گردش مالی بیمه‌‌های پس‌انداز در آن طرف آب‌ها

گروه بازار پول- توسعه بیمه‌های عمر به ویژه‌بیمه عمر و پس‌انداز از مواردی است که مسوولان ارشد کشور بر آن تاکید دارند.

موضوع چهاردهمین سمینار بیمه و توسعه که طبق رسم ۱۳سال پیش در چهاردهم آذرماه امسال برگزار می‌شود توسعه بیمه‌های عمر است، که به خاطر اجرای طرح تحول صنعت بیمه و تلاش گروهی تمام عوامل این صنعت قطعا با کیفیت بهتری در مقایسه با سال‌های گذشته برگزار خواهد شد. یکی از کارشناسان صنعت بیمه در این خصوص می‌گوید: وقتی بخواهیم درباره عمر حرفی بزنیم باید همیشه به این نکته توجه کنیم که بیمه‌های عمر مساله بزرگ و بااهمیتی است.

یا به عبارتی یادمان باشد که ذخایر بیمه عمر و پس‌انداز در ایالات متحده حتی از ذخایر بانک‌ها هم بیشتر است.

بنابراین ما درباره یک رقم نجومی صحبت می‌کنیم...

گفت‌وگوی دنیای اقتصاد با مهران پژم، عضو گروه کارشناسی تدوین استاندارد حسابداری بیمه‌ را در ادامه بخوانید:

آقای پژم، لطفا توضیحات بیشتری درخصوص گردش ذخایر بیمه‌های عمر در آن طرف آب‌ها بدهید؟

خاصیت شرکت بیمه این است که اول پول را از مشتری می‌گیرد، ولی خسارت را مدتی بعد پرداخت می‌کند.

پس بین دریافت پول حق بیمه و پرداخت خسارت یک فاصله زمانی داریم که این فاصله زمانی فرضا در رشته ثالث ممکن است یک ماه باشد و در بیمه باربری مثلا سه سال است، ولی در بیمه عمر و پس‌انداز ممکن است بین ۵ تا سی‌سال و شاید هم دیرتر پرداخت شود.

این فاصله زمانی سی ساله به قدری برای بانک‌ها جذاب است که بانک‌ها به بزرگ‌ترین سهامداران شرکت‌های بیمه عمر تبدیل شده‌اند.

یعنی بانک‌ها برای جذب حق بیمه‌های عمر، شرکت بیمه عمر تاسیس می‌کنند؟

کاملا درست است و نتیجه اول این که پول حق بیمه در حساب‌های همان بانکی جمع می‌شود که سهامدار عمده شرکت بیمه است. حالا یک مسابقه‌ای شروع می‌شود بین بیمه‌ها در جذب مشتری؛ یعنی مردم سراغ آن شرکت بیمه‌ای می‌روند که سود بیشتر به آنها بدهد و همین طور تضمین بانکی قوی‌تری را پیشنهاد کند.

ولی وقتی صحبت از سود بیشتر می‌کنیم باید یادمان باشد که نرخ بهره پرداختی را حکومت تعیین می‌کند و این کار معمولا از طریق بانک مرکزی انجام می‌شود. پس بانک‌های سهامدار بیمه، سراغ بانک مرکزی می‌روند و استدلال می‌کنند که مدت ذخایر بیمه عمر فرضا سی سال است و برای این ذخایر باید بهره بیشتری نسبت به سپرده‌های پنج ساله پرداخت شود.

بانک مرکزی هم در مقابل این درخواست چند موضوع را مطرح می‌کند و از جمله استدلال می‌کند که وضعیت اقتصادی در سی سال بعد که شما امروز می‌خواهید، نرخ بهره آن را تعهد کنید برای حکومت روشن و معلوم نیست و بانک‌ها حق ندارند که نرخ بهره آن موقع را تعهد کنند.

