مقاله
سازگارگرایی
دکتر احمد بدری
وقتی افراد با اطلاعات جدیدی مواجه میشوند که با اطلاعات قبلی آنها در تعارض است، غالبا نوعی ناراحتی ذهنی احساس میکنند که از آن با عنوان سازگارگرایی نام برده میشود.
بخش هشتم
دکتر احمد بدری
وقتی افراد با اطلاعات جدیدی مواجه میشوند که با اطلاعات قبلی آنها در تعارض است، غالبا نوعی ناراحتی ذهنی احساس میکنند که از آن با عنوان سازگارگرایی نام برده میشود. «شناخت» در روانشناسی شامل «نگرشها»، «احساسات»، «باورها» یا «ارزشها» است؛ سازگارگرایی حالتی از عدم تعادل است و زمانی رخ میدهد که شناختهای متضاد در مقابل هم قرار میگیرند.
سازگارگرایی پاسخی است که در قالب تلاش برای سازگار کردن تضادها و در نتیجه غلبه بر ناراحتی ذهنی صورت میگیرد. فرض کنید مصرفکنندهای یک دستگاه کامپیوتر شخصی خریده است؛ با این تصور که بهترین محصول موجود در بازار است.
اما وقتی شناخت جدیدی به دست میآورد که دستگاه دیگری را به عنوان بهترین محصول معرفی میکند، فرد با یک عدم تعادل مواجه میشود و به دنبال آن نوعی سازگارگرایی شکل میگیرد که این ناراحتی را تا حدی تسکین دهد. فرد شروع به تعمق بیشتر میکند تا بهگونهای خود را متقاعد کند که کامپیوتر خریداری شده او بهتر از نوعی است که مطالبی درباره آن شنیده است و از این طریق میکوشد نارضایتی ذهنی خود را تسکین دهد.
اگر حقایق موجود وابستگی احساسی فرد را به چالش بکشد، دارای نوعی تاثیر تهدیدآمیز احساسی است. اغلب انسانها تلاش میکنند از موقعیتهای ناسازگار بپرهیزند و برای جلوگیری از بروز تعارض روانی، اطلاعات بالقوه مربوط را نیز نادیده میگیرند. نظریهپردازان دو جنبه متفاوت سازگارگرایی در تصمیمگیری را شناسایی کردهاند:
۱. «ادراک گزینشی»: افرادی که از این خصیصه برخوردارند، تنها اطلاعاتی را مورد توجه قرار میدهند که از روش پیش انتخاب شده تبعیت میکنند و این دیدگاهی ناقص یا نادرست درمورد واقعیت موجود، ایجاد میکند.
۲. «تصمیمگیری گزینشی»: تصمیمگیری گزینشی زمانی رخ میدهد که میزان وابستگی فرد به روشی خاص در تصمیمگیری زیاد است. تصمیمگیری گزینشی توجیهاتی را فراهم میسازد که فرد را به روشی خاص دل بسته میکند حتی اگر هزینههای اقتصادی سنگینی را نیز بر او تحمیل کند.
مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران هم شناخت گزینشی (تحریف اطلاعات که منجر به اشتباهات بعدی در فرآیند تصمیمگیری میشود) و هم تصمیمگیری گزینشی (محرک غیرعقلایی که به منظور دستیابی به نتیجه خاصی با هدف توجیه کردن تصمیمات قبلی حاصل میشود) میتوانند اثرات قابل ملاحظهای بر سرمایهگذاران داشته باشند:
۱. سازگارگرایی محرکی برای سرمایهگذاران است که اوراق بهادار زیانده را نگهداری کنند، چرا که تمایل دارند از ناراحتی ذهنی ناشی از پذیرفتن تصمیمات نامناسب اجتناب ورزند.
۲. سازگارگرایی موجب میشود سرمایهگذاران، به سرمایهگذاریهایی که با کاهش ارزش مواجه است ادامه دهند، فقط با این منظور که تصمیم قبلی خود را تایید کنند.
۳. سازگارگرایی موجبات رفتارگروهی سرمایهگذاران را شکل میدهد. افراد از بکارگیری اطلاعاتی که با تصمیم قبلی آنها در تضاد است خودداری میکنند تا زمانی که اطلاعات متضاد بیشتری منتشر شود و آنگاه سیلی از رفتارهایگروهی شکل میگیرد.
۴. سازگارگرایی موجب میشود سرمایهگذاران تصور کنند این بار موضوع فرق میکند. افرادی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ سهام رشدی را خریداری کردند، شواهدی را که نشان میداد قیمت بازار این سهام بیش از ارزش ذاتی آنها است، نادیدهگرفتند. امروزه میبینید که این سهام در قیمتی بسیار کمتر از اوج قیمت خود، معامله میشود.
پیشنهادات: سازگارگرایی به خودی خود موجب تصمیمگیری سوگیرانه نمیشود. نیروی محرکهای که پشت اکثر رفتارهای غیرعقلایی وجود دارد، گرایش افراد به برخی عکسالعملهای زیان بار به ناسازگاری شناختی در تلاش برای تسکین دادن ناراحتی ذهنی است. گام نخست در غلبه بر اثرات منفی ناسازگاری شناختی، شناسایی و تلاش برای متوقف کردن چنین روشهای زیان بخش، فائق آمدن براین سوگیری است.
سه عکسالعمل رایج نسبت به سازگارگرایی وجود دارد که مفاهیم ضمنی بالقوه منفی دارد و باید از آنها اجتناب شود: «تعدیل باورها»، «تعدیل اقدامات» و «تعدیل ادراک موجود از اقدامات مربوط». حل این ادراکات متعارض به یکی از سه طریق زیر امکانپذیر است:
۱ - تعدیل باورها: شاید سادهترین راه برای حل ناسازگاری بین باورها و اعمال تغییر دادن باورها است. در صورتی که این باور برای شما اهمیت داشته باشد، اتخاذ این روش غیرمحتمل است. باورهای اساسی افراد عموما در کوتاهمدت نمیتواند مورد تعدیل قرار گیرد. در مباحث مالی تعدیل باورها تا حدی متفاوت است.
۲ - تعدیل اعمال(اقدامات): یکی دیگر از روشهای مقابله با این موضوع که شما درگیر رفتاری هستید که با یکی از عقاید قبلی تان در تعارض است، القا کردن نوعی نگرانی در خود است، به گونهای که شما را در برابر انجام چنین اقدامی در آینده به طور منفی شرطی کند. سرمایهگذاران میتوانند از شرطی کردن منفی استفاده کنند.
۳ - تعدیل ادراک از اقدام: یک روش- احتمالا مشکلتر- برای از بین بردن ناسازگاری شناختی این است هر اقدامی را که با عقاید شما در تعارض است، بهطور منطقی توجیه کنید. یک سرمایهگذار میتواند تداوم سرمایهگذاری زیانده خود را این گونه توجیه کند: «الان به پول نیاز ندارم؛ بنابراین سهمم را نمیفروشم.»
نتیجهگیری: سرمایهگذاران باید منبع ایجاد احساسات تشویش برانگیز را مدنظر قرار داده و اقدام مناسبی انجام دهند. اگر فکر میکنید تصمیم نادرستی در سرمایهگذاری گرفتهاید، آن را تجزیه و تحلیل کنید.
اگر معلوم شد نگرانی شما بی مورد نبوده است، سعی کنید از آن فرار نکنید و موقعیت خود را اصلاح کنید. به این ترتیب در بلند مدت به یک سرمایهگذار برتر تبدیل میشوید.
ارسال نظر