معدن و توسعه: فولادسازانی که دارای معدن اختصاصی سنگ‌آهن باشند نگران تامین آن نبوده و در نتیجه همواره از امنیت حاشیه سود بالاتری برخوردار خواهند بود. اما آیا این وضع می‌تواند در بلندمدت مشکل‌ساز باشد؟

در حال حاضر برخلاف ۱۵سال پیش که اکثر مجتمع‌های فولادسازی دارای معادن اختصاصی بودند کنترل صنعت فولاد بر تولید سنگ‌آهن ضعیف‌تر شده است. اما شکی نیست که عرضه مستقیم سنگ‌آهن در مقطع کنونی می‌تواند حفاظی باشد در مقابل افزایش قیمت‌های آن در بازاری که با کمبود سنگ‌آهن مواجه است.
در دهه 1990 فولادسازان اروپایی اکثرا معادن خود را فروختند و زمانی‌که صنعت فولاد آمریکا دچار تلاطم شد مالکیت معادن و فولادسازان از هم گسیخته شد (به جز در مواردی که ISG، LNM، میتال استیل و آرسلور میتال با ادغام به‌وجود آمدند).
در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ داشتن حتی یک معدن کوچک سنگ‌آهن بسیار حائز اهمیت بود که این مالکیت، نوعی اهرم قدرت در مذاکرات ایجاد می‌کرد. اما زمانی که قیمت تنزل پیدا کرد معادن نتوانستند به‌خوبی عمل کنند. بدهکاری آنان بالا رفته و دارایی‌های خود را از دست دادند، بنابراین بسیار اقتصادی‌تر بود که از برزیل و استرالیا سنگ‌آهن خریداری می‌شد.
در مناطقی که بیشترین فولاد تولید می‌شود مانند هند، روسیه و چین داشتن یک مجتمع فولادسازی هنوز اقتصادی است.
شرکت‌های فولادسازی روسیه توانستند در دهه ۱۹۹۰ اثرات خصوصی‌سازی را کاملا معکوس کنند یعنی بلافاصله معادنی را که فروخته بودند مجددا خریداری کردند. ورود چین و هند به اقتصاد جهانی مجددا روند یا جریان ایجاد مجتمع‌های فولادسازی را مطرح کرد. اگرچه کارخانه‌ها و معادن در این کشورها تحت یک مالکیت نیستند اما در حقیقت در زیر چتر یک مدیریت دولتی قرار گرفته و به‌صورت یکپارچه‌ عمل می‌کنند.
شرکت سوئدی RMG (گروه مواد اولیه سوئد) در اواسط سال 2005 تخمین زده بود که 28درصد تولید سنگ‌آهن تحت کنترل شرکت‌های فولادسازی خصوصی و دولتی است. تولید جهانی در سال 2005 به 32/1میلیارد تن رسید که 370میلیون تن از آن متعلق به شرکت‌های معدنی بود که در مالکیت شرکت‌های فولادسازی قرار داشتند.
چهار فولادساز در لیست ۱۵ تولیدکننده بزرگ شرکت RMG در سال ۲۰۰۵ قرار داشتند: میتال استیل (۲۷میلیون تن)، شرکت یواس‌استیل (۳/۲۰میلیون تن)، شرکت Evraz روسیه (۶/۱۷میلیون تن) و شرکت دولتی آهن و فولاد آن‌شان چین (۳/۱۵میلیون تن).
در دهه 1990 محاسبات آن آسان نبود اما RMG تخمین می‌زند که نسبت تولید سنگ‌آهن تحت کنترل شرکت‌های فولادسازی (اگر همه تولید چین و چیزی را که در حال حاضر در CIS تولید می‌شود را در نظر بگیریم) 57درصد بود. شرکت‌های دولتی معدنی در بالای جدول حتی در آن زمان با بی‌اچ‌پی و ریوتینتو ادغام شدند. اما 15تولیدکننده بزرگ سنگ‌آهن در جهان در راس آن به ترتیب اتحاد جماهیر شوروی سابق (8/187میلیون تن)، چین (105میلیون تن)، برزیل یا ) CVRD 85/4میلیون تن) نوایس استیل (54/13میلیون تن)، دوفاسکو (57/12میلیون تن) و شرکت LTV (11/23میلیون تن) هستند. بررسی‌های RMG نشان می‌دهد که 12درصد شرکت‌های فولادسازی که دارای معادن اختصاصی هستند در کشورهای صنعتی (اقتصادی مبتنی بر بازار)، 12درصد دیگر در کشورهای cis و 6درصد در اختیار شرکت‌های عمده فولادسازی در چین قرار دارند.