دو مساله دخالت بانک مرکزی در تعیین نرخ و رفاه اجتماعی توسعه بیمه‌گران چگونه به جمع‌بندی می‌رسند؟

به همین علت و سایر دلایل تصمیم گرفته شد که بانک پول ذخایر بیمه عمر با سررسید بیشتر از پنج سال را به کار بیاندازد یا به عبارتی با پول این ذخایر بساز و بفروشی کند یا خرید و فروش سهام انجام بدهد یا حتی به مشتری‌های بانک وام پرداخت کند و به تناسب سررسید بیمه نامه، فقط پولی بابت سهم بانک از سود کار برداشت کند و بقیه سود را تمام و کمال به حساب بیمه‌گذار بیمه عمر و پس‌انداز منظور کند. اگر دیده باشید در بیمه عمر و پس‌انداز یک عبارتی داریم تحت عنوان «مشارکت در منافع». این موضوع «مشارکت در منافع» از همین جا وارد بحث بیمه عمر و پس‌انداز شد.

ارائه خدمات بانک و بیمه‌ای با هم صورت می‌گیرد؟

در آن طرف آب شما می‌توانید مستقیما سراغ شرکت بیمه بروید و از آنجا وام بگیرید. همین مساله موجب شد تا تشکیلات جدیدی به اسم «بانک- بیمه» شکل بگیرد و حتی باعث شده‌است که کار نظارت بر بانک‌ها و بیمه‌ها در یک جا متمرکز شود.

لطفا در مورد تضمین ذخایر بیمه عمر هم توضیح بدهید.

وقتی موضوع تضمین اصل و بهره ذخایر بیمه عمر و ارائه ضمانت‌نامه از طرف بانک به خریداران بیمه عمر مطرح شد، طبیعتا یک مسابقه‌ای بین بانک‌ها باید شروع می‌شد.

پس بانک مرکزی فورا دخالت کرد و در نهایت اعلام کرد که اگر بیمه‌گذار عمر و پس‌انداز تضمین بخواهد باید هزینه‌اش را هم بپردازد.

یعنی در صورتی که آخر هر سال از بیمه می‌گیرد یک رقم درشت بابت هزینه تضمین نوشته شود و از سود او کم شود؛ ولی چون هزینه تضمین بانکی خیلی گران بود و برای بیمه‌گذار صرف نمی‌کرد، پس موضوع منتفی شد.

پس تکلیف خواسته مردم چه شد؟

همان طور که عرض کردم هر کس تضمین بخواهد باید خودش هم پولش را بدهد. طبیعت قضیه هم همین است که پول ذخیره بیمه عمر شما در بازار کسب‌وکار با سودی نزدیک به سود بساز و بفروشی یا خرید و فروش سهام به کار می‌افتد و یک وقتی هم ممکن است نتیجه کار زیان باشد و نمی‌شود اصل و بهره ذخیره را ضمانت کرد.

اجازه بدهید برای روشن شدن موضوع چند مثال فرضی برای شما بیاورم. مثال اول اینکه شما بیمه پس‌انداز پنج‌ساله خریده‌اید، در اینجا سودی که به شما تعلق می‌گیرد یک مقداری کمتر از سود سپرده‌های پنج‌ساله بانکی است و چون بانک مرکزی مجوز داده است، پس پرداخت سود را ضمانت می‌کند.

حالا برویم سراغ بیمه‌نامه‌ای که مدت آن از پنج‌سال بیشتر است و بانک‌مرکزی اجازه نداده که سود بیمه‌نامه‌ تضمین شود و همان‌طور که قبلا عرض کردم ذخیره پس‌انداز شما در فعالیت اقتصادی و کار و کسب به کار می‌افتد. در این حالت اگر فرضا شما بیمه‌نامه پس‌اندازی ۳۰ساله خریده باشید، ذخیره بیمه پس‌انداز شما از طرف بانک‌ها به مصرف اعطای وام به مشتریان بانک می‌رسد. بانک از این مشتری فرضا ۳۰درصد بهره می‌گیرد و ۱۰درصد از این ۳۰درصد بهره را به عنوان کارمزد خودش بر‌می‌دارد و ۹۰درصد بقیه سود را به حساب بیمه‌گذار منظور می‌کند؛ ولی هیچ تضمینی به شما داده نمی‌شود.

