دنیای اقتصاد - طهماسب مظاهری، رییس‌کل پیشین بانک مرکزی اعتقاد دارد که هزینه‌های ارزی بودجه سال آینده از درآمدهای ارزی آن بیشتر است و حساب ذخیره ارزی هم در خوش‌بینانه‌ترین حالت فقط پاسخگوی تعهدات خود خواهد بود. مظاهری در پیشنهادهای خود برای عبور از این بحران، خواستار بازنگری تعهدات حساب ذخیره ارزی همزمان با طراحی اقداماتی برای تامین منابع ارزی جدید از طریق بخش خصوصی یا منابع خارجی شده است. تحلیل رییس کل سابق بانک مرکزی از لایحه بودجه سال آینده

چهار پیشنهاد مظاهری برای تامین کسری ارزی ۸۸

هزینه‌‏های ارزی بودجه عمومی دولت و مربوط به دولت از درآمد ارزی نفت سال آینده بیشتر است و حساب ذخیره ارزی هم در خوشبینانه‌‏ترین حالت تنها می‌‏تواند پاسخگوی تعهدات خود، آن هم در بلندمدت باشد.

طهماسب مظاهری، رییس کل سابق بانک مرکزی در گفت‌‏وگو با ایلنا با بیان این مطلب ابراز داشت: ویژگی بارز ارز و سیاست‌‏های ارزی در بودجه سال ۸۸ این است که با کاهش حدود ۵۵۰‌هزار بشکه صادرات روزانه نفت که بر اساس کاهش تقاضای جهانی و هماهنگی با اعضای اپک صورت گرفته و همچنین کاهش قیمت بین‌‏المللی نفت، درآمد و عواید ارزی صادرات نفتمان بسیار کمتر از سال ۸۷ است.

وی افزود: هزینه‌‏های ارزی بودجه عمومی دولت و مربوط به دولت رقمی است که از درآمد ارزی نفت سال آینده بیشتر است؛ این درحالی است که یکی از اهداف و فلسفه‌‏های تشکیل صندوق ذخیره ارزی این بود که در زمان افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی بخشی از آن ذخیره شده و به عنوان ضربه‌‏گیر نوسانات قیمت نفت در زمان سقوط بهای نفت عمل کند و بودجه کشور را از آسیب و شوک‌‏های آن نوسان مصون بدارد. امروز حساب ذخیره ارزی قادر به ایفای این نقش نیست و کاهش عواید ناشی از سقوط بهای نفت، عینا به بودجه منتقل و به شکل کسری بودجه خود را نشان می‌‏دهد. مستقل از عدد و رقم‌‏هایی که گفته می‌شود یا نمی‌شود، روشن است که تعهدات بالقوه و بالفعل حساب ذخیره ارزی از موجودی نقدی آن بیشتر است و در سال ۸۸ کسری درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت نسبت به هزینه‌‏های دولت و دستگاه‌‏های دولتی از محل حساب ذخیره ارزی قابل تامین نیست.

اقدامات چهارگانه مدیریت ذخایر ارزی در بودجه ۸۸

رییس کل سابق بانک مرکزی با بیان اینکه مدیریت ذخیره ارزی مستلزم اتخاذ تدابیر جدی از سوی بانک مرکزی است، گفت: با همه تدابیر پیشگیرانه، جدی و سخت‌‏گیرانه‌‏ای که برای حساب ذخیره ارزی اتخاذ می‌شود، در خوشبینانه‌‏ترین وضع می‌‏توان امیدوار بود که این حساب تعهدات خود را پوشش دهد.

