معرفی کتاب
اقتصادهای نفتی
گروه بورس کالا - تازهترین اثر در مورد سازوکار اقتصادهای نفتی با نگاه به راهبردها و مشکلات نفتی ایران و دیگر کشورهای نفتخیز منتشر شد. معادن و ذخایر منابع اولیه در سراسر دنیا پراکندهاند و هر کشوری به تعدادی از آنها دسترسی دارد، ولی با اطمینان میتوان گفت تقریبا هیچ کشوری از نظر مواد اولیه کاملا مستقل و خودکفا نیست و این موضوع دلیل مهمی در ارتباط و تعامل ملتها و کشورها با یکدیگر است. بعضی منابع معدنی در نقاط خاصی از کره زمین بیشتر و در بقیه نقاط کمتر است. از جمله این منابع نفت و گاز است که در بسیاری از نقاط وجود دارد، ولی در مناطقی مثل خلیج فارس، دریای خزر، دریای شمال، سیبری و خلیج مکزیک فراوانتر است. کارشناسان اعتقاد دارند منابع طبیعی برای اقتصاد هر کشور موهبتی است که میتواند مزیت نسبی در تولید و تجارت خارجی ایجاد کند. بنابراین نفت و گاز به عنوان دو منبع اصلی انرژی، نقش عمدهای در زندگی روزمره انسانها ایفا میکند. امروزه کمتر کسی تردید دارد که نفت و تعیین قیمت آن به شدت تحت تاثیر مسائل سیاسی است. سازوکارهای قیمتگذاری هنوز بر مبنای معادله سنتی عرضه و تقاضا است، اما اهمیت تعیینکننده نفت در رشد اقتصاد جهانی و پیشرفتهای صنعتی سبب شده تا روابط میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان همواره از مبنایی سیاسی برخوردار باشد.
به مناسبت اهمیت این موضوع، علی قنبری در اثری با عنوان «اقتصادهای نفتی» سعی کرده به تشریح و سازوکار اقتصادهای کشورهای وابسته به نفت، بپردازد. این کتاب که توسط نشر چالش روانه بازار شده، شامل هفت فصل است که مولف سعی کرده در فصل اول سیری اجمالی بر منابع نفت و گاز داشته باشد و تاریخچه اکتشاف نفت و گاز جهان و ایران، اهمیت سیاسی و اقتصادی این دو و ذخایر عمده نفت و گاز در ایران و جهان را بررسی کند.فصل دوم مروری بر مناطق و میادین عمده نفت و گاز جهان است. این در حالی است که در فصل سوم بازار نفت و سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) مورد بررسی قرار داده شدهاند، نکتهای که در این فصل بیان شده این است که کشورهای عضو اوپک علاوه بر نظارت بر میزان عرضه و تقاضای نفت باید میزان نفت موجود در ذخایر کشورهای بزرگ را مد نظر داشته باشند؛ زیرا این ذخایر تاثیر مستقیمی روی قیمت نفت در بازارهای جهانی دارد. فصل چهارم نیز ویژگیهای دولتهای نفتی طی ۱۰۰ سال اخیر را مورد بررسی قرار داده است. این در شرایطی است که نگارنده در فصل پنجم به موضوع مصارف درآمدهای حاصل از نفت پرداخته و بر این اعتقاد است که ثروت نفت و افزایش درآمدهای حاصل از اجاره یا فروش آن، بلایی برای کشورهای نفت خیز است. البته در فصل ششم مهمترین موضوع این است که کشورهای نفتخیز مانند آمریکا و کانادا با توسعه بخشهای مختلف اقتصادی به خصوص صنعت، توانسته اند خود را تقریبا از قید و بند اتفاقات نفتی جهانی برهانند، اما کشورهایی چون ایران، عربستان یا عراق هنوز چارهای برای این موضوع نیندیشیدهاند، در این فصل اقتصاد کشورهای نفت خیز و کشورهای غیرنفتخیز مورد مقایسه قرار داده شده؛ این در شرایطی است که نویسنده در فصل هفتم با بیان اینکه «بالاخره روزی پایان عصر نفت فراخواهد رسید» مشکلات و راهبردهای نفتی در ایران و دیگر کشورهای نفتخیز را مورد بررسی قرار داده است.
ارسال نظر