علی صرافی گهر *

تا به حال چند بار از کلمه ریسک استفاده کرده‌اید؟ از خطر چطور؟ چند بار این دو کلمه را مترادف و هم معنی قرار داده‌اید و در جمله دیگری را در نقش دیگری گذاشته‌اید؟ در اولین بررسی شاید این دو کلمه را بتوان دارای یک بار معنایی دانست و تنها وجه افتراقی که برایشان بتوان در نظر گرفت این باشد که ریسک کلمه‌ای بیگانه است که همچون بسیاری از کلمات، وارد زبان و ادب فارسی شده و پس از مدتی رنگ و بویی، بومی‌به خود گرفته و در حال حاضر هم در هر گوشه و کناری و در هر کوچه و پس کوچه‌ای دهان به دهان می‌چرخد به نحوی که از فارسی هم فارسی‌تر شده است.

در تفصیل این بحث لازم به ذکر است که ریسک برای اولین بار از زبان فرانسه و توسط تحصیل‌کرده‌های فرنگ رفته وارد کشور شد، ولی پس از آن نیز مترجمان و اهل فن بی‌کار ننشستند و تمام سعی و تلاش خود را نمودند تا این تحفه فرنگ رفته‌ها را با لباسی فارسی به جامعه عرضه کنند شاید حاصل این تلاش‌ها و دود چراغ خوردن‌ها این باشد که در گوشه‌ای از ذهن ما خطر و ریسک مترادف یکدیگر در نظر گرفته می‌شوند.

اگر برای پیدا کردن معنی و مفهوم واژه خطر جستاری کنیم عاقبت به اینجا می‌رسیم که باید گفت خطر چیزی که در صورت وقوع، فنا و نابودی در پی دارد؛ در بسط این تعریف باید اضافه کرد که در خطر یک حالت عدم اطمینان وجود دارد که این عدم اطمینان نوید بخش حالت نامطلوبی می‌باشد پس انسان در خطر فردی است که در دل خود احساس ناامنی می‌کند؛ ناامنی از وقوع حادثه‌ای که در صورت وقوع نتیجه‌ای جز ضرر ندارد و در صورت عدم وقوع هیچ گونه تغییری در شرایط به وجود نمی‌آید.

در اینجا برای اشتباه نشدن دو مفهوم احتمال وقوع خطر و احساس عدم اطمینان باید افزود که این دو مفاهیم تعاریفی کاملا مجزا از یکدیگر دارند. احساس عدم اطمینان، حسی است کاملا درونی که در هر انسانی اندازه و مقداری متفاوت دارد. این احساس عدم اطمینان هیچ‌گونه تاثیری در احتمال وقوع خطر ندارد و این نکته را باید در نظر داشت که هر خطری احتمال وقوعی بین صفر و یک دارد. برای مثال انباری را در نظر بگیرید که همچون هر انبار دیگری احتمال وقوع حریق آن‌را تهدید می‌کند در اینجا صاحب انبار احساس عدم اطمینانی نسبت به خطر حریق دارد حسی که شاید در صاحب انبار دیگری به این اندازه نباشد و همین طور که می‌دانیم کمیته‌ای کیفی قابل اندازه‌گیری نمی‌باشد. آیا این احساس عدم اطمینان که در صاحبان دارایی‌ها فرق می‌کند می‌تواند احتمال وقوع را تغییر دهد؟ در پاسخ به این سوال می‌توان گفت فردی که احساس عدم اطمینان بیشتری دارد نکات ایمنی بیشتری را در جهت پیشگیری از وقوع خطر یا تمهیداتی برای پس از وقوع خطر در نظر می‌گیرد پس می‌توان نتیجه گرفت احساس عدم اطمینان و احتمال وقوع، نسبتی معکوس با یکدیگر دارند.

ریسک را می‌توان فعل یا حادثه‌ای که نتیجه آن مشخص نباشد تعریف نمود. نکته قابل توجه در این توصیف وجود نقطه مشترک با خطر در خصوصیت عدم اطمینان می‌باشد که در خطر نیز توصیف آن شد. در تعریف همان گونه که مشخص است لزوما حالت بدی پیش روی انسان نیست بلکه می‌تواند پیام‌آور سود و منفعت نیز باشد؛ پس ریسک دارای دو بعد می‌باشد که از آن با نام ریسک بد یا همان خطر و ریسک خوب یا شانس یاد می‌کنند. در اینجا حالت عدم تغییر در شرایط را نیز باید در نظر داشت. برای بیان واضح‌تر ریسک می‌توانیم بورس بازی را در نظر بگیریم که برای سود بردن وارد بورس می‌شود و روی سهام خاصی سرمایه‌گذاری می‌کند، بورس باز در اینجا با یک حالت عدم اطمینان مواجه است؛ عدم اطمینان از افزایش قیمت سهام و سود بردن یا کاهش ارزش سهام و زیان دیدن یا یک حالت بینا بینی بدون تغییر، پس در اینجا باید افزود نتیجه ریسک بورس باز یا سود است یا زیان یا حالتی بدون تغییر.

همان گونه که شرح داده شد خطر در بعضی شرایط می‌تواند ترجمه درست و جامعی برای ریسک باشد، یعنی زمانی‌که بعد زیان و عدم زیان منظور باشد ولی در زمانی که بعد مثبت و سودآوری مد نظر باشد دیگر خطر معنا و مفهوم خود را نمی‌رساند و این نکته را باید در نظر داشت که ریسک معنایی بسیار وسیع‌تر از خطر دارد.

* معاون شعبه بیمه حافظ قشم