پیش‌بینی جهت بازار همواره یکی از مشکل‌ترین امور علم اقتصاد است تا جایی که بسیاری آن را امری غیرممکن دانسته‌اند. هرچه بازار کارآتر و دینامیک‌تر باشد این کار مشکل‌تر است و قطعا بازار ارز به عنوان کارآترین بازار دست خود را به این سادگی رو نخواهد کرد.

مساله هنگامی دشوار‌تر می‌شود که بازه های زمانی بلندتری را مدنظر قرار دهیم. شاید بتوان با تخمین قابل قبول از روز و هفته آتی سخن گفت، اما هنگامی که صحبت از ماه و سال می‌شود باید ‌اندکی احتیاط کرد.

بنابراین در این مقاله قصد ما الزاما پیش‌بینی دقیق وضعیت بازار در سال ۲۰۰۸ نیست؛ چرا که چنین عملی چندان عملی به نظر نمی‌رسد، بلکه همانطور که از عنوان این نوشتار بر می‌آید تنها نگاهی خواهد بود به وقایع مهم سال‌جاری. به عبارتی به این سوال پاسخ خواهیم داد که در طول سال ۲۰۰۸ بازار احتمالا به چه حوادثی نگاه خواهد کرد؟

دلار همواره مهم‌ترین ارز محسوب می‌شود و تحولات آن کل بازار را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد از این رو نگاه ما بیشتر متوجه به این ارز می‌باشد.

بازار انتظار حوادث بسیاری در رابطه با وضعیت اقتصاد آمریکا را دارد که بعضی از آنها مستقیما و بعضی غیر مستقیم بر دلار تاثیر خواهد گذاشت.

قبل از پرداختن به مسائل اقتصادی لازم می‌دانم که به مهم‌ترین رویداد سال ۲۰۰۸ اشاره کنم و آن انتخابات ریاست‌جمهوری است.

با توجه به اینکه امسال تکرار دوران ریاست‌جمهوری بوش منتفی است و فرد جدیدی سکان هدایت قوی‌ترین اقتصاد جهان را در دست می‌گیرد، انتخابات از اهمیت خاصی برخوردار است، اما نه الزاما در حوزه بازار ارز.

تجربه دوره‌های گذشته نشان می‌دهد که اگر رویداد خاصی در زمان انتخابات رخ ندهد بازار نسبت به این حادثه چندان واکنشی نشان نمی‌دهد که علت اصلی آن استقلال نسبی سیاست‌های بانک مرکزی از دولت است و با توجه به اینکه این رویداد تقریبا در اواخر سال رخ می‌دهد، انتظار نداریم تا تاثیر شگرفی را بر بازار ارز شاهد باشیم و مسائل اقتصادی اولویت بالاتری دارند.

در حالی سال نو را آغاز می‌کنیم که نرخ بهره ۵/۰واحد کاهش پیدا کرده است و بسیاری از کارشناسان انتظار کاهش‌های بیشتر را دارند، اما در این میان هستند کسانی که بالا رفتن شاخص‌های تورم در یکی دو ماه پایانی سال، قوی بودن بازار کار و قابل قبول بودن شاخص‌هایی از قبیل خرده فروشی را عامل موثری می‌دانند که موجب توقف چرخ کاهش نرخ بهره ایالات متحده می‌شود.

بنابراین اختلاف نظر میان کاهش و ثبات نرخ بهره مرکز توجه بازار در سال ۲۰۰۸ خواهد بود و بسته به اینکه کدام گروه برنده شود، آهنگ حرکت دلار نیز مشخص خواهد شد.

مدافعان کاهش نرخ بهره عمدتا به وضعیت بازار مسکن و بحران کمبود نقدینگی اشاره می‌کنند و مخالفان همان‌طور که اشاره شد دستاویزهایی از قبیل تورم و رشد نسبی بازار کار دارند. در ماه‌های پایانی سال در سخنان مقامات فدرال رزرو نشانه هایی دال بر غالب شدن تفکر دوم دیده می‌شد که تقویت دلار را به همراه داشت، اما آیا این روند ادامه دارد یا خیر، سوال بسیار مشکلی است.

در هر حال به نظر می‌رسد که دلار در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ بسیار تضعیف شده است و با توجه به رو به پایان بودن سیکل افزایش نرخ بهره اروپا و نشانه‌هایی از احتمال کاهش نرخ بهره انگلستان حتی اگر دلار در سال‌جاری تضعیف شود این تضعیف به‌اندازه دو سال گذشته نخواهد بود و احتمالا حداقل برای مقاطعی شاهد احیای این ارز خواهیم بود.

هر چند در بخش یورو بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت، اما ذکر این موضوع خالی از لطف نیست که تضعیف شدید دلار در ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ تنها به دلیل مشکلات آمریکا نبود، بلکه همزمان شدن سیکل کاهش نرخ بهره در ایالات متحده با سیکل افزایش در اروپا و انگلستان و دیگر کشورها و اصطلاحا واگرایی میان بانک‌های مرکزی موجب این سقوط سهمگین شد که به نظر نمی‌رسد این واگرایی همچنان ادامه داشته باشد.

بنابراین هرچند مشکلات مربوط به اقتصاد آمریکا من‌جمله اوضاع مشوش بازار مسکن و بحران مالی اخیر همچنان حل نشده، اما به نظر می‌رسد که این مشکلات به‌اندازه کافی به دلار ضربه زده‌اند و ۲۰۰۸ سالی است که احتمالا به تلخی سال‌های پیشین نخواهد بود.

خشایار امینی

www.fxacm.com