بررسی چالش‌های صنعت فولاد

کاظم دوست حسینی *

صنعت فولاد یکی از مهم‌ترین و تاثیر‌گذارترین صنایع در رشد و توسعه صنعتی هر کشوری محسوب می‌شود. با توجه به ‌اینکه ‌این صنعت به عنوان یکی از صنایع بنیادی هر کشوری بوده و در واقع یکی از معیارهای صنعتی شدن هر کشور وابسته به پیشرفت و توسعه صنعت مذکور است؛ بهبود و توسعه آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. صنایع پایه از قبیل حمل و نقل، ساختمان، ساخت ماشین آلات، معدن و دیگر صنایع مرتبط با تولید و انتقال انرژی به فولاد وابسته هستند. بر‌این اساس، تقاضای جهانی فولاد بالا بوده و در‌ آینده هم، اگر افزایش نیابد ثابت می‌ماند. مطالعات و تجربیات بین‌المللی نشان می‌دهند در طول تاریخ مالی، بهترین پرتفولیو با بهترین ترکیب ریسک و بازده، ترکیبی از سرمایه‌گذاری‌های مستقیم در فلزات، سهام و انرژی بوده است.

در کشور ما اولین گام اساسی در جهت دستیابی به‌این صنعت در سال ۱۳۳۸ برداشته شد و شرکت ملی ذوب آهن‌ایران شکل گرفت. در سال ۱۳۵۱ شرکت ملی صنایع فولاد ‌ایران تاسیس شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸ شرکت ملی فولاد ‌ایران با ادغام شرکت ملی ذوب آهن‌ایران و شرکت ملی صنایع فولاد ‌ایران به‌وجود آمد که تا سال ۱۳۸۱ تنها شرکت متولی فولاد در کشور بود. بسیاری معتقدند پایه‌های اقتصاد کشورمان اگر نفتی نباشد، فولادی است و صنعت فولاد، صنعت پیشرو‌ایران است. البته تحقق چنین ادعای اثبات شده‌ای، مستلزم غلبه بر موانع و مشکلات فعلی صنعت و بازار فولاد کشور است.

صنعت فولاد در جهان و چالش‌های آن

عملکرد صنعت فولاد از اقتصاد جهانی تبعیت کرده و بهبود ‌این صنعت، شاخص مناسبی از بهبود اقتصادی یک منطقه است. طی دهه گذشته‌این صنعت به‌طور قابل توجهی رشد کرده که عمدتا به‌دلیل رشد در کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) به ویژه چین بوده است. از سال ۲۰۰۱،‌ این صنعت به‌طور همزمان شاهد رونق و رکود قابل توجهی بوده است. متوسط نرخ رشد تولید جهانی فولاد، در حدود ۶ درصد و مصرف تا حدود ۵/۵ درصد افزایش یافته است. به‌رغم بهبود صنعت فولاد پس از بحران مالی جهانی، بحران اخیر بدهی دولتی منطقه یورو، عدم اطمینان بالایی را در‌ این بازار ‌ایجاد کرده است. این بازارهای مالی نابسامان و کسری بالای بودجه دولتی، منجر به اجرای برخی اقدامات ریاضتی از سوی کشورهای‌این منطقه گردیده است. در حقیقت بخش‌های مطمئن جهان، سرمایه‌گذاری در امور زیربنایی و دیگر صنایع را به تعویق‌انداخته‌اند. در نتیجه تقاضای فولاد به‌اندازه مورد انتظار احیا ‌نشده و همچنان رشد ظرفیت تولید فولاد بر تقاضای آن فزونی دارد. در سال ۲۰۱۱، ظرفیت تولید فولاد به میزان ۸۰ میلیون تن افزایش یافته و منجر به ۴۹۳ میلیون تن اضافه ظرفیت شد. ‌این امر سوددهی فعالان صنعت را متاثر می‌سازد. پیش‌بینی استمرار رشد ظرفیت تولید فولاد در‌ آینده به دلیل فشار موجود بر دولت‌ها جهت حفظ مشاغل و ‌این بخش که مانع از کارآتر کردن صنعت با حذف کارگران و تجهیزات اضافی می‌شود، بر پیچیدگی ‌این موضوع می‌افزاید. در حال حاضر ظرفیت بیش از حد تولید، مهم‌ترین چالش فولادسازان است. از دیگر چالش‌های موجود در‌این صنعت، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد که به تفصیل بررسی می‌شود.

