شهریار ‌هاشمی‌طباطبایی*

اینکه صنایع در بورس هم مانند مد لباس هستند، نکته قابل تاملی است. علاوه بر این، اطمینان از اینکه نموداری در جهان نیست که همیشه رو به بالا حرکت کند، دو نکته‌ای است که پیرامون سهام قندی‌ها در دو سال اخیر بازهم تجربه شد. تجربه‌ای که برخی را خوشحال و بسیاری را متضرر کرد. در سال گذشته و بعد از نزدیک به ۵ سال رکود مزمن در سهام قندی‌ها که البته به دلیل افت سنگین سودآوری‌شان پیش آمد، مجددا تحرکاتی در سهام قندی‌ها دیده شد. شروع این حرکت منطقی و بر اساس محاسبات سودآوری آتی شرکت‌ها بود. اما در ادامه و با توجه به سهام شناور پایین، دور تسلسل صف خریداران و رشد‌های پی در پی، بازی را به روند خطرناکی رساند و اما حالا که کاهش‌ها به بیش از ۵۰ درصد پیک قیمت رسیده و همچون سال قبل صف‌های نمادهای قندی پایانی ندارند، البته این بار از جنس فروشندگان، اصلی‌ترین دلایل کلان این صنعت را مرور کنیم تا ببینیم این روند تازه تا کجا منطق دارد و از کجا بی منطق خواهد شد.

۱- کارشناسان این صنعت را به دو بخش شرکت‌های غرب و شرق کشور تقسیم‌بندی می‌کنند. آنها که در شرق هستند به دلیل خشکی بیشتر آب و هوا، دسترسی کمتری به چغندر قند به عنوان ماده اولیه دارند. این محصول از نظر حمل توجیه چندانی ندارد. بنابراین شرکت‌های قندی شرق کشور، به طور عام، نسبت به گزینه‌های قندی غرب شرایط نامناسب‌تری دارند.

۲- کل مصرف قند در کشور سالانه ۲میلیون و۲۰۰ هزار تن و کل توان تولید برابر با یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن است. مابه‌التفاوت ۹۰۰ هزار تنی از محل واردات تامین می‌شود و نرخ بازار از این محل کنترل و مدیریت می‌شود. نکته‌ای که باید در محاسبات لحاظ کرد.

۳- در مورد نرخ فروش محصولات سه عامل کلیدی وجود دارد؛ ۱- قیمت جهانی شکر ۲- نرخ دلار در کشور ۳- تعرفه واردات. در سال قبل نرخ شکر به بالاترین محدوده‌های خود رسید. دلایل نوسانات جهانی شکر را می‌توان هم‌جهت با قیمت جهانی نفت و میزان کشت چغندر در قطب‌های اصلی همچون هند جست‌وجو کرد. از دیگر سوی نوسانات دلار را همه به آن اشراف کامل دارند. نکته‌ای که این میان تغییر کرد، نرخ تعرفه واردات بود. این نرخ برابر با ۳۰ درصد بود. گرانی جهانی شکر و تمایل کارخانه‌‌های داخلی به نفروختن و امید به بیشتر و گران‌تر فروختن، بلای جانشان شد. دولت وارد عمل شد و تعرفه را تا پایان شهریور ۹۱ برابر با صفر تصویب کرد. با این تفاسیر برای رشد قیمت شکر که می‌تواند تاثیر شگرفی بر سودآوری شرکت‌های با سرمایه کم قندی داشته باشد، اصلا نباید خوش‌بینانه تصمیم گرفت.

۴- کارخانه‌‌های قندی عموما با تکنولوژی قدیمی است و در جهت بهسازی آنها فعالیت جدی صورت نگرفته است. بنابراین انتظار رشد میزان تولید در این شرکت‌ها یک انتظار منطقی است.

۵- قیمت تمام شده شکر در کارخانه‌‌های غرب و بدون در نظر گرفتن اجرای طرح تحول، نزدیک به ۱۰۵۰ تومان است. با این تفاسیر و در صورت اجرای فاز دوم ، انتظار می‌رود گمانه‌زنی‌ها برای افزایش قیمت فروش تا مرز ۱۳۰۰ تومان افزایش یابد. در صورت تایید این مساله و البته با توجه به نرخ جهانی و قیمت دلار که هر دو از متغیر‌های مهم این صنعت به شمار می‌روند، می‌توان انتظار داشت ثبات شرایط سودآوری این صنعت تضمین شود. اما برای انتظار رشد سودآوری نیاز به اتفاقاتی است که نیاز به زمان دارد.

۶- همانطور که رشد دسته‌جمعی سهام قندی‌ها نشان‌دهنده رفتار بی منطق بازار بود، این افت دائمی و مشترک همه قندی‌ها، بدون توجه به سطوح قیمتی هم خود رویداد دیگری است که معامله‌گران محتاط را از معاملات این صنعت دور نگه می‌دارد. با محاسبات بی‌طرفانه و بر اساس مبانی فوق، برخی قندی‌ها در قیمت‌های فعلی، می‌توانند متعادل و ارزنده باشند و برخی دیگر همچنان جا برای اصلاحشان هست. اما حرف بازار در این صنعت یک کلام است، همگی صف.

* کارشناس بازار سرمایه