وی در پاسخ به این سوال که پیشنهاد شما درخصوص اتخاذ تدابیر لازم چیست؟ گفت: چهار نوع تدبیر برای مدیریت تعهدات حساب ذخیره ارزی می‌‏توان اتخاذ کرد؛ اول، حذف برخی تصمیمات اتخاذ شده که هنوز به مرحله ایجاد تعهد قانونی با اشخاص ثالث نرسیده است. دوم، طولانی‌‏تر کردن زمان اجرای برخی از مصوبات که نسبت به اشخاص ثالث (بخش خصوصی یا فروشندگان کالا یا خدمات) ایجاد تعهد شده و کمی طولانی‌‏تر کردن انجام آن موجب لطمه به توجیه اقتصادی طرح نمی‌شود. سوم، بازنگری نسبت به مصوبات و طرح‌‏هایی که ظواهر و اطلاعات آن نشان می‌‏دهد که قیمت بیش از حد واقعی برای طرح در نظر گرفته شده است، دچار زیاده‌نمایی در قیمت پیشنهادی شده یا اینکه هزینه‌‏های ریالی اجرای طرح را از محل حساب ذخیره ارزی پیش‌‏بینی و تامین کرده‌‏اند. این امر بالاخص در مورد مصوباتی که به صورت کلی و عمومی، بدون طی مراحل کارشناسی، یا به عنوان مصوباتی که مبتنی بر طرح مطالعه شده نبوده و صرفا با دید حمایت از یک فعالیت یا سازمان تصویب و ابلاغ شده است، یا به صورت پیشنهادهای یک‌کاسه از طرف دستگاه‌‏های دولتی و عمومی تصویب شده است، اهمیت بیشتر پیدا می‌‏کند و در صورت انجام بازنگری جدی و دقیق در این قبیل مصوبات، یقینا ارقام درشتی از تعهدات غیراصولی از محل این حساب قابل تعدیل خواهد بود. چهارم، طراحی، استقرار و اجرای اقداماتی که امکان تامین منابع ارزی از طرف بخش خصوصی یا منابع خارجی را برای تکمیل و اجرای پروژه‌‏های دارای توجیه اقتصادی فراهم کند. این اقدامات شامل ایجاد فضای امن در جامعه، تزریق آرامش و اطمینان به سرمایه‌‏گذاران، بهبود فضای کسب و کار و اصلاح روش برخورد با بخش خصوصی و سرمایه‌‏گذاران خارجی است.

وی تصریح کرد: با این اقدامات چهارگانه می‌‏توان توان حساب ذخیره ارزی را افزایش داد و به ایجاد تعادل ارزی حساب ذخیره و تنظیم تراز ارزی کشور دست یافت. البته اجرای این اقدامات چهارگانه باید از طریق یک کارگروه متخصص، امین و غیر ذینفع انجام گردد، نه افراد عضو این کارگروه و نه دستگاه‌‏های عضو آن. هیچیک نباید نسبت به تصمیمات آن ذی‌نفع باشند والا این اقدامات خود تبدیل به ایجاد یک جریان اعمال نظر می‌‏‌شود و خود نتایج منفی و ناسلامتی در توزیع و تخصیص ارز خواهد داشت.

سیاست تقویت ریال و کاهش قیمت ارز غلط است

مظاهری خاطر نشان کرد: در حال حاضر سیاست تقویت ریال و کاهش قیمت ارز در جریان است. این سیاست در شرایطی دنبال می‌شود که همزمان سیاست‌‏های پولی و مالی تورمی در جریان است. ادامه وجود تورم بالای ۲۰‌درصدی و کاهش نرخ ارز به این معنی است که از ارز به عنوان لنگری برای کاهش آثار تورمی سیاست‌‏های دولت استفاده شود. این سیاست غلطی است که کماکان عوامل تورم‌‏زا را به اقتصاد تزریق کنیم و با استفاده از ابزار نرخ ارز بخواهیم آن را کنترل و مهار کنیم و بخشی از تورم را کمتر نشان دهیم. اگر توجه کنیم که ارز مورد استفاده ارز حاصل از ارزش افزوده اقتصادی نیست؛ بلکه ارز حاصل از فروش دارایی‌‏های ثابت و تجدید ناپذیر و بین‌‏النسلی نفت است و اگر توجه کنیم که امروز در شرایط وفور درآمد ارزی نیستیم و کمبود درآمد ارزی یکی از بزرگترین چالش‌‏های مدیریت اقتصادی کشور است، آنگاه به خطا بودن سیاست استفاده از ارز برای کم نشان دادن تورم پی می‌‏بریم.

مظاهری گفت: ویژگی بارز این سیاست این است که این روش موجب کاهش تورم نمی‌شود و فقط نرخ تورم را در کوتاه‌‏مدت به طور مصنوعی پایین‌‏تر نشان می‌‏دهد و پس از مدتی نه چندان دور، آثار تورمی سیاست‌‏ها با شدت و حدت بیشتری بروز می‌‏کند؛ روزی که شاید ذخایر ارزی برای دفاع از این سیاست در اختیار نباشد.

رییس کل سابق بانک مرکزی اظهار داشت: با توجه به اینکه فعالین اقتصادی تحلیل و شناخت دقیقی از اوضاع دارند و محدود کردن انتشار آمار و اطلاعات کلان یا ارائه تحلیل‌‏های ناقص یا غلط، آنان را به اشتباه نمی‌‏اندازد؛ اگر در این شرایط نرخ ارز کاهش پیدا کند امکان بروز سه اتفاق وجود دارد: نخست اینکه ما نرخ ارز را کاهش دهیم و در عین حال بخواهیم از موجودی ذخایر ارزی‌‏مان هم دفاع کنیم. در این حالت بایستی مقررات محدودکننده اعمال کنیم و به ناچار دوباره به ساختار دو نرخی ارز مبتلا می‌‏شویم و زحمات و هزینه‌‏های چند ساله برای استقرار نظام تک نرخی ارز به یکباره از دست می‌‏رود. در این حال، نرخ پایینی که تعیین می‌شود نرخ دولتی محسوب و بازار نرخی بالاتر را تجربه می‌‏کند و باید همه عواقب، مفاسد و ضررهای سیستم دو نرخی را دوباره بر اقتصادمان بپذیریم.

