گفتوگو با یک استاد دانشگاه
کنترل قیمت مس از دستغربیها خارج شده است
افشین اکبری عضو هیات علمی دانشگاه آزاد است. او تنها توسعهدهنده تخمینگر هزینه برای معادن ایران است که جای آن از آغاز تاکنون در معدنکاری ایران خالی بوده است. این عضو هیات علمی دانشگاه که درحال حاضر در مجموعههای مس کشور نیز تدریس میکند همواره در عرصه بینالمللی با تالیف مقالات علمی- تخصصی حضور دارد و تنها در یکساله اخیر ۸ عنوان مقاله علمی را منتشر کرده است.
یکی از محورهای تحقیقاتی او در حال حاضر مدلسازی نوسانات قیمت فلزات با رویکرد خاص به مس بوده و تلاش میکند که آثار عدم قطعیت قیمت فلز را در فرآیند برنامهریزی معدن لحاظ کند. متنی که در پی میآید، حاصل گفتوگویی است که «معدن و توسعه» با این پژوهشگر انجام داده است.
وضعیت جهانی مس را چگونه ارزیابی میکنید؟
در دو دهه پایانی قرن گذشته، بهرغم برخورداری جهان از یک رشد اقتصادی مطلوب (۱۵۰۰درصد طی چهار دهه گذشته که بیش از ۶۰درصد آن طی دو دهه اخیر صورت پذیرفته است) قیمت موادمعدنی در سطحی نازل بوده و عملا تحت کنترل کشورهای صنعتی فاقد منابع طبیعی همچون اغلب کشورهای صنعتی اروپایی و تا حدودی نیز ایالات متحده آمریکا (بهرغم برخورداری از منابع طبیعی)، به عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی بوده است. تحت چنین شرایطی که کشورهای منفعت برنده از این شرایط آن را اصطلاحا «شرایط ثبات اقتصادی» مینامند، روند رشد قیمتها یک روند خطی و کاملا قابل پیشبینی بوده، اما با ظهور اقتصادهای قدرتمند نوین همچون چین در عرصه بینالمللی که برای چند دهه نیازمند انواع موادمعدنی و به خصوص فلزات برای افزایش ظرفیت صنعتی خود هستند به نظر میرسد که کنترل قیمتها ناممکن شده است. نکته جالب توجه اینکه عوامل جدید ایجاد تقاضا در بازار فلزاتی از قبیل مس، غالبا متقاضیانی هستند که عمدتا از این فلزات برای توسعه زیربنایی و افزایش ظرفیت صنعتی خود بهره میبرند که نتیجه آن امتداد تقاضا پس از این توسعه به صورت خوراک صنایع جدید است. یعنی تداوم تقاضا دستکم برای چند دهه و نتیجتا حرکت تولیدکنندگان به سمت افزایش ظرفیت خود برای به دست آوردن سهمی از این تقاضای موجود در بازار.
با توجه به مواردی که گفتید، آینده و چشمانداز این صنعت را در دنیا چگونه میبینید؟
آن طور که در پاسخ به سوال قبلی شما عرض کردم همیشه شوک ناشی از ورود متقاضیان جدید به بازار با افزایش ظرفیت تولید از طریق تولیدکنندگان پاسخ داده میشود که به صورت مقطعی باعث کاهش قیمت میشود تا اینکه مجددا مصرفکنندگان با اتکا به قیمت کاهش یافته، زمینههای جدید به کارگیری این منابع جدید با قیمت مناسب را فراهم کنند که نتیجه آن افزایش دوباره قیمت خواهد بود.یعنی این موج شبه سینوسی افزایش و کاهش قیمت، بالاخره میرا میشود و در نقطه ای روی روند عمومی و خطی افزایش قیمت سرفرود میآورد تا از آن پس مثل گذشته با یک روند تقریباً خطی و قابل پیشبینی به حرکت افزایشی خود ادامه دهد.
