از حباب مسکن ۱۹۲۶ تا رکود بزرگ ۱۹۲۹
دهه ۱۹۲۰ میلادی، اوج قدرت اقتصادی آمریکاییها بود (مشابه انگلیسیها در قرن ۱۸ام). در آن زمان هر فرد آمریکایی، پیشرفت و موفقیت خود را بدون مرز میدانست. همین امر باعث ایجاد حباب، اما نه در بازار سهام، بلکه در بازار مسکن شد. علت این اتفاق، عدم تمایل مردم آمریکا به زندگی در مکانهای سرد بود؛ در نتیجه، ایالت گرمسیر فلوریدا محل مناسبی برای زندگی به شمار میآمد. تقاضای شدید مسکن در آن دوره باعث ایجاد حباب شد، به طوری که خانه با قیمت ۸۰۰ هزار دلار تا ۴ میلیون دلار نیز به فروش رسید. اما این حباب نیز پایدار نبود و باعث سقوط بازار مسکن، موسوم به «سقوط فلوریدا» شد.
دهه ۱۹۲۰ میلادی، اوج قدرت اقتصادی آمریکاییها بود (مشابه انگلیسیها در قرن ۱۸ام). در آن زمان هر فرد آمریکایی، پیشرفت و موفقیت خود را بدون مرز میدانست. همین امر باعث ایجاد حباب، اما نه در بازار سهام، بلکه در بازار مسکن شد. علت این اتفاق، عدم تمایل مردم آمریکا به زندگی در مکانهای سرد بود؛ در نتیجه، ایالت گرمسیر فلوریدا محل مناسبی برای زندگی به شمار میآمد. تقاضای شدید مسکن در آن دوره باعث ایجاد حباب شد، به طوری که خانه با قیمت ۸۰۰ هزار دلار تا ۴ میلیون دلار نیز به فروش رسید. اما این حباب نیز پایدار نبود و باعث سقوط بازار مسکن، موسوم به «سقوط فلوریدا» شد. عدم آگاهی دامنگیر سهامداران میشود بهرغم سقوط فلوریدا، مردم آمریکا مشابه قبل به رفتار «گاوی» (در بازار گاوی، افراد با امید به آینده صعودی، اقدام به سرمایهگذاری بیشتر میکنند که این رفتار به «رفتار گاوی» شهرت یافته است) ادامه دادند. پیروزی در جنگ جهانی اول و همچنین صنعتی شدن هر چه بیشتر آمریکا، دلایل این نوع رفتار بود. در آن زمان، بازار سهام، بازاری بدون ریسک محسوب و همین امر باعث شده بود افراد کل سرمایه خود را وارد بازار سهام کنند؛ در شرایطی که بسیاری از آنها دانش و تجربه کافی برای سرمایهگذاری در بازار سهام را نداشتند. با حضور سیلی از افراد ناآزموده، بازار سهام با رشدی ساختگی و غیر واقعی همراه شد. به این ترتیب، کارگزاران و تجار به صورت مافیایی قیمت سهام را به نحوی که مطلوب خویش باشد تعیین و کسب سود میکردند. آنها با دادن سفارشهای سنگین خرید، سهام را بین یکدیگر خرید و فروش میکردند که این امر باعث افزایش قیمت سهام و جلب توجه سایر سهامداران میشد. هنگامی که سهام به قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خود میرسید آنها با فروش سهام، سود بالایی عاید خود میکردند. در حقیقت، این افراد قیمت سهام در بازار را با ایجاد گروههایی، خود تعیین کرده و در زمان مناسب آن را به فروش میرساندند. فقدان علمی سهامداران باعث شده بود که هر سهم خریداری شده به سهامدار دیگری فروخته شود و به قولی «همیشه یک فرد ابلهتر برای خرید سهام با قیمت ساختگی وجود دارد» معنا پیدا کرده بود. رفتارهای اقتصادی مردم در طول تاریخ نشان میدهد هر چه آگاهی یک فرد کمتر باشد، پیروی او از جو عمومی بیشتر است (رفتار گلهای). این نوع رفتار مانند تیغ دولبه است، به هنگام ترس، گله به صورت دستهجمعی دست به فروش میزند و در زمان امیدواری اقدام به خرید میکند؛ هر دو مسیر مشکل دارد، زیرا ممکن است حباب ایجاد کند یا سقوط بازار را در پی داشته باشد. به این ترتیب، گله به دنبال گاوی خواهد رفت که سریعتر از بقیه حرکت کند. پیش از وقوع رکود بزرگ، برخی از افراد تحصیلکرده و آگاه از بازار سرمایه، احتمال روی دادن چنین فاجعهای را گوشزد کرده بودند. این در حالی بود که در مقابل چنین افرادی، تعداد زیادی از تحلیلگران وجود داشتند که رشد واقعی بازار سرمایه را تضمین میکردند. سرانجام، احتمال سقوط به واقعیت پیوست و سهامداران شروع به فروش سهام کردند که رکود سنگینی را به همراه داشت. در توصیف رکود بزرگ میتوان به افت ۹۰ درصدی از سال ۱۹۲۹ (اوج قیمتها) تا ۱۹۳۲ (دوران رکود) اشاره کرد.
ارسال نظر