وی گفت: دومین رخداد محتمل این است که بخواهیم از این نرخ کاهش یافته در ساختار نظام تک نرخی دفاع کنیم و اجازه دو نرخی شدن را ندهیم، در این حالت ذخایر ارزی‌‏مان را در مدت کمی می‌‏خرند و می‌‏برند. تقاضای خرید ارز بالا می‌‏رود و ذخایر ارزی موجودی را هم که داریم از دست می‌‏دهیم.

وی ادامه داد: سومین رخداد احتمالی این است که نرخ ارز را پایین بیاوریم و منتظر بشویم که اثرات خود را برجای بگذارد و نظام تک نرخی را هم حفظ کنیم؛ یعنی آمادگی داشته باشیم که اگر کاهش نرخ ارز جواب نداد، دوباره نرخ ارز را بالا ببریم و تعدیل کنیم. در این حالت، اتفاقی که می‌‏افتد این است که در دوره‌‏ای که به طول می‌‏انجامد تا پی به اشتباه این سیاست ببریم، برای بخشی از ذخایر ارزی تقاضا ایجاد می‌شود و لحظه‌‏ای که دوباره بخواهیم جلوی کار گرفته شود، قیمت ارز یک جهش تند پیدا می‌‏کند و به شدت افزایش می‌‏یابد و به نرخی سیار بالاتر از نرخ طبیعی و تعادلی بازار می‌‏رسد.

مظاهری با بیان اینکه هر سه سناریو برای اقتصاد مضر است، گفت: حرف آخر اینکه این عمل موجب می‌شود واردات کالا و خدمات ارزان شود و بعد از همه دقت‌‏هایی که کردیم و سختی‌‏هایی که کشیدیم و اکنون که بانک مرکزی مهار تورم در نرخ ۲۵‌درصد را یک توفیق در مهار تورم اعلام کرده است! (که البته حرف حقی است) باید در جشن واردات کالا و خدمات و ماتم تعطیلی تولیدکنندگان داخل و ختم رویای رشد صادرات غیرنفتی شرکت کنیم. این سرنوشت محتوم دولت و مملکتی است که از یک سو تورم داخلی بالای ۲۰‌درصد و از دیگر سو ارز ارزان و رو به کاهش را دارد.

شگرد مالیات نرخ تسعیر ارز

وی در خصوص دیگر ویژگی‌‏های بودجه ۸۸ به مالیات ۳‌هزار‌میلیارد‌تومانی به عنوان مالیات نرخ تسعیر ارز از بانک مرکزی در لایحه دولت اشاره کرد و اظهار داشت: این کار به معنی تامین بخشی از کسری بودجه دولت از منابع بانک مرکزی است.

وی خاطرنشان کرد: تسعیر نرخ ارز در سه مرحله مورد محاسبه قرار می‌‏گیرد: مرحله اول زمانی است که بانک مرکزی ارزی را از دولت یا بازار خریداری و بعدها به قیمتی بالاتر به دولت یا بازار می‌‏فروشد و از این بابت مابه‌‏التفاوتی حاصل می‌شود. به عنوان مثال زمانی که یورو توسط بانک مرکزی به قیمت فرضی ۱۱۰۰‌تومان خریداری می‌شود و به قیمت ۱۲۵۰‌تومان فروخته می‌شود، این اختلاف قیمت در صورت‌‏های مالی بانک ثبت می‌شود و به عنوان کارمزد بانک مرکزی منظور نمی‌شود، در سود سالانه بانک محاسبه می‌شود و به صورت مالیات و سود سهام به خزانه دولت پرداخت می‌شود. تا امروز همیشه این سود پرداخت شده و برخی سال‌‏ها قبل از پایان سال به عنوان علی‌‏الحساب به خزانه پرداخت شده و از این به بعد هم پرداخت خواهد شد.

