خشایار امینی- یکی از عواملی که به شدت بر رفتار بازارهای مالی و علی‌الخصوص بازار فارکس تاثیرگذار است، سیاست‌هایی است که مقامات بانک‌های مرکزی برای ترکیب اندوخته ارزی (Reserve) خود اتخاذ می‌‌کنند. دلار بدنه اصلی این صندوق است و اکثریت قریب به اتفاق کشورهای پیشرفته جهان این ارز را به عنوان پشتوانه اصلی اندوخته‌‌های خود انتخاب کرده‌اند. بنابراین می‌توان به سادگی نتیجه گرفت در صورتی که بانک‌های مرکزی تصمیم به تغییر پس‌‌اندازهای دلاری خود بگیرند، این ارز صدمه بسیاری می‌بیند و این دقیقا همان اتفاقی است که از ابتدای سال ۲۰۰۶ در جریان است و آن گونه که از شواهد برمی‌آید این رفتار ادامه خواهد داشت.

پدیده تغییر اندوخته ارزی (Reserve Diversification) از طرف دولت‌های مختلف جهان به نیات گوناگونی صورت می‌پذیرد.

در حال حاضر کشورهای بسیاری در صدد تغییر اندوخته ارز خود برآمده‌اند که این عمل دلایل اقتصادی و سیاسی خود را دارد.

چین که دارنده بیشترین میزان دلار در جهان است، یکی از این کشورهایی است که گاه و بیگاه از وضعیت دلار گلایه می‌کند و این گلایه‌ها معمولا به ضرر بیشتر دلار می‌انجامد. (با توجه به نزدیک شدن به روزهای شکرگذاری که در ایالات متحده تعطیلی است، بی‌مناسبت نیست که اشاره کنیم موجب مهیب آن روز به بهانه سخنان رییس بانک مرکزی چین مبنی بر تغییر اندوخته ارزی از دلار به دیگر ارزها بود).

علاوه بر چین کشورهای حوزه خلیج‌فارس نیز دیگر چندان رغبتی به این ارز ندارند. امارات متحده عربی بارها اعلام کرده که در صدد تغییر اندوخته ارزی خود می‌باشد و عربستان نیز اشاره‌هایی به قطع وابستگی (peg) ریال این کشور به دلار آمریکا کرده است.

در این هنگامه سقوط ارزش دلار، مسائل سیاسی را نیز نباید نادیده گرفت. محمود احمدی‌نژاد،‌ رییس جمهور ایران در اجلاس اخیر سران اوپک نسبت به معاوضه نفت با دلار ابراز ناخشنودی کرد و آن را کاغذ بی‌ارزش نامید و پیشنهاد معامله نفت با ارزهای دیگر را مطرح کرد. پیشنهادی که شاید در حال حاضر برای تمامی فروشندگان نفت اجرایی نباشد اما نفس مطرح شدن چنین طرح‌هایی حکایت از پایین آمدن محبوبیت دلار می‌کند.

در حال حاضر نفت، طلا و به طور کلی کالاها و معاملات حساس جهانی همگی به دلار قیمت‌گذاری می‌شوند و حاکمیت دلار بر اقتصاد جهانی امری تردیدناپذیر است اما سوال این است که آیا این حاکمیت رو به پایان است؟

پاسخ به این سوال بسیار مشکل می‌‌نماید.

باید توجه داشت که تضعیف دلار در یکی دو سال گذشته در پی واگرایی میان بانک‌های مرکزی اروپا و آمریکا به وجود آمده و متاثر از مسائل سیاسی آمریکا نبوده است. بنابراین تضعیف دلار را تا بدین‌جای کار یک موج نزولی می‌توان نامید نه یک فروپاشی.

آما آیا احتمال دارد با ادامه پیدا کردن مشکلات بازار مسکن آمریکا و سرایت آن به دیگر بخش‌های اقتصاد آمریکا و به تبع آن دلار به اندازه‌ای تضعیف شود که دیگر دلار نیز توانی برای حاکمیت نداشته باشد؟

مسلما از نظر ریاضی احتمال این امر صفر نیست اما هنوز نشانه‌های قوی از این امر دیده نشده و نمی‌توان در این رابطه اظهارنظر کرد و حتی اگر این مساله رخ دهد، متعلق به آینده دور خواهد بود.

بنابراین، تضعیف اخیر دلار را باید نوعی موج نزولی و حرکت بازار دانست و هنوز زمان به تن کردن جامه سیاه برای این ارز نرسیده است.