منصور یزدی‌زاده

عضو هیات مدیره شرکت ذوب‌آهن اصفهان

زمانی صنعت فولاد در ایران به یک آرزو مبدل شده بود و داشتن این صنعت به‌عنوان موتور محرک سایر صنایع بالادست و پایین‌دست مورد توجه دولت وقت قرار گرفت؛ بدیهی بود به دلیل نو بودن این صنعت در کشور، توجه به همه ابعاد آن مهم و لاجرم باید زنجیره تولید از معدن تا محصول و ایجاد زیرساخت‌های متناسب با آن نیز شکل می‌گرفت که البته با توجه به تولید اندک، این کار خیلی سخت و پیچیده نبود و از این رو با تشکیل شرکت ملی ذوب‌آهن و با مالکیت در معادن سنگ‌آهن و زغال کشور انجام گرفت. به مرور و با افزایش جمعیت و مصرف و انتظارات کشور چه از بعد سیاسی و چه اقتصادی و... رشد تولید این کالای استراتژیک شدت گرفت تا جایی که هم‌اکنون نیاز واردات به این محصول استراتژیک به کمترین میزان خود رسیده است. اما اینکه رشد این مولود دردانه که بیش از ۴۵ سال از سن آن می‌گذرد در چه وضعیتی است؛ اما و اگرهای فراوانی دارد که چنانچه معالجه و شاید هم مورد عمل جراحی قرار نگیرد بیش از اینکه از ثمرات آن بهره‌مند شویم می‌تواند رشد ناهمگون اعضای پیکر آن، مشکلاتی را برای صنعت و اقتصاد کشور ایجاد کند. اینکه این صنعت باید توسعه یابد هیچ شکی در آن نیست، ولی توسعه باید همگون و برطرف‌کننده نیاز واقعی کشور، امکان صادرات، داشتن زنجیره کامل تولید و بهره‌مندی همگان از منافع، بهره‌وری بالا و... باشد که یادآوری این نکات به منزله جای خالی آن در استراتژی و برنامه رشد تولید فولاد کشور را گوشزد می‌کند.

بنابراین آنچه در تدوین استراتژی توسعه فولاد ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد را می‌توان در حوزه‌های مختلف به شرح زیر برشمرد:

۱)تکنولوژی

روش‌های مختلفی در دنیا برای تولید فولاد ابداع و توسعه یافته که جهت‌گیری توسعه تولید بیشتر بر پایه میزان دسترسی به انرژی مورد نیاز و تولید اقتصادی است. در حال حاضر بیشترین میزان تولید در جهان بر پایه تولید به روش کوره بلند است. یکی از دلایل آن محدود بودن دسترسی به گاز طبیعی، فراوانی معادن زغال‌سنگ و روش تولید که امکان استفاده از گازهای فرآیندی را برای استفاده در بخش‌های دیگر تولید فراهم می‌کند، است. در کشور ما به دلیل فراوانی گاز و یارانه انرژی، روش احیای مستقیم از اقبال بیشتری برخوردار شد، ولی با تغییر سیاست‌های دولت در هدفمندی یارانه‌ها رفته رفته شاید مزیت این روش جای اما و اگر داشته باشد، بنابراین باید جهت‌گیری توسعه‌ای بر مبنای استراتژی روشنی باشد تا بازگشت منطقی سرمایه‌گذاری را به‌دنبال داشته باشد.