اما نکته قابل توجه در این بین، زمان لازم برای اجرای برنامههای جدید معدنی و حتی طرحهای توسعه معدنی است که نسبت به سایر صنایع طولانیتر هستند. مثلا آناکوندا برای اجرای برنامهای مثل سرچشمه ۶ سال زمان پیشبینی کرده بود که در پاییز ۱۳۵۷، هنگام خروج از ایران طرح را در سال ششم با ۹۷ درصد پیشرفت تحویل دادند، برای مثال واحد تغلیظ را کلید زدند و مجموعه حدودا سه سال بعد تکمیل شد. این عدد امروزه هم حتی در کشورهای صاحب تکنولوژی و دیسیپلین اجرایی کمتر از ۴ تا ۵ سال نخواهد بود.
وضعیت فعلی صنعت مس در ایران چگونه است؟
هر چند که هماکنون بنا به علل ذکر شده برای اولین بارشاهد یک بازار رقابتی در تمامی فلزات از جمله مس هستیم اما توجه به این نکته ضروری است که این بازار یک بازار رقابتی کامل نیست بلکه محدود است یعنی هنوز هم ابزارهایی مثل CODELCO در اختیار ایالات متحده قرار دارد تا درصورت نیاز با استفاده از ظرفیت تولید استفاده نشده آن، قیمت مس را حداقل تا حدود قابل توجهی کنترل کنند. بنابراین به نظر میرسد که کشتیبان را سیاستی دگر آمده که همانا تحت فشار قرار دادن اقتصاد اتحادیه اروپا به وسیله انواع اهرمها، از جمله کاهش نرخ برابری دلار آمریکا در برابر یورو و افزایش قیمت انواع فلز و سوختهای فسیلی است. قصد من از بیان این مقدمه این نیست که شرایط فعلی کاملا تصنعی است، بلکه برعکس همان طور که در پاسخ سوال اول و دوم گفتم، این بازار از اصالتی ذاتی برخوردار است. اما عوامل دیگری از جمله تمایل ایالاتمتحده به محدود کردن رشد اقتصادی اتحادیه اروپا نیز باعث شده کمترین اهرمهای کنترل برای مهار آن به کار گرفته شود که نتیجه آن تشدید روند رشد قیمتها است وگرنه اکثر ما (یا شاید هم بهتر است بگویم بعضی از ما چون ظاهرا هنوز هم بعضی از این موضوع مطلع نیستند) میدانیم که روند نوسان قیمت فلزات دارای شکل عمومی یک موج شبه سینوسی است که بر یک روند رشد خطی عمودی کوپله شده است.
اسمیت (Smith) در سال ۲۰۰۰ یعنی حتی ۳سال پیش از شروع رشد چشمگیر قیمتها، ارتباط حرکت موجیشکل آن را با چرخه تجاری به صورت مستدل و علمی ثابت کرده است. لیبیز و همکاران(Labys et all) نیز در همین سال فاکتور عمومی (Common Factor) این ارتباط را نیز محاسبه کردهاند. در واقع تنها اتفاقات تازهای که افتاده این است که اولا به علت بر هم خوردن نظم قبلی روند رشد اقتصادی، این موج دیگر از چرخه تجاری محور ایالات متحده - اروپای غربی تبعیت نمیکند بلکه تابعی از چرخه تجاری محور جدید چین - ایالات متحده است و اتحادیه نسبتا نوظهور اروپایی از این بازی خارج شده است و ثانیا اینکه برای سرعت بخشیدن به این روند خروج، کمترین اهرمهای کنترلی برای مهار بازار فلزات به کار گرفته میشود یعنی ما امروز نه با یک بازار رقابت کامل بلکه حداقل با یک بازار رقابت محدود مواجهیم که باید از آن حداکثر استفاده ممکن را ببریم. به عبارت دیگر کنترل کامل بازار به علت درگیری درونی از دست غربیها یا به قول علامه دهخدا آدمی خواران مغربی خارج شده است.