حرکت به سمت بازارهای نوظهور

• رشد بی ثباتی بازار و کاهش حاشیه سود

• فقدان سرعت در عملیات

• نیاز به متحول سازی مدل‌های کسب‌وکار

حرکت به سمت بازارهای نوظهور

با جابه‌جایی تولید از کشورهای توسعه یافته به نوظهور، انتظار رشد کمتر و تهدیدهای فزاینده رقابتی برای فعالان صنعت فولاد با تاثیری عمیق در اروپا و آمریکای شمالی وجود دارد. ‌این جابه‌جایی را می‌توان در فهرست ۱۰ تولیدکننده برتر فولاد مشاهده کرد. در سال ۲۰۰۱، ۴ فعال اروپایی در فهرست مذکور قرار داشتند؛ اما در سال ۲۰۱۰، تنها تولیدکننده موجود در‌این فهرست که دفتر مرکزی آن در اروپا قرار داشت، آرسلورمیتال بود. پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۱۲، ظرفیت فولاد خام چین به مقدار ۸۴۰ میلیون تن برسد که‌این مقدار ۲۲ درصد بیشتر از مصرف مورد انتظار (۶۸۸ میلیون تن) است. انتظار می‌رود اتحادیه اروپا و آمریکا دارای GDP بسیار پایین‌تری (کمتر از ۲ درصد) در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ باشند. ‌این ضعف در رشد GDP و تولید صنعتی، جابه‌جایی در تولید و مصرف فولاد به کشورهای نوظهور را تسریع بخشیده است.

طی دهه گذشته، تغییر ساختاری در تقاضای محصولات فولادی وجود داشته است. شدت تقاضا به سمت بازارهای نوظهور جابه‌جا شده است. ‌این امر عمدتا ناشی از بالاتر بودن رشد GDP در‌این کشورها در مقایسه با کشورهای توسعه یافته است.

در بازارهای نوظهور که شدت مصرف فولاد آنها بیشتر است، همبستگی بیشتری بین مصرف فولاد با نرخ رشد وجود دارد. برای مثال طی دهه گذشته (۱۰-۲۰۰۱)، رشد مصرف فولاد در چین در مقایسه با رشد GDP ۱/۴ درصد بود؛ در حالی که ‌این همبستگی برای بسیاری از کشورهای توسعه یافته کمتر از ۱ درصد بوده است. کشورهای توسعه یافته، در طی چهار دهه گذشته، رشد بالایی را در سرانه مصرف فولاد مشاهده نکرده‌اند؛ در حالی که شدت مصرف فولاد در کشورهای نوظهور از قبیل چین و هند به‌طور مستمری در طی همین دوره افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۱، تولید جهانی فولاد بدون در نظر گرفتن کشورهای بریکس به میزان ۹/۱ درصد در مقایسه با سال ۲۰۱۰ افزایش یافت؛ در حالی که مصرف به میزان ۳/۴ درصد کاهش داشت.

رشد بی‌ثباتی بازار و کاهش حاشیه سود

در حالی که بازارهای نوظهور در حال رشد هستند، عملکرد نیز در میان آنها به‌طور قابل توجهی متفاوت است. برخی از بازارهای توسعه یافته، دارای عملکردی بهتر از حد انتظار بوده‌اند؛ در حالی که بقیه در تلاش برای حفظ عملکرد بوده یا عملکردی نزولی داشته‌اند.

با توجه به ورود شرکت‌های تولید‌کننده فولاد مربوط به بازارهای توسعه یافته از طریق سرمایه‌گذاری مشترک، فولادسازان بازارهای نوظهور انتظار دارند که رقابت در بیشترین حد ممکن افزایش یابد. فولادسازان دلیل اصلی بی‌ثباتی بازار را بهای تمام شده مواد خام می‌دانند که با تغییر از قراردادهای سالانه به قراردادهای کوتاه مدت، اوضاع وخیم‌تر شده است. کمبود عرضه، عرضه‌کنندگان سنگ‌آهن و زغال سنگ را قادر به برنامه ریزی مجدد مکانیسم‌های قیمت‌گذاری کرده است. گرچه‌این موضوع چالش‌هایی را برای تولیدکنندگان فولاد‌ایجاد کرده است. در حال حاضر آنها نه تنها با ناپایداری فزاینده قیمت مواد خام مواجه هستند، بلکه مجبور به حفظ حاشیه سود، با توجه به نوسانات تقاضا نیز هستند. ‌این امر به‌طور قابل توجهی درآمدهای صنعت فولاد را متاثر می‌سازد. طی سال‌های ۱۱-۲۰۰۹، قیمت سنگ‌آهن با نرخ رشد متوسط ۷/۴۶ درصد و بهای زغال سنگ به طور متوسط، ۲/۳۰ درصد افزایش پیدا کرد. تاثیر‌این افزایش در قیمت‌های مواد خام (مبنی بر استفاده هر واحد از تولید فولاد) بر فعالیت‌های فعالان‌ این صنعت محسوس است. بنابراین اگرچه بهای ورق فولاد با متوسط نرخ رشد، ۴/۲۳ درصد طی سال‌های ۲۰۱۱-۲۰۰۹، افزایش پیدا کرد؛ اما حاشیه سود فعالان‌این صنعت، به دلیل افزایش زیاد قیمت مواد خام، کاهش پیدا کرد.

