حسن زارع محله

آنچه که در جلسه سی و هفتم هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران اخیرا مطرح گردید، مواردی بود از درد دل مدیران و شکوائیه اهالی تولید از دیگران. نکاتی چند در این خصوص که می‌تواند اظهارنظرهای پراکنده را به همگرایی تبدیل کند در ذیل آورده می‌شود:

۱. «بانک‌ها کمر تولید را شکسته‌اند» از جمله مطالبی بود که شاید ادعایی بیش به حساب نیاید و اثبات آن به ادله کافی نیاز داشته باشد که ادعای بدون پشتوانه تئوری، امکان تثبیت آن را فراهم نمی‌کند.

۲. بخش تولید جامعه، عوامل و مجریان آن به جد به‌عنوان افسران خط مقدم جبهه اقتصادی محسوب می‌شوند. بانک نیز به مثابه ابزار و اسلحه این افراد در عرصه پیکار اقتصادی می‌باشد. حال در میدان نبرد اقتصادی اگر فشنگ اسلحه تمام شود و این ابزار، به ظاهر یاری نکند، آیا اسلحه مقصر است؟ آیا این انتقاد به بانک که چرا ابزار و اسلحه مناسبی نیست به زیور انصاف آراسته است؟ ذهن تحلیلگر و نکته‌سنج و ممیز که سره و ناسره اقتصاد را به‌خوبی تشخیص داده و در نتیجه‌گیری به ورطه انحراف نمی‌افتد، به‌دنبال علل ابتدایی، میانی و تامه قضیه می‌گردد.

۳. پر واضح است که بانک زمانی می‌تواند ابزار و اسلحه مناسب و متناسب پیشبرد تولید باشد که خود سرحال و با نشاط در عرصه اقتصادی و در کشاکش سایر متغیرهای تاثیرگذار، فارغ از تکالیف غیرحرفه‌ای، به‌صورت مستقل و در عین حال جوابگوی سیاست‌های خویش، به‌عنوان ابزار پشتیبان بخش‌های مختلف اقتصادی از جمله تولید باشد.

۴. ارتباط بنگاه اقتصادی و بانک در مورد اینکه، بانک باعث‌و‌بانی مشکلات تولید است، هرچند در نگاه ظاهری ممکن است به چشم آید ولی فاقد پایه تئوریک بوده و ریشه و سرچشمه مشکلات تولید فقط در حوزه بانک و بانکداری خلاصه نمی‌شود.

۵. عرصه اقتصاد حاوی تمامی عوامل و متغیرهای خود از جمله تولید، تجارت، بانک و... می‌باشد که هرکدام از اینها نیز خود متاثر از متغیرهای متعددی می‌باشند، به‌نحوی که هدف و حرکت این مجموعه نمی‌تواند جز با تفکر و عملکرد تیمی به نتیجه برسد. آنچه که در عمق این قضاوت‌های ظاهری باید جست‌وجو کرد، تلاش تمامی بخش‌های اقتصاد از جمله دو بخش تولید و بانک است و رابطی که این حلقه‌های متنوع را به هم وصل می‌کند در برخی موارد به چشم نمی‌خورد. چه بسا اتفاقات خوب و هارمونی و هماهنگی بخش‌های مختلف اقتصادی به‌ویژه تولید و بانک در برخی مقاطع زمانی یادآور سیاست‌گذاری‌های شایسته و علمی و همه‌جانبه بوده است که صد البته با تفکر انحصاری، راهبرد علمی برای مسائل اقتصادی یافت نخواهد شد.

۶. از آنجایی‌که مشکلات تولید در جامعه ما برای همگان به‌خصوص اهالی حرفه ملموس می‌باشد، جهت برطرف شدن مشکلات عدیده، مسائل به هم تنیده سیاسی و اقتصادی و زیر شاخه‌های مربوط، به نحو عالمانه و با برنامه‌ریزی در اتاق‌های فکر هر حوزه چاره‌اندیشی شود و تفکر تیمی بر کل حوزه اقتصاد که تولید و بانک بخش‌هایی از آن محسوب می‌شوند حاکم گردد تا نتیجه به نفع و مساعد حال کلیه بخش‌های متکثر و متنوع اقتصاد گردد.

HassanZareMahalleh@Yahoo.Com