پس بین بیمه‌نامه ۳۰ساله با بیمه‌نامه ۱۵ساله چه فرقی باید باشد؟

اگر بیمه‌نامه شما ۱۵ باشد، در اینجا کارمزد بانک که در مورد بیمه‌نامه ۳۰ساله ۱۰درصد بود، در بیمه‌نامه ۱۵ساله شاید ۲۰درصد باشد. البته ممکن است موضوع خسته‌کننده باشد ولی خیلی خلاصه عرض کنم که یک منحنی تهیه می‌شود که فرضا مدت آن ۳۰سال است و پایین‌ترین نقطه منحنی سود سپرده‌های پنج‌ساله بانکی و بلندترین نقطه آن در حد سود دریافتی از محل وام‌های پرداختی به مشتریان است و شما بسته به مدت قرارداد بیمه پس‌انداز می‌توانید در یک جایی از این منحنی قرار بگیرید.

خریدار بیمه عمر و پس‌انداز از چه راهی می‌فهمد که با پول او چه کاری انجام شده؟

اجازه بدهید فرض کنم که شما از شرکت بیمه‌ای یک بیمه‌نامه عمر و پس‌انداز خریده باشید؛ شرکت بیمه هر سال قبل از اینکه حساب‌های آخرسالش را ببندد، سراغ بانک می‌رود و می‌بیند که در این یک سال با پول شما وام داده‌اند یا زمین و ساختمان خریده‌اند و هزار کار دیگر کرده‌اند و مبلغی سود از این راه به حساب شما منظور شده‌است و ساختمان یا سهامی هم که سال قبل با پول شما خریده بودند، فلان قدر افزایش یا کاهش قیمت پیدا کرده است و این دو رقمی را که عرض کردم در دو حساب ثبت می‌کنند که یکی ذخیره پس‌انداز شما است و دومی دارایی‌های متعلق به بیمه‌گذار است. بعد از اینکه حساب‌ها بسته شد و به تایید ناظر حسابرس مورد تایید ناظر رسید و حساب‌ها تصویب شد، شرکت بیمه یک صورتحسابی بر همین مبنا تهیه می‌کند وبرای شما می‌فرستد. شما هم وقتی صورتحساب را گرفتید، باید سود قابل قبولی در آن ببینید و سراغ خرید وفروش سهام یا بسازبفروشی و این‌جور کارها نروید.

فکر می‌کنم شما گفتید که در حساب دارایی‌های متعلق به بیمه‌گذار مبالغی ثبت می‌شود.آیا از این عبارت «متعلق به بیمه‌گذاران» منظور خاصی دارید؟

به نظر آدم نکته‌سنجی هستید. بله منظور خاصی دارم؛ یعنی اگر قرار باشد شرکت بیمه یا به عبارتی دیگر بانک، ذخیره پس‌انداز شما را به کار بیابدازد وبا آن کاسبی کند و مال و اموالی بخرد و سود و زیان خرید و فروش این اموال مربوط به بیمه‌گذار باشد، پس طبیعتا اصل این مال و اموال هم متعلق به بیمه‌گذار است و نه شرکت بیمه. پس شرکت بیمه باید حساب و کتاب این دارایی‌هایی را که با پول مردم خریده و متعلق به آنها است از حساب و کتاب دارایی‌های خودش جدا کند؛ به خاطر همین هم هست که موضوع جدا کردن حساب دارایی‌های بیمه‌گذاران پس‌اندازی از بقیه حساب‌های شرکت بیمه یک تکلیف قانونی است.

برای همین است که در آن طرف آب شما می‌بینید، روی ساختمان پارچه‌ای آویزان کرده‌اند و روی آن نوشته‌اند که «این ساختمان متعلق به بیمه‌گذاران پس‌اندازی فلان شرکت بیمه است».

به همین علت است که در آن طرف آب در شرکت‌های بیمه یا در رشته عمر کار می‌کنند یا اینکه در رشته‌های غیرعمر. شما به ندرت می‌توانید شرکت بیمه‌ای را پیدا کنید که همزمان در عمر و غیرعمر کار کند.

