هادی فخر فاطمی

در وال استریت مشاغل جذاب زیادی وجود دارد، نظیر کارشناسانی که به راهنمایی مشتریان می‌پردازند تا چه نوع سهامی را و چرا خریداری کنند، اما برای همین تحلیلگران، گفتن اینکه چه سهامی را و چه هنگام بفروشند، کار ساده‌ای نیست. هدف این مقاله ارائه پنج راه‌حل برای سرمایه‌گذاران است که چه موقع باید در زمینه فروش سهام خود اقدام کنند. ۱ - یکی از کارکنان کلیدی شرکت، شرکت را ترک کند: هر شرکتی به مرور زمان به طور طبیعی در معرض تعویض کارمندان حتی کارمندان کلیدی قرار دارد. امکان دارد کارمندان بازنشسته شوند یا حتی به دنبال حقوق بیشتر یا پست و جایگاه بالاتر، محل کار خود را ترک کنند. لازم به ذکر است، هر گاه مدیر اجرایی،‌ مدیر مالی، مدیر بخش تحقیقات یا کارمند کلیدی دیگری شرکت را ترک کرد، بهتر است سرمایه‌گذاران به فروش سهام خود اقدام کنند، البته این مورد در یک بازار کارا مصداق دارد، چرا که با تعویض کارمند کلیدی مطمئنا شرکت حتی برای کوتاه‌مدت با مشکل مواجه می‌شود. به عنوان مثال شرکت «نوول‌» (یکی از شرکت‌های ثبت شده در نزدک) در سال ۲۰۰۱ با از دست دادن یکی از کارمندان کلیدی‌اش با مشکلات بسیاری مواجه شد و قیمت هر سهم آن طی یکسال از ۷۵/۴دلار به کمتر از ۲دلار کاهش یافت، اما پس از یکسال مجددا کارمندی را جذب کرد که اوضاع شرکت را سروسامان داد.

۲ - افت پیوسته درآمد به کمتر از سطح پیش‌بینی شده: اگر شرکتی در دوره‌ای با افت درآمد مواجه شود کاملا طبیعی است و جای نگرانی وجود ندارد. اما اگر شرکتی در دو دوره سه ماهه یا بیشتر به صورت پیوسته کاهش درآمد را تجربه کند، باید به دنبال نقطه ضعف شرکت بود و امکان افت بیشتر شرکت از لحاظ درآمدی و سود وجود دارد. چرا که پس از دو دوره افت درآمد و کاهش ارزش سهام، مشتریان نسبت به شرکت بی‌اعتماد شده و به دنبال سهام دیگری می‌روند.

۳ - صورت موجودی رو به رشد: در شرایط طبیعی نرخ رشد فروش و نرخ رشد موجودی در هر شرکتی باید با هم هماهنگ باشد. به طوری که اگر شرکتی نرخ رشد فروشی معادل ۱۰درصد دارد، باید نرخ رشد موجودی نظیر این نرخ داشته باشد و اگر خلاف این امر در شرکتی وجود داشته باشد،‌ مثلا نرخ رشد موجودی بیشتر از نرخ رشد فروش باشد، نشانگر این است که شرکت در فروشش دچار مشکل شده است و مدیر باید تدابیری را در این باره اتخاذ کند که به برخی از آنها در ذیل اشاره می‌شود.

الف) مدیر شرکت باید به انبار کردن کالای خود (محصول خود) اقدام کند و به امید روزی که اوضاع فروش بهتر شود، بماند. البته انبار کردن کالا نیز هزینه‌هایی در بر دارد.

ب) باید قیمت بازاری کاهش یابد تا میزان فروش بیشتر شود، اما از سود آن طبیعتا کاسته خواهد شد.

ج) مدیر شرکت باید از کل موجودی چشم‌پوشی کند.

گفتنی است تمام این موارد بالا با درآمد شرکت و قیمت سهام رابطه عکس دارد.

به عنوان مثال، می‌توانیم شرکت «ان تایلرز» را در سال ۲۰۰۵ در بورس نیویورک نام ببریم. موجودی این شرکت از ۱۷۲میلیون دلار در ژانویه ۲۰۰۴ به ۲۲۹میلیون دلار در ژانویه ۲۰۰۵ افزایش یافت. در حالی که میزان فروش این شرکت رشدی ۱۷درصدی را تجربه کرده بود. با بررسی این اوضاع شرکت به این نتیجه رسید که با مشکل مواجه شده است. این شرکت به کاهش ارزش ذاتی اقدام کرد و به مرور زمان از شر موجودی اضافی خلاص شد، اما طی این مدت قیمت سهام شرکت نیز مرتبا کاهش یافت.

۴ - روند تصاعدی حساب‌های دریافتنی: چنانچه حساب‌های دریافتنی در ترازنامه با رشد روبه‌رو شود، حاکی از ورود شرکت به مشکلات است. مجددا این فاکتور نیز باید نرخ رشد فروش، رابطه‌ای مستقیم و نزدیک داشته باشد. چنانچه حساب‌های دریافتنی در شرکتی رو به رشد باشد، نشان از احتمال ایجاد کمبود نقدینگی و درآمد را دارد.

۵ - ابهام در رشد فروش: قیمت سهام، عموما انتظارات سرمایه‌گذاران را از آنچه که در آینده امکان دارد اتفاق بیفتد، نشان می‌دهد. بنابراین اگر احتمال رود که درآمد شرکت در آینده رو به رشد باشد، قیمت سهام بالاتر می‌رود و بالعکس آن نیز اتفاق می‌افتد.