فقدان سرعت در عملیات

طی بحران مالی سال ۲۰۰۹-۲۰۰۸، تولیدکنندگان فولاد با یک چالش عملیاتی و کاهش ناگهانی تقاضا مواجه شدند. از آنجایی که بسیاری از کارخانه‌های فولاد در حال تولید با ظرفیت بالایی بودند، اضافه عرضه ناگهانی فولاد در بازار به‌وجود آمد. با وجود‌اینکه شرکت‌های مربوطه، ظرفیت خود را نسبتا سریع تعدیل کردند (به ویژه در اروپا و ‌ایالات متحده آمریکا)، همچنان ظرفیت بیش از حد ساختاری در بخش‌های تولیدی خاصی وجود دارد (از جمله بخش‌های فولادی برای بازار ساخت و ساز).

بنابراین فاصله زمانی طولانی بین نوسانات تقاضا و تعدیل تولید، عمدتا به دلیل عدم یکپارچگی‌این صنعت (به‌ویژه در مقایسه با شرکت‌های سنگ‌آهن و آلومینیوم) موجود بود. در سال ۲۰۱۰، آرسلور میتال ۷ درصد از تولید جهانی فولاد و پنج شرکت از بزرگ‌ترین شرکت‌های فولادسازی دنیا، ۹/۱۲ درصد از تولید کل فولاد را بر عهده داشتند. در چین و سایر کشورها، تعداد بسیاری از کارخانجات کوچک فولادسازی با ظرفیت سالانه کمتر از یک میلیون تن وجود دارد. بسیاری از کارخانه‌های فولادی به عنوان قهرمانان ملی در نظر گرفته شده و به‌طور معمول دولت‌ها آنها را مورد حمایت قرار می‌دهند. ‌این امر نه‌تنها منجر به عرضه بیش از حد در بخش‌های تولیدی خاصی می‌شود، بلکه چرخه عمر محصولات را نیز کاهش می‌دهد.

نیاز به متحول سازی مدل‌های کسب‌وکار

ساختار صنعت فولاد طی قرن گذشته با توجه به انتقال مالکیت دولتی به مالکیت خصوصی ‌اندکی تغییر یافته است. طی چند دهه، کارخانه‌های فولاد حاشیه سود بالاتری را داشتند؛ زیرا هم دارای قدرت چانه‌زنی با تامین‌کنندگان مواد خام بودند و هم قیمت‌های بازار را برای توزیع‌کنندگان و مشتریان فولاد تعیین می‌کردند.

با‌این وجود در سال ۲۰۱۱، توان قیمت‌گذاری به‌طور عمده در اختیار عرضه‌کنندگان مواد خام و مشتریان فولاد است. فولادسازی به شکلی از فرآوری مواد خام تبدیل شده و دیگر به عنوان عامل انحصاری ‌ایجاد ارزش در نظر گرفته نمی‌شود. فولادسازان می‌باید مدل کسب‌وکار خود را با‌ این تغییرات منطبق سازند، به ‌طوری که ریسک قیمت مواد خام به‌طور مستقیم به مشتریان فولاد انتقال یافته و نوسانات تقاضای مشتریان با اقدامات تولیدی منعطف‌تر برآورده شود. همان‌طور که پیش‌تر مطرح شد، نبود سرعت در عملیات،‌این صنعت را متاثر ساخته و منجر به‌ایجاد ظرفیت مازاد در سطوح فعلی شده است. تولیدکنندگان فولاد جهت ایجاد تغییر در مدل‌های تجاری خود،‌ایجاد انعطاف‌ بیشتر در عملیات، افزایش مالکیت تولید مواد خام، مشتری‌گرایی بیشتر در آمیخته تولیدی و نوآوری در قیمت‌گذاری محصولات خود را مدنظر قرار داده‌اند.

