توقف نفت در نقطه صفر بورسی شدن؟

وزارت نفت به بورس انرژی جواب مثبت داد؟

حمزه بهادیوند چگینی-کتایون دارابی

گر چه بورس انرژی ایران قرار بوده بر مبنای تجربه‌های جهانی بورس‌ها به مکانی برای شفافیت اطلاعات، قیمت‌ها، عرضه‌ها، مبادلات و قراردادها تبدیل شود، اما در نقطه صفر آن تحت‌الشعاع دو چالش تحریم‌ها و دولتی بودن حوزه‌های انرژی کشور قرار گرفته است. از این رو سوالی در همین ابتدا در رابطه با چالش‌های شفافیت مطرح است، این که در شرایط کنونی که کشور ما با تحریم‌ها به خصوص در صنعت نفت مواجه است، آیا شفافیت برخی از موارد از جمله طرف‌های بین‌المللی خواهان انرژی و مشتریان نفتی کشور به صلاح است؟ این همان مساله‌ای است که در همه حال توسط وزارت نفت تحت عنوان تاکید بر حضور فعالان بین‌المللی نفت در بازار ایران به آن اشاره می‌شود.

مساله دیگر این که با توجه به اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید بسیاری از نیروگاه‌ها و بخش‌هایی از صنعت نفت ایران پیش از این به بخش خصوصی واگذار می‌شد؛ اتفاقی که امروز حضور بهتر شرکت‌های داخلی را در بورس انرژی نوید می‌داد. متاسفانه این مهم نیز آنگونه که شایسته بازاری به نام بورس انرژی است محقق نشده و این موضوع، شفافیت را با چالش مواجه می‌کند.

حضور خصوصی‌ها در بورس انرژی در کشور ما (حتی در زمینه برق) برخلاف سایر کشورهای دنیا ضعیف و مورد مجادله است، تا جایی که یکی از موضوعات مطرح در ضعف عملکرد بورس انرژی در همین ماه‌های اولیه تاسیس آن، در نظر نگرفتن حضور دولتی‌ها به صورتی پررنگ در هیات‌مدیره مطرح شده، در حالی که این موضوع در کشورهای بزرگ دنیا از چنان اهمیتی برخوردار نیست که مانع از عرضه محصول در بورس شود. البته قابل درک است که انحصار دولتی در ایران بر عرضه نفت خام - برخلاف سایر کشورها که نفت در ازای پرداخت بهره مالکانه به دولت در اختیار بخش خصوصی قرار دارد - و ضرورت در نظر گرفتن منافع دولت موضوعی است که خود به خود میزان تاثیر دولت را گوشزد می‌کند، اما فراموش نکنیم که این مساله نیازمند در نظر گرفتن منافع ملی است؛ خصوصا با اهداف بلندی که در زمینه تاسیس بورسی بین‌المللی و منطقه‌ای در ایران مطرح شده است. این در حالی است که حضور پررنگ دولتی‌ها در بورس انرژی کمکی به ایجاد استانداردهای مدنظر در اهداف عرضه حامل‌های انرژی - خصوصا نفت - در بورس نخواهد کرد.

این مساله را در مورد برق نیز شاهدیم. اگر قرار است بورس محل تلاقی شرکت‌های توزیع و نیروگاه‌ها باشد، در شرایطی که شرکت‌های توزیع دولتی اند و نیروگاه‌ها نیز عمدتا دولتی هستند، آیا شفافیت‌های لازم فراهم خواهد شد؟ آیا قیمت‌های حاصل از تلاقی عرضه و تقاضا تحت تاثیر دخالت‌های دولتی نخواهد بود؟ علاوه بر آن آیا در شرایطی که همچنان بسترهای رقابتی به نفع فعالان دولتی در بورس تعریف می‌شود، رقابت شکل خواهد گرفت؟ در حال حاضر در بورس کالای کشور، آزاد نبودن روند کشف قیمت یکی از موضوعاتی است که مورد انتقاد فعالان بازار است، در حالی که این مساله در زمینه عرضه انرژی بیشتر محسوس خواهد بود.

در همین حال عده زیادی از فعالان بازار سرمایه، اقبال راه‌اندازی بورس انرژی را در شرایط کنونی اندک می‌دانند و معتقدند؛ با توجه به اینکه عرضه کننده و خریدار هر دو دولتی هستند، بعید به نظر می‌رسد که بورس انرژی در مدت زمانی کوتاه راه بیفتد. سعید سلیمانی، کارشناس تامین سرمایه پارسیان می‌گوید: دولت در حال حاضر مبالغ کلانی به پیمانکاران بخش انرژی و وزارت نیرو بدهکار است،به همین دلیل نمی‌توان به یک بدهکار بزرگ، برق فروخت.

