میلاد کیوانسرایی

وجود مزایای نسبی در هر نظام تولیدی یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود که کمک شایانی به رشد و توسعه و شکوفایی آن نظام می‌کند. ازاین‌رو کشورها همواره سعی می‌کنند تا با بهره بردن و به کارگیری سیاست‌های موثر در امور کشوری در راستای بقای این مزایای نسبی گام بردارند. صنعت فولاد نیز از بدو ورود به ایران دارای مزیت‌های نسبی بسیار مهم و استراتژیکی بوده که وجود این مزایا موجب شده تا این صنعت به صنعتی با مزایای نسبی فراوان تبدیل شود؛ به‌طوری‌که توجه بسیاری از متقاضیان فعالیت در نظام تولید را جهت فعالیت در این عرصه به سمت خود جلب کرده است.

اما این مزیت‌های نسبی شامل موارد زیرند:

۱) نیاز روزافزون و رو به رشد بازار داخل به محصولات فولادی

۲) قرار گرفتن ایران در کانون جمعیتی دنیا و تلاش کشورهای منطقه برای توسعه و پیشرفت و همچنین تقاضای روزافزون جمعیت منطقه به محصولات فولادی

۳) وجود نیروی انسانی متخصص

۴) وجود مواد اولیه فراوان و با نرخ مناسب

۵) امکان استفاده از نظام پولی و مالی کشور در صنعت فولاد

۶) امکان استفاده از گشایش اعتبار برای تهیه و واردات مواد اولیه مورد استفاده در صنعت

۷) هزینه مناسب تملک و خرید ارز جهت استفاده در صنعت فولاد

۸) وجود انرژی با نرخ پایین

۹) وجود نیروی انسانی با نرخ مناسب جهت استفاده در صنعت فولاد

۱۰) وجود برنامه‌ریزی منسجم‌تر در سیاست‌های کلان کشور.

ایران به عنوان کشوری با دارا بودن جمعیت قابل توجه و نیاز روزافزون این جمعیت به امکانات رفاهی موجب شد تا پس از انقلاب به شدت سیاست توسعه و پیشرفت کشور مورد توجه خاص مدیران ارشد کشور قرار گیرد که این امر موجب افزایش سرانه مصرف فردی محصولات فولادی در کشور شد.

به این ترتیب بازار وسیع و بکری از تقاضا جهت محصولات فولادی در کشور ایجاد شده است. هر چند این سیاست همچنان با جدیت از سوی مدیران بلند پایه کشور دنبال می‌شود، اما طی سالیان اخیر شاهد کاهش سرعت این توسعه و پیشرفت بوده‌ایم که موجب شده تا از حجم تقاضا در این عرصه ‌اندکی کاسته شود.

واقعیت این است که با برنامه ریزی‌های منسجم در سیاست‌های کلان کشور و توجه به صنایع و تولیدات نوینی همچون صنایع ترانزیت مسافر و کالای هوایی، ریلی و دریایی و همچنین با توجه به متقاضیان بزرگ محصولات فولادی همچون پروژه‌های مسکن و صنعت، علاوه بر نیل به هدف ایجاد امکانات رفاهی برای جامعه می‌توان برای ثبات و بقای این مزیت در کشور، زمینه‌های مناسب فراهم شود.

الزامات سرمایه‌گذاری در صنعت فولاد

صنعت فولاد از جمله صنایعی است که نیاز به سرمایه گذاری اولیه قابل توجه و سرمایه در گردش بالا دارد که دست یافتن به توسعه پایدار و رو به جلو در این صنعت به حمایت منابع پولی و مالی کشور نیاز دارد. در گذشته مراکز پولی و مالی کشور به خوبی نسبت به حمایت از صنعت فولاد رفتار می‌کردند، اما طی سالیان اخیر به دلیل برخی مشکلات مالی که بعضا فعالان این صنعت برای نظام پولی و مالی کشور ایجاد کرده‌اند و از سوی دیگر به دلیل مشکلات داخلی نظام پولی و مالی کشور از سوی دیگر، این مراکز حجم و کیفیت حمایت خود از صنایع و به خصوص صنعت فولاد را کاهش داده‌اند.