وضعیت صنعت فولاد جهان در سال ۲۰۱۱

صنعت فولاد جهان، رشد ثابتی را طی سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ مشاهده کرد. ‌این رشد تحت‌تاثیر تقاضای فزاینده صنایع کلیدی استفاده‌کننده از محصولات نهایی فولادی از جمله صنایع زیربنایی، ساخت و ساز، اتومبیل (به خصوص در بازارهای نوظهور) بود.

چشم‌انداز مثبت سال ۲۰۱۱ با کاهش ترس از رکود مجدد آغاز شد. در نیمه دوم سال ۲۰۱۱ اقتصاد جهانی به یک حوزه نامتوازن و نامطمئن وارد شد. بر اساس گزارش صندوق بین‌المللی پول (IMF)، فعالیت صنعتی جهان تضعیف شده و به دلیل آشفتگی مالی منطقه یورو، تقاضای ضعیف بخش خصوصی در آمریکا و حوادث خاورمیانه، اعتماد کاهش یافته است. تمرکز بر کشورهای نوظهور است، به خصوص بازارهایی که می‌توانند در برابر اثرات ناشی از تقاضای خارجی ضعیف‌تر مقاومت کنند.

برآوردهای اولیه حاکی است که تولید فولاد جهان در سال ۲۰۱۱، با ۸/۶ درصد افزایش نسبت به سال ۲۰۱۰، به یک میلیارد و ۵۲۷ میلیون تن رسید. در‌این سال، کلیه کشورهای بزرگ تولیدکننده فولاد جهان، افزایش تولید داشته و صرفا ژاپن و اسپانیا، کاهش تولید را تجربه کردند. تولید فولاد ‌ایران نیز، رشدی ۷/۸ درصدی را به ثبت رساند؛ به این ترتیب،‌ایران با پشت سر گذاشتن بیشتر کشورهای دنیا پنجمین رشد تولید فولاد را در جهان داشت. رشد تولید فولاد ‌ایران در سال ۲۰۱۱، از اروپا، آمریکا و حتی چین و هند بیشتر ثبت شده و تنها کشورهای معدودی نظیر ترکیه و کره‌جنوبی رشد تولید بیش از ۹ درصد را در سال ۲۰۱۱، در بخش فولاد داشتند.

در بین کشورهای آسیایی، چین بالغ بر ۷۰ درصد تولید فولاد خام در آسیا و ۴۴ درصد تولید فولاد خام جهان را در سال ۲۰۱۱ به خود اختصاص داد. میزان تولید فولاد ‌این کشور در سال ۲۰۱۱، ۲/۶۸۳ میلیون تن بود که نسبت به سال ۲۰۱۰، ۹ درصد افزایش را نشان داد. همچنین ژاپن در سال ۲۰۱۱، بالغ بر ۵/۱۰۷ میلیون تن فولاد خام تولید کرد که به‌رغم کاهش ۲ درصدی در مقایسه با سال۲۰۱۰، کماکان به عنوان دومین کشور بزرگ تولید‌کننده فولاد خام جهان در سال ۲۰۱۱ مطرح شد. در سال ۲۰۱۱، هند بالغ بر ۲/۷۲ میلیون تن فولاد خام تولید کرد (افزایش ۱۴ درصدی نسبت به سال قبل) و جایگاه خود را در رتبه چهارم برترین تولید‌کنندگان در جهان تثبیت کرد. کره جنوبی نیز ششمین کشور بزرگ تولید‌کننده فولاد خام در جهان در سال ۲۰۱۱ شد. آلمان در سال ۲۰۱۱ حدود ۲/۴۴ میلیون تن فولاد خام تولید کرد که یک درصد بالاتر از سال ۲۰۱۰ است. ‌این کشور در سال ۲۰۱۱ هفتمین فولادساز برتر جهان و بزرگ‌ترین فولادساز اروپا در بین اعضای انجمن جهانی فولاد بود.