وی به هزینه‌های راه‌اندازی بورس انرژی و تبلیغات رسانه‌ای آن اشاره کرده و می‌گوید: با وجود اینکه پذیره نویسی بورس انرژی هم انجام شده است، اما باید کالایی برای عرضه و خریدار و فروشنده‌ای وجود داشته باشند که بتوان بورس انرژی را به راحتی راه‌اندازی کرد، اما با توجه به مشکلات نقدینگی تولیدکنندگان برق، معاملات در این حوزه بعید به نظر می‌رسد.

بورس نفت در رقابت بورس انرژی

البته در شرایطی که حامل‌های انرژی در بورس‌های بزرگ جهان در کنار برق و در بورس‌های انرژی عرضه شده و قیمت آنها تعیین می‌شود، در کشور ما عدم استقبال وزارت نفت از بورس انرژی این مهم را معطل باقی گذاشته است. منابع سرشار نفتی و گازی کشور ما ایجاب می‌کند که لااقل در زمینه نفت در بورس‌های بزرگ جهانی حضور داشته باشیم، اما متاسفانه در خلال سال‌های گذشته در این زمینه موفقیتی حاصل نشده است. در حال حاضر نیز بورس انرژی کشور که می‌توانست به عنوان یکی از بهترین بازارهای انرژی در منطقه باشد، متروک باقی مانده و احتمال دارد بازاری موازی در کنار آن با نام بورس نفت به وجود آید. این مساله بورس انرژی را تعطیل خواهد کرد، چرا که احتمالا با جدا کردن سهم نفت از بورس انرژی، تنها باید خریداران و فروشندگان برق در بورس حاضر شوند، در حالی که ظرفیت‌ها در این بخش کم نیستند. علاوه بر آن از منظر مفهومی، عرضه برق در بورس قادر نیست معنای بورس انرژی را توجیه کند. به عبارتی ایران تنها کشوری خواهد بود که هم بورس برق دارد و هم بورس نفت - آن هم با اساسنامه‌های جدا و روش‌های منحصر به فرد.

علاوه بر این ما تجربه‌های موفقی نیز در زمینه عرضه محصولات پتروشیمی داریم و ابزارهای مناسبی نیز جهت عرضه این محصولات در کشور موجود است. بازارهای آتی در کشور ما تجربه جدیدی نیستند و بورس کالا در این زمینه تجربه‌های خوبی را کسب کرده و قادر است این تجربیات را در زمینه نفت و سایر حامل‌های انرژی به کار بگیرد (با ذکر این نکته که عملکرد بورس نفت قاعدتا بر مبنای معاملات کاغذی و در سررسیدهای آتی شکل خواهد گرفت). چرا باید با وجود چنین تجربیاتی مسیر را طولانی کنیم؟

در حال حاضر ما نفت تولیدی خود را یا بر اساس قراردادهایی که بعضا تحت تاثیر مسائل سیاسی متغیرند به فروش می‌رسانیم یا این که تک محموله‌های فروش داریم که هر دو مورد به صلاح نفت کشورمان نیستند، در حالی که اگر بورس انرژی راه‌اندازی شود و نفت در بورس عرضه شود، قیمت‌ها نیز منطقی خواهد شد. شاید این پرسش مطرح شود که نفت در بورس نفت با همان قاعده و اسلوبی که مدنظر وزارت نفت است نیز قادر به ایجاد این فرصت‌ها است، اما در حقیقت تجربه عملکرد مجموعه وزارت نفت حکایت از آن دارد که روش‌های قبلی باید مورد بازبینی قرار گیرند و سنت‌های حاکم بر نفت کشور - خصوصا بوروکراسی دست و پاگیر آن - مانع بزرگی در مسیر دستیابی به اهداف ما خواهد بود.

مساله دیگر بحث‌هایی است که نشان از نگرانی تداخل فعالیت‌های بورس‌های انرژی و کالا دارد، حال آن که بورس انرژی در کنار برق تولیدی داخل، می‌تواند به عرضه انواع نفت خام تولیدی، نفت کوره، گازوئیل، بنزین، زغال سنگ وگاز طبیعی که همگی جزو حامل‌های انرژی قلمداد می‌شوند بپردازد و محصولات پتروشیمی نیز که ماهیتا کالا هستند همچنان در بورس کالا معامله شوند و لزومی ندارد این دو موضوع با هم ترکیب شوند.

