محمد مساح

بیایید در ابتدا تصویر جامعی از بازار ارز را ایجاد کنیم. بازار ارز شبکه‌ای است که در آن خریداران و فروشندگان در سراسر جهان با یکدیگر به مبادله می‌پردازند و موسسات مختلف مالی و بانک‌ها مسوولیت تبادلات ارزی را برعهده می‌گیرند. نقش عمده بانک‌ها در مبادله پول‌ها سبب شده که بازار تبادلات ارزی، یک بازار بین بانکی به شمار آید و دستگاه‌های رایانه‌ای به همراه تلفن و اینترنت ارتباط دهنده همه شرکت‌کنندگان در آن باشند. ارتباط گسترده بین بازیگران این بازار آن را به یک بازار بزرگ فرابورسی تبدیل کرده است که بانک‌های تجاری، معامله‌گران حقیقی و حقوقی و دیگر مشارکت‌کنندگان بازارهای مالی در آن با یکدیگر به دادوستد می‌پردازند. به طور ساده، همه افراد مرتبط با دادوستد و تبادل ارزها که از طریق شبکه‌ بین‌المللی به یکدیگر پیوند داده می‌شوند، بازار ارز را بوجود می‌آورند. گردش مالی در بازار بسیار بزرگ ارز روزانه ممکن است به بیش از ۲هزار میلیارد دلار برسد. هرگاه به چنین دادوستدهای گسترده و بزرگی می‌اندیشیم و مبادلات ارزی را تنها از طریق صفحه‌های نمایش دنبال کنیم، ممکن است به این نکته بیاندیشیم که در میان چنین حجم مبادله‌ای باید گروهی برنده و گروهی بازنده باشند و تنها در صورتی معامله‌گران و بازیگران آن به سود دست می‌یابند که اشخاص و یا مشارکت‌کنندگان دیگری زیان کنند. در واقع این مساله مطرح می‌شود که دادوستد در بازار ارز یک بازی مجموع صفر است. این اندیشه در سده ۱۶ و ۱۷ میلادی در بین مرکانتلیست‌ها رواج داشت، به طوری که آنها به طور ساده بر این باور بودند که تجارت با دیگر کشورها زمانی که طلا وارد کشور شود، سودآور است و در مبادلات بازرگانی یک طرف سود و طرف دیگر زیان می‌کند. اگر این موضوع را تعمیم دهیم، بازار ارز تنها کارکرد مثبتی که دارد آن است که انگیزه‌های سوداگرانه بخشی از بازیگران آن را پوشش می‌دهد، اما واقعیت‌های بازار چنین برداشتی را نشان نمی‌دهد. به نظر طبیعی می‌رسد که در بازار بزرگ ارز به غیر از انگیزه‌های سفته بازی اهداف تجاری و مقاصد بازرگانی نیز مطرح است. هرچند بخشی از مبادلات بازار ارز با انگیزه‌های سفته‌بازانه انجام می‌پذیرد، اما این موضوع نمی‌تواند نظریه «بازی مجموع صفر» را توجیه کند. اما به راستی چرا چنین فرضیه‌ای نمی‌تواند در دنیای واقعی رخ دهد. پاسخ به این نکته تا حد زیادی روشن است. همه مشارکت‌کنندگان در بازار ارز در اندیشه کسب سودهای زودهنگام نیستند و همچنین بخشی از عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان در راستای اهداف تجاری و مقاصد کسب و کار خود وارد بازار ارز می‌شوند. برای یک واردکننده یا صادرکننده و یا گردشگر وجود بازار ارز حیاتی است و نرخهای مبادله در هر سطحی نمی‌تواند باعث شود که وی از هدف تجاری و یا اهداف خود دست بردارد. به طور ساده، جریان انتقال دارایی‌های مالی و جریان بزرگ سرمایه از طریق بازار ارز امکان‌پذیر است و آنها همواره برای دادوستدهای خود به بازار ارز رجوع می‌کنند. شاید برای شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ مرتبط با آن نوسانات کوتاه‌مدت تغییری در تقاضا یا عرضه آنها برای ایجاد نکند. بدیهی است که بازار ارز توسط کشور یا افراد یا سازمان‌های ویژه‌ای طراحی و یا ساماندهی نشده است و از زمانی که مبادلات بازرگانی و صادرات و واردات و تجارت بین‌الملل در سطوح مختلف ایجاد گردید بازار ارز در کنار آن بوجود آمد. نیاز بازرگانان و گردشگران به پول خارجی (ارز) از زمان‌های بسیار دور وجود داشته است، هر چند بازار ارز به شکل امروزی آن گسترده نبود، اما جهانی شدن کسب و کار، گسترش ارتباطات از راه دور، توسعه شبکه‌های اینترنت و پدید آمدن ابزارهای جدید مالی به گسترش بازار ارز بسیار کمک نموده است. حقیقت آن است که بدون بازار ارز همه مبادلات بازرگانی، گردشگری و نقل و انتقالات دارایی‌های مالی در سطح جهان غیرممکن می‌شود.

