«زندگی امروز، تکرار تاریخ است»، آیا این جمله مشهور، همیشه و در همه موارد صدق می‌کند؟ به‌رغم صحت این مساله در بسیاری از موارد، عده‌ای معتقدند که در بازار سرمایه تاریخ تکرار نمی‌شود. الروی دیمسون، پائول مارش و مایک استانتون به منظور قضاوت درست در این مورد، مطالعات کاملی بر روی بازار سرمایه ۱۶ کشور مختلف از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰ میلادی انجام داده‌اند و نتایج را در کتابی تحت عنوان «پیروزی خوش‌بین‌ها: ۱۰۱ سال عایدی سرمایه‌گذاری جهانی» (Triumph of the Optimists: ۱۰۱ Years of Global Investment Returns) عرضه کردند. طی این پژوهش، سه تغییر اصلی در بازارها مشاهده شده است که عبارتند از: رشد سریع آمریکا و تبدیل شدن به قدرتمندترین بازار سرمایه، یکی شدن بازارهای سرمایه در طول زمان و تغییر توجه سهامداران به گروه‌های بورسی در بلندمدت. در ادامه مطلب، مروری خواهیم داشت بر آنچه طی تاریخ صد ساله قرن بیستم رخ داده است. چرا آمریکا؟ تا پیش از چاپ کتاب یادشده، اطلاعات مربوط به سال‌های پیش از ۱۹۷۰ میلادی، منحصرا در رابطه با آمریکا بود و سایر کشورها تاریخ مدونی در این زمینه نداشتند. اما در این کتاب مقایسه بازارهای سرمایه مختلف نشان می‌دهد سهم بازار آمریکا از ۲۲ درصد (سال ۱۹۰۰) به ۴۷ درصد (سال ۲۰۰۰) در کل بازار جهانی رسیده است. عوامل زیادی در به قدرت رسیدن آمریکا دخیل بوده‌اند که از جمله می‌توان به وفور سرمایه‌های فیزیکی (نظیر زمین، نفت و سایر منابع) و انسانی و همچنین پیشرفت‌های چشمگیر فناوری در این کشور اشاره کرد. از طرف دیگر، سایر کشورها تاریخ بسیار متلاطمی را سپری کرده‌اند که بازار سرمایه را تحت تاثیر خود قرار داده است. به عنوان مثال، بازار سرمایه انگلستان در جریان جنگ‌های جهانی و همچنین فروپاشی سلطنتی بریتانیا با افت‌های شدیدی مواجه شد. این در حالی است که اقتصاد آمریکا، کمتر تحت تاثیر این شرایط بوده است؛ بنابراین، با ایجاد فضایی نسبتا هموار در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توانست در پایان قرن بیستم جایگاه خود را در جهان تثبیت کند. حال نویسندگان کتاب باور دارند، به‌رغم مفید بودن مطالعه تاریخ، بسط دادن آن به سایر زمان‌ها چندان معقول نیست. از نظر آنها، اتفاقات رخ داده در نقاط مختلف جهان و تبدیل شدن آمریکا به قدرت اول بازار سرمایه، بیشتر می‌تواند یک رویداد استثنایی باشد. به عبارت دیگر، اتفاقات اجتماعی وسیاسی به قدری غیرقابل پیش‌بینی‌اند که کمتر کسی می‌تواند تصور درستی از آینده داشته باشد و در نتیجه تعمیم آنچه در گذشته رخ داده به شرایط آینده از دقت کافی برخوردار نخواهد بود. یکی شدن بازارها پیشرفت ارتباطات و ایده‌های نو در بازارهای سرمایه باعث شد تا آنها هر روز به سمت یکسان شدن بیشتر پیش روند. به عنوان مثال، ۳ دقیقه تماس از لندن به نیویورک طی سال‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۹۰ میلادی از ۲۴۵ به ۳ دلار تقلیل یافت، مواردی از این دست، سهولت فعالیت افراد را در بازارهای سرمایه و رقابتی کردن فضا در پی داشته است. تغییر گروه‌های مورد اقبال سهامداران درس مهم دیگری که در این پژوهش می‌آموزیم، ثابت نماندن روند پیشرفت گروه‌های بورسی است. به بیان ساده با پیشرفت فناوری، گروه‌های صنعتی اقبال خود را از دست داده و صنایع جدید جایگزین آنها شده‌اند. مثلا، ریل‌سازی یکی از گروه‌هایی بود که در سال ۱۹۰۰ بسیار مورد توجه بود (۶۲ درصد بازار سرمایه)، اما در سال ۲۰۰۰ این گروه تنها ۲/۰ درصد از کل بازار سرمایه را در اختیار داشت! در مقابل، گروه فناوری اطلاعات در سال ۱۹۰۰ در گروه‌های صنعتی حضور نداشته، اما در سال ۲۰۰۰، ۱/۲۳ درصد از سهام بازار را به خود اختصاص داده بود.