سرمایه حسابرسان

سید حسن مرتضوی کیاسری

روزی در کلاس مدیریت مالی، استاد‌گرامی آقای دکتر شریعت پناهی، اطلاعات مالی از صورت‌های مالی شرکت فرضی، به دانش جویان ارائه کرده و از هر کدام ما خواست تا در موقعیت مصاحبه شونده برای استخدام مدیر مالی، صورت‌های مالی یاد شده را تجزیه و تحلیل کنیم. استاد نتیجه مصاحبه همه ما را در آن روز مردود اعلام کرد.

هیچ یک از ما پیش از تحلیل، سراغ گزارش حسابرس مستقل در باره گزارش مالی نرفته و اطلاعات اعتبار نیافته را تحلیل کرده بودیم... به راستی چه عاملی حسابرسان را در جایگاه واقعی اعتبار بخشی به گزارش‌هایی قرار می‌دهد که تصمیم گیری بر اساس آنها، پایه حدود ۲۰۰‌هزار‌میلیارد‌ریال معامله سالانه فقط در بورس شده است؟ آیا عاملی جز«اعتمادعمومی» که سرمایه اصلی حسابرسان است می‌تواند این جایگاه را به حسابرسان ببخشد؟... در روز‌های گذشته نوشته‌هایی از حسابرسان محترم ارائه شده است که برخلاف حفظ سرمایه یاد شده بر قلم رفته و به نظر می‌رسد مطالبی است که بیشتر در محافل حرفه‌ای و جلسه‌های جامعه حسابداران قابل طرح بوده و رسانه‌ای کردن آن‌ها یا نحوه ارائه آن، به این سرمایه بزرگ حسابرسان آسیب می‌رساند. یکی از این مطالب، حسابرسی حسابرسان بوده است. اگر چه استاندارد‌های مالی و طرح فلسفه حسابرسی، با نگاه غالب به نیازهای بازار سرمایه است؛ اما ذات حسابرسی و اثر آن در افکار عمومی، عملی اطمینان بخش است و کمتر کسی از این دیدگاه با آن مخالف است.

ارزیابی من از دوستان محترم حسابرس هم این است که همه آن‌ها بر این امر واقفند که افکار عمومی نخواهد پذیرفت کسی که از زیر بار حساب‌دهی شانه خالی می‌کند، حساب خواه و حسابرس قابل اعتمادی باشد. ضمن این که حسابرسی موسسه‌های حسابرسی، از سایر جنبه‌‌ها نیز بدون فایده نخواهد بود که از این جمله می‌توان به موارد بیمه و مالیات و نظارت‌های جامعه حسابداران رسمی اشاره کرد. مطلب دوم سخن از قیمت‌شکنی در حسابرسی است. بی‌شک پیشنهاد مبلغ ۲‌میلیون‌تومانی برای کار ۸۰‌میلیون‌تومانی را نمی‌توان قیمت‌شکنی محسوب کرد. این نوعی تنازع بقا برای کسانی است که چیدمان کنونی، سهمی اندک از بازار را برای استفاده از تخصص و صلاحیت حرفه ای، در اختیار آن‌ها قرار داده است.

هر چند ذات این موضوع با هر گونه شرکت در مناقصه و هر میزان پیشنهاد کمتر تفاوتی ندارد و نوعی تنزل در جایگاه حرفه است که همانا «عیب درویش و توانگر، به کم و بیش بد است» در این جا لازم است به نقش جامعه حسابداران رسمی هم اشاره کرد. هر مجمع صنفی و حرفه‌ای دارای دو کارکرد «نظارتی» و «حمایتی» است که به نظر می‌رسد کفه نظارت جامعه یاد شده (که نفی نمی‌شود) بسیار سنگین‌تر باشد. در این باره لازم است جامعه حسابداران رسمی چتر حمایتی خود را گسترده‌تر کند تا نوع رقابت در حسابرسی، از پیشنهاد قیمت به افزایش کیفیت تغییر کند. در پایان، از همه بزرگان حرفه می‌خواهم قلم و رسانه را واسطه‌ای برای تبادل تجربه و دانش قرار دهند.