این امر موجب ایجاد مشکلات جدی برای فعالان این عرصه شده است. در ابتدای ورود صنعت فولاد به کشور، بین حجم عرضه و تقاضا در زمینه مواد اولیه صنعت فولاد (آهن قراضه) در کشور تناسب وجود داشت، لذا متقاضیان این ماده اولیه با فراق بال نسبت به تامین مواد اولیه مورد نیاز خود از بازار داخل با قیمت مناسب اقدام می‌کردند. اما متاسفانه در طی برنامه‌ریزی اشتباه در زمینه نحوه نیل به اهداف بلند مدت کشور در زمینه صنعت فولاد از طریق تولید محصولات فولادی به طور لجام گسیخته بر تعداد بنگاه‌های تولیدی در صنعت فولاد افزوده شد که با توجه به مشکلات بنیادینی که در زمینه مواد اولیه (آهن قراضه) در این صنعت وجود دارد، تناسب عرضه و تقاضای این ماده اولیه از حالت تعادل خارج شد. در نتیجه متقاضیان مجبور به ورود اجباری به عرصه رقابت در تامین این ماده اولیه و حتی بعضا با قیمت غیرمتعارف شدند که این امر مشکلات جدی را برای فعالان صنعت فولاد ایجاد کرده است. این مشکلات با گذر زمان و افزایش مشکلات در عرصه تامین مواد اولیه صنعت فولاد همچون واردات شمش فولاد و شدت یافتن مشکلات تامین مواد اولیه (آهن قراضه) از بازار داخل، در حال نمایان‌تر و شدیدتر شدن است. در حال حاضر به دلیل رکود حاکم بر بازار محصولات فولادی تا حد بسیار زیادی از شدت این مشکل کاسته شده، اما با رونق دوباره این بازار، این مسائل به خوبی خود را نمایان خواهد کرد.

از سوی دیگر در گذشته امکان استفاده آسان‌تر از امکانات سیستم پولی و مالی کشور جهت گشایش اعتبار برای واردات مواد اولیه مورد نیاز صنعت فولاد وجود داشت که در چند وقت اخیر این امر با مشکلات بسیار زیادی روبه‌رو شده و انجام آن به سختی صورت می‌گیرد که موجب ایجاد مشکل برای فعالان صنعت فولاد در تامین مواد اولیه مورد نیاز خود شده است.

همان‌طوری که قبلا نیز به آن اشاره شد بخش قابل توجهی از صنعت فولاد ایران در حال حاضر نیازهای خود در بخش مواد اولیه را خصوصا در زمینه شمش از طریق واردات پاسخ می‌دهد که در این شرایط هزینه خرید ارز مورد نیاز جهت این امر نقش بسیار مهمی را در قیمت تمام شده تولید محصولات فولادی بنگاه‌ها ایفا می‌کند، لذا وجود شرایط با حداقل نوسان و تا حدی قابل پیش بینی در بازار ارز کشور موجب می‌شود تا هزینه‌های تولید در صنعت فولاد با شرایط فوق‌الذکر از تلاطم کمتری برخوردار گردد که این امر برای فعالان این عرصه بسیار مهم و ارزشمند به شمار می‌رود.

مزایای فولادسازان در تهدید ارز و قیمت

متاسفانه در چند وقت اخیر بازار ارز ایران با نوسانات بسیاری روبه‌رو شده است. از یک سو قیمت ارز به شدت افزایش یافته و از سوی دیگر تامین ارز دولتی نیز بسیار مشکل و بعضا غیرممکن است. بنابراین تولیدکنندگان عرصه فولاد شاهد افزایش هزینه‌های تولید خود هستند که این امر منجر به کاهش مجدد حجم فعالیت و ظرفیت تولید بنگاه‌های فعال در عرصه فولاد و ایجاد مشکلات زنجیره‌ای در بازارهای بالا دستی صنعت فولاد شده است.

تا قبل از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها در کشور یکی از بزرگ‌ترین مزایای صنعت فولاد که کمک بسیار زیادی به ادامه حیات این صنعت می‌کرد (با توجه به نکته پنهان دست دوم بودن بخشی از ماشین‌آلات مورد استفاده در صنعت)، هزینه پایین تملک و بهره‌مندی از انرژی در کشور بود. ‌‌متاسفانه بدون توجه به این نکته و کسب آمادگی در این زمینه از طریق اصلاح سیستم تولید و ماشین آلات مورد استفاده در صنعت فولاد نسبت به واقعی شدن هزینه‌های تملک و بهره‌برداری از منابع انرژی به اجرا گذاشته شد و در نتیجه آن، صنعت فولاد کشور شاهد حذف یکی از بزرگترین مزایای نسبی تولید در صنعت فولاد کشور شد.