البته افزایش قیمت نفت و موجودی انبارها نیز مزید بر علت شد.
تعیین سطح عرضه و تقاضا و نهایتا ترسیم و تحلیل آن مسیر دشواری بوده و غالبا پس از زمان خاصی ارائه می‌شود. به تجربه ثابت شده که این اقدام در مقایسه با هزینه‌های آن برای مدت کوتاه مثلا یکسال مفید نیست. شیوه ساده‌تر که توازن سطح عرضه و تقاضا را نشان می‌دهد و سال‌ها است مورد استفاده قرار می‌گیرد، استفاده از سطح موجودی انبارها است. با افزایش موجودی انبارها عرضه از تقاضا پیش افتاده و با کاهش آن تقاضا مقدم بر عرضه است. این فاکتور ساده در بازار همچون نمودار عرضه و تقاضا عمل کرده و قیمت را کنترل می‌کند.
موید این مطلب تغییرات قیمت مس و نیکل به نسبت موجودی انبار است. همان‌گونه که ملاحظه می‌‌کنید، وابستگی عجیبی بین سطح انبارها و قیمت نهفته است. نمودارها خود معرف همه چیز است.
در نمودارهای ذیل تغییرات ذکر شده ارائه و تغییر سطح قیمت به همراه موجودی نمایش داده شده است. اگر دقت کنید، فاصله بسیار اندکی (کمتر از یک هفته) بین حداکثر قیمت و حداقل موجودی انبارها نهفته است. این مطلب به ظاهر ساده می‌تواند برای برخی افراد درآمد سرشاری به همراه داشته و جهت حرکت را نشان ‌دهد. تجار با تجربه از اهمیت انبار در یک تجارت موفق باخبر بوده و حداقل فایده آن آگاهی از سطح موجودی انبار در هر زمان دلخواه است.
همیشه موجودی سطح انبارها و قیمت اصلی پس از پایان هر ماه به عنوان میانگین ماهانه ارائه شده و بسیاری از تولیدکنندگان با این قیمت برای ماه آینده اقدام به خرید و فروش می‌کنند. این حالت بیشتر برای مواد با ارزش که نوسان قیمتی کمتری دارند، اتفاق می‌افتد.
یکی از دلایل افزایش قیمت‌ها در گذشته و کاهش آنها در زمان حال کاهش ارزش دلار در یک مقطع زمانی و افزایش آن در زمان حال است. این مطلب نیز در تغییر قیمت‌ها موثر بوده است.
هم اکنون غالب انبارها پر و تولید شدیدا کاهش یافته و خبرها حاکی از تعطیلی هر چه بیشتر کارخانه‌ها است. بسیاری از کارگران و کارمندان واحدهای تولیدی در حال از دست دادن شغل خود هستند. قدرت خرید و تقاضا شدیدا کاهش یافته است. رکود دامن‌گیر همه کشورها شده و مردم این حالت را با چشم خود می‌نگرند. تفسیر حال حاضر این وضعیت هرچه بیشتر برای آینده و رکودهای احتمالی آتی مفید خواهد بود.