گفتار
اختیار معامله و استراتژیهای آن (۱)
«بازار مشتقه بازاری است که در آن قراردادهای آتی و اختیار معامله مبتنی بر اوراق بهادار یا کالا دادو ستد میشود.» لذا آشنایی با اصطلاحات و استراتژیهای ابزارهای فوق از اهمیت بالایی برخوردار است. در این نوشتار مسلسل برآنیم که بهطور خاص به بحث اختیار معاملات بپردازیم. در این راستا، ابتدا به بیان اصطلاحات و مفاهیم رایج اختیار معاملات پرداخته و سپس استراتژیهای مختلف آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
1. چرا مشتقهها؟
به جای معامله مستقیم بر روی سهام، سرمایهگذاران میتوانند نسبت به خرید اوراق بهادار مشتق از سهام که بیانگر یک ادعا (یکاختیار) بر روی سهام یا شاخص است، اقدام کنند. اختیارات معامله به دارنده آن حق دریافت یا تحویل سهام را تحت شرایط مشخصی میدهد.
لزومیندارد که اختیار معامله اعمال شود (و اغلب هم ارزش اعمال ندارد). به جای آن، یک سرمایهگذار میتواند به سادگی اختیار معاملات را که بخش یا تمام ارزش خود را از سهام همان شرکت به دست میآورند، بخرد یا بفروشد. عایدی یا زیان بسته به تفاوت بین قیمت خرید و فروش دارد.
یکی از دلایل مهم وجود مشتقهها، آن است که به تکامل بازار کمک میکنند. یک بازار کامل، مکانی است که با استفاده از معامله اوراق بهادار موجود، میتوان به تمام منافع قابل تشخیص دست یافت. با وجود اینکه بازار حقیقتا کامل وجود ندارد، بازارهای ناکامل در نتیجه عدم توانایی سرمایهگذاران در یافتن تمام فرصتهای موجود ایجاد میشوند. مشتقهها یکی از آن ابزارها جهت نزدیک شدن به بازار کامل هستند که به سرمایهگذاران اجازه ایجاد الگوی کسب منافعی را میدهد که از طرق دیگر ناممکن است.
مشتقههای مالی چندین کاربرد مهم شامل مدیریت ریسک، کارایی معاملاتی و سفته بازی دارند. مشتقهها فرصت محدودسازی ریسک در پیش روی افراد سرمایهگذار و شرکتها را میدهد. همچنین آنها قابلیت کاهش هزینههای معاملاتی و افزایش نقدینگی را میدهند. سرانجام، مشتقهها اجازه سفتهبازی را، که شامل قرار گرفتن در موقعیت خرید یا فروش به دنبال انتظار در تغییر قیمتها یا نرخ بهره است، میدهند.
۲. چرا بازارهای اختیار معامله؟
یک سرمایهگذار همواره میتواند در صورت پیشبینی وضعیت رو به رشد در مورد چشمانداز شرکت، اقدام به خرید سهام آن و در صورت چشمانداز رو به افول اقدام به فروش استقراضی کند. با این وجود، چه نیازی به ارائه سرمایهگذاریهای غیرمستقیم این چنینی (خرید اختیار) میباشد؟ چندین دلیل قابل مطرح کردن میباشند:
الف) اختیار فروش و خرید، مجموعه فرصتهای در دسترس سرمایهگذاران را افزایش داده و منجر به دستیابی به ترکیبات
بازده-ریسکی میشود که در غیر این صورت ناممکن جلوه میکند. برای مثال، یک سرمایهگذار میتواند اقدام به فروش استقراضی و خرید همزمان اختیار خرید کند و در نتیجه ریسک فروش استقراضی را در طی عمر اختیار خرید کاهش دهد.
ب) در مورد اختیار خرید، یک سرمایهگذار میتواند با صرف سرمایهای به مراتب کمتر از خرید خود سهام موردنظر، ادعایی را درباره آن سهام (طی دوره ای کوتاه) مدیریت کند. در مورد اختیار فروش، یک سرمایهگذار قادر به تکثیر فروش استقراضی بدون نیاز به حساب حاشیه و هزینه متعادلتری نسبت به ارزش سهام است.
بیشترین زیان ممکن خریدار از پیش مشخص است. اگر اختیاری بدون ارزش منقضی شود، بیشترین زیانی که خریدار متحمل میشود، هزینه (قیمت) اختیار خواهد بود.
پ) اختیار معامله باعث ایجاد اهرم میشود. مقصود کسب درصد بیشتری عایدی نسبت به خرید خود سهام است. علاوه بر این، اختیار معامله اهرم بزرگتری در مقایسه با معاملات سهام دارد.
ت) با استفاده از اختیار معامله بر روی شاخص (همانند شاخص S&P 500)، سرمایهگذار میتواند تنها با یک تصمیم معاملاتی با جریانات بازار همسو شود.
alirezatlb@yahoo.com
Rezaghanbarian @yahoo.com
ارسال نظر