2)زیرساخت‌ها

برای تولید یک کیلوگرم فولاد تا حدود دو برابر آن باید مواد اولیه مورد نیاز اعم از سنگ آهن یا کنسانتره، گندله، زغال یا کک و سایر مواد معدنی به کار گرفته شود. یکی از ضرورت‌های توسعه فولاد به‌عنوان یک کالای حجیم، داشتن زیرساخت‌های مربوط به آن اعم از راه، انرژی شامل گاز و برق، آب و...است. آیا در کشور ما استراتژی توسعه خطوط ریلی برای جابه‌جا‌یی‌ بار تدوین شده یا برای مسافر؟ آیا همزمان با افزایش برنامه تولید فولاد برنامه مدونی برای توسعه راه‌آهن نیز تدوین می‌شود؟ کدام سازمان یا مرجع این مسوولیت را بر عهده خواهد گرفت که توسعه در این حوزه نیز به‌صورت همگون انجام گیرد؟ آیا با وجود بحران آبی در کشور مکان‌یابی مناسبی برای ایجاد واحدهای جدید انجام می‌گیرد؟ درخصوص سایر عناصر زیرساختی نیز همین ابهام‌ها وجود دارد.


۳)معدن

معادن به‌عنوان بخش بسیار مهم در زنجیره ارزش فولاد شناخته می‌شوند. یکی از مزایای تولید فولاد در کشور ما داشتن منابع عظیم سنگ آهن و سایر منابع معدنی است. پراکندگی ظرفیت‌های نصب شده در تولید فولاد خام در کشور بر مبنای دسترسی به معدن و بهره‌مندی از این مزیت خدادادی بوده است. این معدن همسو با توسعه ظرفیت‌های نصب شده در فولاد باید توسعه یابند. آیا برنامه توسعه معادن ما جهت‌گیری مناسبی همراستای توسعه فولاد دارد؟


4)آموزش

برای یک میلیون تن فولاد ۱۲۰۰ تا۱۵۰۰ نفر به‌صورت مستقیم و ۶ تا ۸ برابر آن به‌صورت غیرمستقیم مشغول به کار می‌شوند. تامین این نیروی کارآمد نیازمند انجام برنامه‌ریزی از طریق تدوین برنامه‌های آموزشی از دوره متوسطه تا آموزش‌های تخصصی و کاربردی در دانشگاه‌ها در تمامی رشته‌های مرتبط با صنعت فولاد است.


۵)انرژی

سهم انرژی در قیمت تمام شده در روش کوره بلند در جهان ٤٠ درصد و در ایران ٣٨ درصد است در حالی‌که این سهم در روش احیای مستقیم در جهان ٤٢درصد و در ایران به‌واسطه بهره‌مندی شرکت‌ها از یارانه انرژی حدود ١٢ درصد است که این رقم فاصله زیادی با نرم جهانی دارد، بنابراین این واحدها شاید توجه چندانی به کاهش سایر هزینه نهاده‌های تولید نداشته و با حذف تدریجی یارانه انرژی، از توان رقابتی آنها کاسته شود.


6)صادرات

صادرات به‌عنوان یک ضرورت، هم برای توسعه کمی و کیفی تولید و هم یک نیاز برای بهره‌مندی از تکنولوژی و فرآیندهای جدید برای ارزان‌سازی تولید در شرایط رقابتی بازار از اهمیت زیادی برخوردار است. بزرگ‌ترین مشکل ما در این خصوص محدودسازی هر از گاه و حتی ممنوعیت صادرات ناشی از تنظیم بازار داخلی است.


۷)اقتصاد تولید

کشور چین با بیش از ٨٠٠ میلیون تن تولید انواع مقاطع در سال برای حفظ جایگاه خود در بازارهای جهانی با به‌کارگیری تمامی اهرم‌ها اعم از آسان و ارزان‌سازی واردات مواد اولیه و کمینه‌سازی قیمت تمام شده می‌کوشد؛ بنابراین با سیاست‌های دولت در کاهش نرخ تورم و تک‌رقم‌سازی آن بدیهی است که موانع تعرفه‌ای در کشور ما همچون سایر کشورها بازدارندگی لازم و کافی را برای پیشگیری از ورود کالاهای ارزان چینی نخواهد داشت که این مستلزم به‌کارگیری استانداردها و نرم‌های مصرف جهانی و همچنین افزایش بهره‌وری تولید به منظور کاهش قیمت تمام شده و ایجاد امکان رقابت با کالاهای چینی و همچنین برخورداری از سهمی از بازار صادراتی خواهد بود.