در کنار این موقعیت مطلوب کنونی جهان، تجارت فلزات ایران از مزایای نسبی خاص خود نیز برخوردار است. بنده به همراه استادم دکتر مرتضی اصانلو در سال ۲۰۰۳ نشان دادیم که هزینه عملیاتی بخشهای مختلف معدنکاری و فرآوری مواد معدنی در ایران نسبت به بخشهای مشابه در آمریکای شمالی ۷ تا ۹۳درصد است، حال آنکه دستمزد معدنکاران ایرانی و پرسنل صنایع فرآوری مواد معدنی ایران در مقایسه با موارد مشابه در آمریکای شمالی تنها ۷ تا ۱۰درصد بوده است. یعنی هم هزینه دستمزد و هم هزینه ملزومات مصرفی در ایران در سطح پایینتری نسبت به آمریکای شمالی قرار دارند اما این امر در خصوص دستمزد حالتی افراطی دارد.
این واقعیت هر چند که ناخوشایند و تلخ است اما به هر حال برای صنعت مس ایران به عنوان یک بنگاه اقتصادی یک مزیت نسبی مکانی تلقی میشود. اما فقط این مزایای مکانی نسبی و شرایط بازار همه چیز را تعیین نمیکند.
بهبود شرایط یک صنعت با پرداختن سرمایه مالی نیروی انسانی، مواد و ملزومات مصرفی، ماشینآلات، روشهای به کار بسته شده و مدیریت میسر است و تمامی این موارد باید فراهم باشند و از آن مهمتر درست به کار گرفته شوند تا یک صنعت موفق باشد.
شرایط خوب بازار و مزایای مکانی برشمرده تنها در حیطه فراهم بودن پول، نیروی انسانی، مواد و ملزومات مناسب دارای مفهوم هستند و بقیه داستان یعنی استفاده مطلوب از آنها و همچنین برخورداری از روشها، ماشینآلات مناسب (فنآوری مطلوب) و مدیریت کارآمد نیز باید تحقق یابد تا به شرایط بهینه دست یابیم. اما اگر به این امر توجه کنیم که ما با داشتن حدود ۳درصد ذخایر اثبات شده جهان تنها از سهم تولیدی حدود یکدرصد تولید جهانی برخورداریم. به نظر میرسد که حداقل تاکنون از موارد فوقالذکر درست استفاده نکردهایم و به رغم مواجهه با شرایط مطلوب بازار و مزایای نسبی مکانی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستیم.
از نظر شما راه توسعه سریع صنایع مس در ایران چیست؟
توسعه معدنکاری به سبب ذات این حرفه، به هیچ وجه راهحل سریعی ندارد بلکه باید از امروز به فکر ۶-۵ سال بعد بود تا بیش از این فرصتهایی که در پاسخ به سوالات قبلی شما برشمردیم به هدر نروند.
تکنولوژیهای به کار گرفته شده در صنایع مس ایران چگونه است؟
اگر سیر تحول تکنولوژی را به صورت گذر از تکنولوژزی نوین (Technology Nevel) به تکنولوژی پیشرفته (Progressive Technology) نهایتا به تکنولوژی مرسوم (Technology Conventional) بیان کنیم. هم اکنون در ایران تحت شرایط استفاده از تکنولوژی مرسوم هستیم که البته الزاما به معنی بد بودن آن نیست چرا که به رغم مصرف انرژی نسبتا زیاد کاملا قابل اتکا است. اما نباید فراموش کرد که امروزه در سایر نقاط جهان تکنولوژی نوینی مثل Hydrocopper که توسط کمپانیهای مطرح صنعت مس همچون Intek کانادا و outokumpo فنلاند توسعه یافته و در شرف تبدیل به یک تکنولوژی پیشرفته قرار دارد و حتی outokumpo اولین تاسیسات اشل صنعتی را با بهرهگیری از این تکنولوژی در مغولستان ایجاد کرده است. جالب توجه اینکه روند عمومیت یافتن این تکنولوژی به گونهای است که اخیرا دعوتنامهای برای شرکت در سمینار خاص Hydrocopper که در شیلی برگزار خواهد شد نیز به دست من رسیده است.
هر چند مزایای اینگونه تکنولوژیهای پیشرفته از نظر هزینههای سرمایهای و عملیاتی کمتر غیرقابل نادیده انگاشتن هستند، اما میزان دستیابی به اهداف تولید توسط آنها هنوز قدری مورد تردید است.
ارسال نظر