پس از فروپاشی نظام «برتن وودز» که در آن ارزها در محدوده مشخصی نوسان داشتند، حاکمیت بانک‌های مرکزی از بین رفت و در زمان آزادی عمل نرخ‌های ارز در سطح جهانی به رسمیت شناخته شد. این رخداد در اوایل دهه ۱۹۷۰سبب گردید که ارزها از طریق عرضه و تقاضای آزاد تعیین قیمت شوند. در دهه ۱۹۸۰ گسترش ارتباطات و پیشرفت شبکه اینترنت و ارتقا سطح سخت‌افزارها و نرم‌افزارها، معامله‌‌گران شخصی را در کنار بازیگران بزرگی همچون بانک‌های تجاری و سرمایه‌گذاری، شرکت‌ها و سازمان‌ها، صندوق‌های تامینی، صندوق‌های بازنشستگی و شرکت‌های بیمه‌ای قرار داد و اکنون بانک‌های تجاری بازیگر اصلی آن را تشکیل می‌دهند.

شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی و بازرگانان از نوسانات بازار خشنود نمی‌شوند. آنها بر اساس اهداف و مقاصد تجاری خود با بازار ارز در ارتباط هستند و معاملات آنها به طور کلی بر پایه سفته بازانه نیست، هر چند در سال‌های اخیر آنها بخش معاملات ارزی خود را آن قدر نیرومند ساخته‌اند که از فرصت‌های مناسب سفته بازی نیز ممکن است غافل نشوند. تقریبا برآوردها نشان می‌دهد که بخش نسبتا بزرگی از داد وستد‌های ارزی با انگیزه‌های سفته بازی صورت می‌گیرد، ولی این بدان مفهوم نیست که تنها گروهی از بازیگران باید لزوما به سود دست یابند.

در مجموع دادوستد‌های مالی جهان به شکل گسترده‌ای با بازار ارز در ارتباط است. سرمایه‌گذاران بین‌المللی برای انتقال سرمایه‌های خود به بازار ارز رجوع می‌کنند و اندیشه‌های آنها بر بازار ارز موثر است. آنها دوست دارند که نرخ‌ها را در جهت منافع خود سوق دهند، اما به تنهایی قادر به چنین کاری نیستند. از آنجایی که نرخ‌ها در بازار ارز تحت تاثیر انتظارات ناشی از بنیادهای اقتصادی است هیچ گروه یا بازیگر خاصی نمی‌تواند به طور مستقیم و در زمان نوسانات بازار ارز را در جهت سود شخصی پیش برد. این موضوع که معامله‌گران شخصی در راستای حرکت بازار گام بر می‌دارند، جای تامل دارد. آنها دنباله رو جریانات بازار هستند و معمولا تلاش می‌کنند که در کوتاه‌مدت از نوسانات بازار به سود دست یابند. آنها ریسک را از بازار خریداری می‌کنند و بر این اساس به طور پیوسته در جریان بازی قرار می‌گیرند.

این مساله که آنها در نوسانات کوتاه‌مدت روزانه غوطه‌ور می‌شوند، شانس موفقیت را برای طیف بزرگی از آنها در بلندمدت کاهش می‌دهد و تقریبا برآوردها نشان می‌دهد که بخش بزرگی از سفته‌بازان در نهایت دچار زیان می‌شوند. در سال‌های اخیر بررسی آمارهای پراکنده و غیررسمی‌نشان می‌دهد که معامله‌گران شخصی در ایران به دلایل متعدد و عدم شناخت کافی از بازار ارز موفقیت لازم را بدست نیاورده‌اند. اگر این آمارها درست باشند، نیاز است که رویکردهای سفته‌بازانه و معامله‌گری روزانه با بازنگری همراه شود و یا راهبردهای میان‌مدت و بلندمدت برای کسب کامیابی مدنظر قرار گیرد.

www.rahnemoonsarmaye.com