امیرحسین خالقی*

در جامعه ما در میان مردم کوچه و بازار (همان بخش خصوصی!) پس از هر بحرانی جملات مشابهی شنیده می‎شود: «دولت باید نظارت خود را بیشتر کند»، «دولت باید با وضع قوانین مناسب از چنین رویدادهایی جلوگیری کند»، «دولت باید حمایت خود از بخش‎های ... را افزایش دهد»، دولت باید سیاست‎های کلان در بخش … را مشخص کند» و بسیاری جمله‎های دیگر که همگی با «دولت باید» آغاز می‎شود. می‎توان دید که در این گفته‌ها یک مضمون مشترک وجود دارد: تاکید بر دولت و نقش فراگیری که باید بر عهده بگیرد.

این روزها تنها هواداران رادیکال اقتصاد بازار آزاد نیستند که دولت بزرگ را نقد می کنند، گویی همگان بر این باورند که دولت بزرگ شری مطلق است که باید هرچه زودتر از چنگ آن رها شد، ولی کار چندان ساده نیست. دولت تنها در اداره‎ها، قوانین و دیوانسالاران قدرتمند خلاصه نمی‎شود، بلکه دولت در ذهن افراد خانه کرده است و قدرتش را باید در سازوبرگ ایدئولوژیک آن جستجو کرد. از این رواست که افراد حتی هنگامی که به کاستن از نقش‎های دولت هم می‎پردازند، باز هم از جملاتی با مضمون «دولت باید…» بهره می‎گیرند. روشن است که این نسخه‎پیچی‎های منتقدان چندان با خصوصی‎سازی و دولت‎زدایی که هوادار آنند سازگار نیست. این همه چیزی جز بازتولید گفتمان «دولت حداکثری» نیست؛ آنها به آغوش همان چیزی برمی‎گردند که می‎خواستند از آن بگریزند.

اینکه چرا شهروندان در ‎اندیشه و سخن خود همواره دولت را بازتولید می‎کنند، موضوعی اساسی است که باید در جای خود آن را بررسی کرد، ولی دیدگاه‎های دیگری هم هستند که رویکردی متفاوت را پیش می‎گیرند؛ یکی از این دیدگاه‎ها «مسوولیت اجتماعی سازمان» (Corporate social responsibility) است که چشم‎اندازی تازه را برای بررسی و حل مسائل عمومی پیش رو می‎نهد. به بیانی دیگر، از آنجا که نمی‎توان مسائل را با نگرشی که آنها را پدید آورده است حل کرد، باید با نگرشی متفاوت به جست‌وجوی پاسخ پرداخت. اگر پذیرفته‎ایم که دولت باید از اندازه حداقلی برخوردار باشد، پس نمی‎توان راهکارهایی را پیش گرفت که پیامد آن افزایش حضور دولت در همه حوزه‎ها است. پیشنهاد دیدگاه «مسوولیت اجتماعی سازمان» جابه‌جا کردن موضوع تاکیدها از دولت به بخش خصوصی است و در آن به راهکارهای «بخش خصوصی باید…» پرداخته می‎شود. در این دیدگاه تازه بر این نکته تاکید می‎شود که بخش خصوصی هم باید راهکارهایی که می‎تواند وضعیت اجتماع را بهبود ببخشد دنبال کند. مسوولیت اجتماعی سازمان، نشان دادن توانایی‎های سازمان در محیطی است که دولت در آن حضور ندارد، جلب اعتماد شهروندانی است که بخش خصوصی را نورچشمی‎های شبه‎دولتی می‎دانند و هدف آن را سودآوری بدون حساب‎پس‎دهی (Accountability) می‎پندارند. به زبانی دیگر، مسوولیت اجتماعی سازمان، نشان دادن بدیلی امیدبخش برای شهروندانی است که کاستی‎های دولت فراگیر را می‎بینند و حس می‎کنند، ولی جانشینی برای آن نمی‎شناسند. مسوولیت‎ اجتماعی سازمان خیال و آرمان نیست، واقعیتی است که جهان به آن رو کرده است و باید به آن تن داد. با نگاهی به تجربه جهانی می‎توان شرایط سازمان‎های مسوولیت‎پذیر را برشمرد؛ سازمان‎هایی که می‎توانند سایه سنگین دولت فراگیر را کنار بزنند و اعتماد شهروندان را جلب کنند. چنین سازمان‎هایی باید از ویژگی‎های زیر برخوردار باشند:

مسوولیت اجتماعی را یک عامل اصلی در تصمیم‎گیری‎های کسب‎وکار بدانند و آن را تنها به بخش روابط عمومی وانگذارند، هزینه‎های کلی کار خود بر روی جامعه و محیط را مدیریت کنند ، برنامه‎های بهبود محیط‎زیست را دنبال کنند و با دیدگاه بوم‎کارایی (EcoEfficiency) به توسعه بیندیشند، همکاری با دیگر شرکت‎ها و شرکای خود را با دوراندیشی و پیش چشم داشتن آثار بلند مدت پیش ببرند، شفافیت (Trancparency) در گزارش‎دهی به ذینفعان را در دستور کار قرار دهند، عمل به قوانین پذیرفته شده در جامعه را جدی بگیرند، سازوکارهای فسادزدایی و حاکمیت شرکتی (Corporate Governance) را نهادینه کنند، نیروگزینی و ارتقا در سازمان را بر محور شایستگی پیش ببرند، با کارکنان برخوردی عادلانه داشته باشند و به حقوق انسانی آنها بپردازند، محیط سالم و ایمن برای کار افراد فراهم آورند، برنامه‎های آگاهی‎افزایی (Awareness Raising Program) برای شهروندان را دنبال کنند، همکاری‎های جهانی برای بهبود سیاره را دنبال کنند و یاور جامعه خود در توسعه محلی باشند. باید در کنار تمام راهکارها و نسخه پیچی‌ها برای دولت‌ها که در ضرورت آن تردیدی نیست، به این چشم انداز کمتردیده هم پرداخت. باید از این دیدگاه هم به موضوع نگریست که برای گریز از سایه فراگیر دولت باید راهکارهایی با مضمون «بخش خصوصی باید …» هم پیشنهاد شود و این چیزی است که در آموزه‎های مسوولیت اجتماعی سازمان بر آن تاکید می‎شود.

*دکتری مدیریت دولتی دانشگاه تهران