البته شاپور محمدی، مدیرعامل بورس انرژی در خصوص احتمال عرضه محصولات پتروشیمی در بورس انرژی می‌گوید: این کالاها در بورس انرژی عرضه نخواهد شد؛ چرا که این گروه از محصولات جزو حامل‌های انرژی محسوب نمی‌شود و بورس کالا به خوبی در حال اداره کردن عرضه‌ها و فروش محصولات پتروشیمی است.

وی همچنین در خصوص عرضه نفت در بورس انرژی و مقاومت وزارت نفت در برابر عرضه این کالا در بورس انرژی می‌گوید: با وزارت نفت درباره این موضوع صحبت شده و به نتایج مثبتی نیز رسیده‌ایم و قرار است ظرف چهار تا پنج ماه آینده عرضه نفت در بورس انرژی آغاز شود.

مدیرعامل بورس انرژی می‌گوید: وزارت نفت در خصوص راه‌اندازی بورس نفت مستقلی برای وزارتخانه به صورت رسمی خبری منتشر نکرده است، اما بورس‌ها مقرراتی دارند و قانون ملاک عمل خواهد بود، قوانین بازار سرمایه مشخص است و باید دید که راه‌اندازی بورس مستقل برای وزارتخانه از نظر منافع و انسجام ملی توجیه ندارد یا نه؟ اگر چه در خصوص عرضه نفت در بورس انرژی اختلاف نظرهایی وجود دارد، اما باید به این نکته نیز توجه کنیم که عرضه نفت در بورس انرژی به نفع منافع ملی است.

وی در ادامه با اشاره به شروع بسترسازی در بورس انرژی می‌گوید: بسترسازی‌ها در بورس انرژی آغاز شده است تا این بورس در فضایی مقرراتی و جدی آغاز به کار کند. همچنین ابزارهای مالی در حال طراحی و پیگیری است و ما از تمامی نهادها می‌خواهیم با بورس انرژی همکاری کنند تا در راه‌اندازی بورس انرژی تسهیل شود. به گفته محمدی قرار است بورس انرژی با عرضه‌ حامل‌های انرژی یعنی برق آغاز شده و سپس با نفت، زغال سنگ، گازطبیعی و حق آلودگی ادامه دار خواهد شد. محمدی همچنین در ادامه در خصوص دولتی بودن عرضه کننده و خریدار در بورس انرژی می‌گوید: موضوع خصوصی‌سازی در کشور در حال پیگیری است و حضور بورس انرژی می‌تواند موضوع خصوصی‌سازی را در کشور تسریع سازد. البته فرآیند توسعه در هر کشوری باید طی شود و خصوصی‌سازی می‌تواند این امر را ساده‌تر کند.

نفت و قوانین جهانی آن

با این حال اگر قرار است تعیین قیمت نفت را بین‌المللی کنیم، باید قوانین حاکم بر بورس نیز بین‌المللی باشند، باید عرضه و تقاضای نفت آزاد و بر اساس استانداردهای بورس‌های جهانی صورت گیرد. در تجربه عرضه‌های پیشین نوع نگاه عرضه کننده نفت به تقاضای داخلی و جهانی تبعیض آمیز بود و این مساله بر خلاف روال طبیعی آن در دنیا و همان موضوعی است که عملکرد دستوری و انحصاری وزارت نفت را گوشزد می‌کند. اگر قرار است عرضه و فروش نفت را در بورس منطقه‌ای و حتی جهانی کنیم، باید برای آزادی نقل و انتقال ارز، ورود و خروج سرمایه و موارد قانونی آنها نیز برنامه‌ریزی کنیم. خوشبختانه این مسائل در بازار سرمایه کشور تا حدی برطرف شده هر چند هنوز ابهامات بسیار است.

در نهایت باید گفت فعالیت‌های مرتبط با عرضه نفت در بورس با توجه به شدت بالای تقاضای داخلی و بین‌المللی برای این کالای استراتژیک از قدرت عمل بالایی برخوردار است و مدیریت چنین مجموعه عظیمی در مقایسه با مدیریت برق کشور بسیار فراتر است. در این زمینه استفاده از تجربیات بین‌المللی بورس‌های جهان راهبردهای مفیدی را در زمینه عرضه موفق و تقاضای هدفمند انرژی در سطح ملی و بین‌المللی در اختیار فعالان بازار و نفت کشور قرار می‌دهد و اجماع کلی را در زمینه استفاده از ظرفیت‌های بورس انرژی خلق خواهد کرد؛ موضوعی که بیم آن می‌رود تحت تاثیر موضوعات جانبی بی‌نتیجه بماند.