ایتالیا در سال ۲۰۱۱ میزان تولید فولاد خام خود را به ۶/۲۸ میلیون تن رساند که ۱۱ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۰ بود. با توجه به رکود اقتصادی اسپانیا در اواخر سال ۲۰۱۱، کل تولید فولاد خام‌این کشور در سال ۲۰۱۱ در مقایسه با سال ۲۰۱۰ نیز با یک افت ۵ درصدی مواجه شد. کل تولید فولاد خام اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۴۳/۱۷۷ میلیون تن رسید که در مقایسه با سال ۲۰۱۰ یک رشد ۳ درصدی و در مقایسه با سال ۲۰۰۹ افزایش ۲۸ درصدی را تجربه کرد. روسیه در سال ۲۰۱۱، بالغ بر ۷/۶۸ میلیون تن فولاد خام تولید کرده که ۳ درصد رشد را نسبت به سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد و همین امر‌این کشور را به عنوان پنجمین کشور بزرگ تولید‌کننده فولاد در جهان مطرح کرده است. میزان تولید فولاد خام روسیه در سال ۲۰۱۱، در مقایسه با سال ۲۰۰۹ حدود ۱۵ درصد افزایش داشته است. اما اوکراین در سال ۲۰۱۱ تولید فولاد خام خود را به ۳/۳۵ میلیون تن رساند که ۶ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۰ است. کشورهای مشترک المنافع (CIS) در سال ۲۰۱۱ بالغ بر ۴/۱۱۲ میلیون تن فولاد خام تولید کردند که ۴ درصد افزایش را در مقایسه با سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد. ترکیه در سال ۲۰۱۱، ۱/۳۴ میلیون تن فولاد خام تولید کرد که ۱۷ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۰ و ۳۵ درصد بیشتر از ۲۰۰۹ است. بنا بر گزارش انجمن جهانی فولاد،‌ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ بالغ بر ۲۴/۸۶ میلیون تن فولاد خام تولید کرد که ۷ درصد افزایش را نسبت به سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد و‌این کشور را به رتبه سوم بزرگ‌ترین فولادسازان جهان در سال ۲۰۱۱ رساند، همچنین‌این میزان ۴۸ درصد بیشتر از سال ۲۰۰۹ است. اما برزیل که یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان فولاد خام در آمریکای‌جنوبی است، در سال ۲۰۱۱، میزان تولید فولاد خام خود را به بیش از ۱۶/۳۵ میلیون تن رساند که ۷ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۰ و ۳۳ درصد بالاتر از سال ۲۰۰۹ است. برزیل نهمین کشور بزرگ فولادساز جهان در سال ۲۰۱۱ است. منطقه آمریکای جنوبی در سال ۲۰۱۱، حدود ۸/۴۴ میلیون تن فولاد خام تولید کرد که ۸/۱۰ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۰ است.

عربستان سعودی و قطر در سال ۲۰۱۱ به ترتیب ۲/۵ و ۰۱/۲ میلیون تن فولاد خام تولید کردند. میزان کل تولید فولاد خام در خاورمیانه در سال ۲۰۱۱، به ۳۲/۲۰ میلیون تن رسید که افزایش ۷ درصدی را نسبت به سال ۲۰۱۰ و رشد ۱۹ درصدی را نسبت به سال ۲۰۰۹ تجربه کرده است. ایران نیز با تولید ۱/۱۳ میلیون تن فولاد خام در سال ۲۰۱۱، هفدهمین تولیدکننده بزرگ فولاد جهان و بالاتر از کشورهایی نظیر کانادا بود. در ارتباط با رویه‌های مصرف جهانی فولاد خام نیز، به‌رغم ارائه بسته‌های حمایتی، مصرف فولاد در بازارهای توسعه یافته از قبیل کشورهای اروپایی و ‌ایالات‌متحده آمریکا، به سطوح قبل از بحران بازنگشته است. ضمنا بخش عمده بهبود مصرف فولاد خام، ناشی از بازارهای نوظهور است. رشد در سال ۲۰۱۱ را می‌توان در دو دوره ۶ ماهه بررسی کرد. در نیمه اول سال ۲۰۱۱، مصرف جهانی فولاد با حمایت فعالیت تولیدی و ساخت و ساز زیربنایی رشد نسبتا سریع‌تری داشت. مصرف فولاد در نیمه دوم سال ۲۰۱۱، به دلیل رشد اقتصادی متوسط چین، آمریکا و اروپا پایین‌تر از نیمه اول آن بود. بر اساس گزارش انجمن جهانی فولاد پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۱۲، مصرف فولاد حدود ۵ درصد رشد داشته و به ۴/۱ میلیارد تن برسد. (در سال ۲۰۱۱، رشد مصرف حدود ۵ درصد بود)

*رییس هیات مدیره و مدیرعامل صندوق ضمانت صادرات ایران

ادامه دارد