در میان شرکت‌های بزرگ فولادسازی در غرب فقط آرسلور میتال در استراتژی توسعه خود شرکت‌های معدنی اختصاصی را در نظر گرفته است. فقط میتال ظرفیت خود را توسعه می‌دهد و شرکت‌های فولادسازی چینی نیز بعضا دارای معادن اختصاصی هستند. در شرایط کنونی که تغییر یافته و قیمت‌های سنگ‌آهن (و هزینه حمل‌ونقل) در بازاری که با کمبود سنگ مواجه است افزایش یافته، داشتن معادن اختصاصی ایده‌ خوبی به‌نظر می‌رسد. بهترین دلیل آن سوددهی آن است. یکی از تحلیلگران صنعت فولاد مطرح می‌کند که شرکت‌های فولادسازی که دارای معادن سنگ اختصاصی باشند بسیار اقتصادی و سودمندتر از شرکت‌هایی خواهند بود که سنگ مورد نیاز خود را از بازار خارج تهیه می‌کنند. این دسته از شرکت‌ها نه تنها سود خوبی از صنعت فولاد بلکه از معادن سنگ‌آهن نیز به‌دست خواهند آورد. شرکت میتال استیل در کنفرانس سال گذشته اعلام کرد که طرح‌های معدنی شرکت (براساس قیمت پایه سال ۲۰۰۵) تخمینا و به‌طور متوسط ۳۰درصد در هر تن، مارجین به همراه داشته و تا سال ۲۰۰۸ حدودا ۴۳۷میلیون دلار به EBITDA افزوده خواهد شد.
در این میان میتال استیل مسلما بهترین مثالی است که یک فولادساز موضوع مالکیت معدن سنگ‌آهن را پیگیری می‌کند. بعضی از فولادسازان که دارای معدن اختصاصی نباشند مجبور خواهند شد که به‌دلیل کمبود سنگ‌آهن از تولید خود بکاهند، مزیت دیگر چنین شرکتی که معدن اختصاصی داشته باشد تامین مستمر سنگ‌آهن و مقابله با افزایش قیمت این کالا خواهد بود. علاوه بر این، این گروه از شرکت‌های فولادسازی می‌توانند سنگ‌آهن مازاد خود را فروخته و در جریان ادغام و خرید شرکت‌ها از موضع قوی‌تری برخوردار شوند. اولا این‌گونه شرکت‌ها دارای قدرت سرمایه‌گذاری بیشتری بوده و ثانیا اینکه ادغام این‌گونه شرکت‌ها توان آنان را مضاعف می‌کند چون می‌توانند از سنگ‌آهن بیشتری بهره‌مند شوند.
باید اضافه کرد که اگر برحسب شانس و تصادف نبود شرکت‌های تاتا و CSN که از نظر داشتن سنگ‌آهن مستغنی بودند توانستند در مبارزه برای تصاحب کورس رقابتی خوب از خود نشان دهند.
آرسلور میتال
زمانی‌که فولادسازان سرمایه‌های معادن سنگ‌آهن خود را بیرون می‌ریختند شرکت میتال استیل برعکس آنان عمل کرده و آنها را می‌خرید که بسیار برای این شرکت موفقیت‌آمیز بوده است.
شرکت آرسلور نیز دارای معادنی بود که قبل از ادغام با میتال مالک آن بود که در حال حاضر به آرسلور میتال تعلق دارد که می‌توان به یک معدن در کانادا و یک معدن در برزیل اشاره کرد. شرکت آرسلور میتال در حال حاضر 47درصد از سنگ‌آهن مورد نیاز خود را تامین می‌کند. این 47درصد شامل معادن اختصاصی و یا انعقاد قراردادهای بلندمدت است. چنانچه به آمار دسامبر 2006 شرکت توجه کنیم این شرکت 44میلیون تن سنگ‌آهن مورد نیاز خود را از معادن اختصاصی و 25میلیون تن آن را از طریق قراردادهای استراتژیک تامین می‌کند. بعضی از این قراردادها بسیار برای این فولادساز پرمنفعت است مانند قرارداد میتال با معدن Kumba در آفریقای جنوبی برای تغذیه شرکت فولاد Iscor که فقط 3درصد از شرکت مذکور برای عرضه سنگ‌آهن سود می‌گرفت. آرسلور میتال می‌خواهد تا 28میلیون تن در سال خرید سنگ‌آهن خود را افزایش دهد تا پاسخگوی 64درصد از نیازش تا سال 2010 باشد.