در کشورهای غربی، مردم به بیمه‌های پس‌اندازی چه‌طور نگاه می‌کنند؟

خلاصه ماجرا این است که شخصی در آن طرف آب در بیست و پنج سالگی شروع به کار و زندگی می‌کند. چون در آنجا هم حقوق بازنشستگی چندان چشمگیر نیست، پس از همان شروع به زندگی و کار برای خودش بیمه پس‌اندازی می‌خرد تا سی‌سال بعد که بازنشسته می‌شود، تامین مالی خوبی داشته باشد.

شرکت بیمه هم در طول این مدت هر سال صورتحساب برای او فرستاده و سود خوبی برای او جمع‌آوری کرده است.

در پایان سی‌سال هم معمولا بیمه‌گذار مقداری از ذخیره را به صورت نقد می‌گیرد و به یک مسافرت دور و دراز می‌رود و بقیه ذخیره را به مستمری تبدیل می‌کند که تا آخر عمر، حقوق ماهانه مناسبی به او پرداخت می‌کند.

شما گفتید که اگر فرضا با ذخیره پس‌اندازی، ساختمانی خریده باشند و قیمت ساختمان بالا رفته باشد. این افزایش قیمت در حساب بیمه‌گذار نوشته می‌شود.

تا اینجا کاملا درست است.

حالا اگر شرکت بیمه در ارزیابی ساختمان اشتباه کند یا حتی فرض کنید که شرکت بیمه همین ساختمان را بفروشد و پول آن را بر باد بدهد، تکلیف بیمه‌گذار پس‌اندازی چیست؟

بیمه یکی از کار و کسب‌هایی است که با قشر وسیعی از مردم سر و کار دارد و به همین خاطر دولت‌ها نظارت زیادی بر کار بیمه‌ها دارند. در جواب سوال شما باید عرض کنم که اگر به این مقررات یعنی مقررات نظارتی نگاهی داشته باشیم، می‌بینیم که شرکت بیمه حق ندارد، مال و اموالش را بدون اجازه سازمان ناظر معامله کند و علاوه بر این سازمان ناظر همیشه حق دارد که این مال و اموال را ارزیابی کند تا خدای ناکرده حقی از کسی ضایع نشود.

اگر بخواهید با اهمیت نظارت آشنا شوید، این‌طور تصور کنید که بیمه پس‌انداز؛ یعنی یک شرکتی که تمام صاحبان و سهامدارانش، بیمه‌گذارها هستند؛ ولی هیچ‌کدام از آنها حق کوچک‌ترین تصمیم‌گیری در امور این شرکت را ندارند و یک وکیل دارند که تمام تصمیمات را او می‌گیرد و نام وکیل شرکت بیمه است.درجه اهمیت سازمان ناظر که وظیفه‌اش حفظ حقوق بیمه‌گذاران است، در اینجا معلوم می‌شود.

موضوع خیلی مهم است. منافع اقشار مردم است. در کشورهای غربی به شخصی که از طرف سازمان ناظر در شرکت بیمه مستقر می‌شود، «مدیر سایه» می‌گویند.

گفته می‌شود که شرایط تورمی، مانع توسعه بیمه‌های پس‌اندازی است. نظر شما در این مورد چیست؟

به نظر من یک ارتباط معنی‌داری بین تورم و توسعه بیمه‌های پس‌اندازی وجود دارد؛ یعنی برخلاف دلیلی که عنوان کردید، هرچقدر نرخ تورم بیشتر باشد، زمینه برای فروش بیمه پس‌اندازی بهتر می‌شود و در مقابل هر‌چقدر بیمه‌های پس‌اندازی بیشتر توسعه پیدا کند، نرخ تورم کمتر می‌شود. بنابراین اگر به سازوکارهای بیمه‌های پس‌اندازی بیشتر توجه کنیم و امکان برقراری جریان مالی بیمه‌های پس‌اندازی را فراهم کنیم، می‌توانیم از ظرفیت بالقوه بسیار عظیم بیمه‌های پس‌اندازی که می‌تواند، ضریب نفوذ بیمه را به چندین برابر برساند، استفاده خوبی ببریم.