شروین شهریاری

پرسش از آقای آبتین صمدی از طریق پست الکترونیک: از بین دو روش تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، کدام یک نتیجه بهتری عاید سرمایه‌گذار می‌کند؟ پاسخ: مساله مطرح شده توسط خواننده محترم از مواردی است که همواره مباحثات داغی بین چارتیست‌ها و فاندامنتالیست‌ها برانگیخته است. به طور خلاصه می‌توان گفت در تحلیل بنیادی، تحلیلگر با استفاده از داده‌های صورت‌های مالی و تجزیه و تحلیل آنها و بررسی پارامترهای اقتصادی موثر و اخبار و طرح‌های توسعه یک شرکت، وضعیت سهام آن را مورد بررسی قرار می‌دهد. طرفداران نظریه بنیادی معتقدند که «قیمت در بلند مدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند.» بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکاف بین ارزش با قیمت روز ملاحظه کنند از این مساله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و متعاقب آن خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند. بدین ترتیب در تحلیل بنیادی آنچه اهمیت دارد، تشخیص صنایع برتر از لحاظ رشد سودآوری آتی وپس از آن تعیین شرکت‌هایی است که در صنایع مذکور دارای وضعیت مناسبی هستند. در حقیقت تحلیلگر بنیادی با مطالعه و بررسی پارامترهای اقتصادی و وضعیت صنعت و شرکت‌ها، به ارزش واقعی سهام آنها پی می‌برد. تحلیل بنیادی معمولا بر اطلاعات و داده‌های گنجانده شده در صورت‌های مالی تمرکز دارد و از این طریق می‌تواند در خصوص ارزش‌گذاری سهام به سرمایه‌گذاران کمک کند.

اما تحلیل تکنیکی با مطالعه قیمت‌های گذشته و حجم مبادلات، حرکت‌های آینده قیمت سهم را پیش‌بینی می‌کند. اساس این تحلیل‌ها بر استفاده از نمودار و رابطه‌های ریاضی متمرکز است تا بدین نحو با کشف روندهای تغییر قیمت، فرصت‌های خرید و فروش مشخص شود. بنابراین می‌توان گفت تحلیل تکنیکی «فرآیند مطالعه و تحلیل قیمت‌های تاریخی سهام در جهت تعیین قیمت‌های احتمالی آینده است.» این کار به وسیله مقایسه روند تغییرات جاری با حرکت‌های مشابه قیمت در گذشته انجام می‌گیرد تا بدین وسیله روند آتی پیش‌بینی شود.

در خصوص موفقیت این روش‌ها باید گفت که در هر دو زمینه نمونه‌های بسیار موفق از افراد تحلیلگر و سرمایه‌گذار چه در زمینه بنیادی و چه تکنیکی در بازارهای مالی جهان وجود دارد واز آنجا که اساسا منشا ایجاد دو روش با یکدیگر متفاوت است، نمی‌توان برتری خاصی برای هریک از دو روش نسبت به دیگری قائل شد.

به عنوان یک رهنمود کلی روشی ترکیبی را می‌توان مطرح کرد که از نظر نگارنده برای فعالیت سرمایه‌گذاران نیمه حرفه ای در بازار سهام راهگشا است؛ براساس این روش، ابتدا ارزندگی سهام یک شرکت با روش تحلیل بنیادی مورد تایید قرار می‌گیرد و سپس با تحلیل تکنیکال زمان مناسب خرید یا فروش تشخیص داده می‌شود. بدین ترتیب گستره بررسی تکنیکی، تنها بر سهام شرکت‌هایی محدود می‌شود که با پارامترهای تحلیل بنیادی قبلا تایید شده‌اند. البته به کارگیری این روش نیازمند تسلط نسبی بر مباحث تحلیل بنیادی و تکنیکی به صورت توامان می‌باشد.

پرسش از خواننده‌ای بدون ذکر نام: چرا سهام شرکت سرمایه‌گذاری صندوق بازنشستگی با وجود راه‌اندازی پتروشیمی جم که بزرگ‌ترین واحد الفین جهان است کماکان با افت قیمتی روبه‌رو می‌شود؟

پاسخ: تمرکز پرتفولیوی سرمایه‌گذاری صندوق بازنشستگی بر پتروشیمی جم (با مالکیت ۵/۲۴درصدی به قیمت تمام شده ۲۴۴‌میلیارد تومان) قرار دارد. عملیات اجرایی احداث این مجتمع خاتمه یافته، اما به علت مشکلات بهره‌برداری از میدان گازی فاز ۸ و ۹ پارس جنوبی که باید خوراک گازی «اتان» جم را تامین کند، واحد الفین آن تا اواخر سال گذشته وارد مدار تولید نشده بود؛ اما انتظار می‌رود با رفع موانع، تولید تجاری جم از امسال آغاز شود. از آنجا که سال ‌مالی پتروشیمی جم اسفند ماه هر سال خاتمه می‌یابد، با توجه به نکته مورد اشاره احتمالا EPS پیش‌بینی شده توسط جم در بودجه «وصندوق» برای سال‌مالی منتهی به شهریور ۸۷ پوشش نخواهد یافت؛ اما «وصندوق» از طریق افزایش سودآوری سایر زیرمجموعه‌ها (نظیر خارک، لوله‌سازی اهواز و...) این کسری را جبران خواهد کرد. پتروشیمی جم بنابر اظهارات مدیران صندوق در مجمع سالانه، در صورتی که با ظرفیت کامل به بهره‌برداری برسد، حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰‌میلیارد تومان سود خالص در هر سال ایجاد خواهد کرد که با یک محاسبه ساده، سهم «وصندوق» از این درآمد حدود ۳۰‌ تومان به ازای هر سهم خواهد بود و این مساله EPS «وصندوق» را در سال‌ مالی منتهی به شهریور ۸۸ به شدت متاثر خواهد کرد. البته بنابر تخمین کارشناسان صنعت پتروشیمی، جم در اولین سال بهره‌‌برداری احتمالا با حدود ۶۰ الی ۷۰‌درصد ظرفیت خود تولید می‌کند.

Shahriary_sh@yahoo.com