رییس کل سابق بانک مرکزی ادامه داد: بخش دوم جایی است که در نوسان قیمت بین ارزهای مختلف، ارزش ارزی که بخش عمده‌‏ای از ذخایر ما را تشکیل می‌‏دهد بالا می‌‏رود، مثلا ارزش یورو نسبت به دلار افزایش می‌‏یابد و از آنجایی که بخش اعظمی از ذخایر کشور به یورو است، عملا ارزش ذخایر ارزی ما بالاتر می‌‏رود. این اضافه ارزش تا زمانی که آن ارز به فروش نرفته، فقط جنبه ثبتی و حسابداری دارد و درآمدی نیست که بتوانیم روی آن حساب کنیم و از آن مالیات بگیریم. دلیل آن نیز روشن است. نوسانات نرخ ارز در بازارهای بین‌‏المللی یک پدیده دائمی و دو طرفه است. اگر در یک زمان یورو تقویت می‌شود، در زمانی دیگر مسیر برعکس را طی می‌‏کند. به همان صورت که ارزش آن ارز بالا رفته، می‌‏تواند در زمان دیگری پایین بیاید. این اتفاقی است که اخیرا رخ داد. به دنبال تقویت ارزش یورو نسبت به دلار در بازارهای جهانی، ما در ظاهر سود خوبی کردیم، اما این سودی نیست که بتوان از آن مالیات گرفت، چون امروز شاهد هستیم که دوباره یورو تضعیف شده و بخش بزرگی از آن منتفی شده و باید برای آن سند اصلاحی صادر شود.

مظاهری افزود: اخذ مالیات به این عواید منطقی نیست. اگر این کار را بکنیم، معنی‌‏اش این است که بانک مرکزی باید بخشی از ذخایر ارزی کشور را بفروشد و به عنوان مالیات به خزانه پرداخت کند. این کار در واقع یک نوع استفاده از منابع بانک مرکزی برای تامین کسری بودجه دولت است، منتها تحت عنوان مالیات!

وی تصریح کرد: بخش سوم مربوط به تسعیر نرخ ارز، تفاوت بهای ذخایر ارزی نسبت به ریال است. در این مورد هم تا زمانی که ارز بانک مرکزی فروخته نشده و مابه‌‏التفاوت آن وصول نشده است، درآمدی تحقق پیدا نکرده است که بخواهیم مالیات آن را حساب کنیم.

وقتی هم که ارز بانک به فروش برسد، مشمول بخش اول می‌شود و آن مابه‌‏التفاوت در صورت‌‏های مالی ثبت و مالیات و سود سهام آن محاسبه و پرداخت می‌شود. این موضوع شبیه وضعیتی است که کسی در خانه مسکونی خود نشسته و بهای خانه به دلیل تورم افزایش پیدا می‌‏کند یا مثلا قیمت زمین یا دارایی ثابت یک شرکت تولیدی افزایش پیدا می‌‏کند. این افزایش قیمت تا زمانی که آن ملک یا دارایی‌‏های ثابت به فروش نرفته یا تجدید ارزیابی نشده باشد، مشمول مالیات نمی‌شود. مظاهری افزود: دولت در این زمینه لایحه‌‏ای به مجلس شورای اسلامی داده و در حال حاضر در حال بررسی و تصمیم‌‏گیری است. به نظر می‌‏رسد نباید برای نیاز روز و حل مقطعی کمبود بودجه دولت، تصمیمات نادرستی اتخاذ کنیم که پایه‌‏گذاری خطاهای آتی شود.

متاسفانه در روزهای اخیر تعبیری در این خصوص مطرح شد که آن را به عنوان بدهی‌‏های بانک مرکزی به دولت نامیدند و این اقدام را به عنوان وصول مطالبات دولت از بانک مرکزی قلمداد نمودند. بانک مرکزی هیچ‌گاه به دولت بدهکار نبوده است، بلکه برعکس. دولت همواره به بانک مرکزی بدهی داشته است. دولت همواره و به عناوین مختلف از منابع بانک مرکزی برای تامین نیازهای خود استفاده کرده است. این کار یک اقدام برای وصول مطالبات دولت نیست، یک اقدام برای افزایش درآمدهای مالیاتی نیست، بلکه یک شگرد برای تامین ۳۰۰۰‌میلیارد‌تومان کسری بودجه دولت از منابع بانک مرکزی با عنوانی غیر از کسری بودجه است.

وی در بخش دیگری از صحبت‌‏هایش به بحث تعادل درآمد و هزینه بودجه اشاره کرد و گفت: توصیه‌‏ای که اهمیت داشت، ایجاد همخوانی در درآمدها و هزینه‌‏ها است. اگر هزینه‌‏ها بیشتر از درآمدهاست، پس کسری بودجه علنی است. برای این نوع کسری بودجه معمولا دولت‌‏ها سقفی درنظر می‌‏گیرند، چراکه دولت به هر روشی بخواهد بیش از درآمد خود هزینه کند، باید منابع لازم برای هزینه بیشتر را به روش‌‏های گوناگون تامین کند که این روش‌‏ها در درازمدت برای اقتصاد کشور مضر و خسارت زا است.

دولت روش گران جبران کسری بودجه را انتخاب کرد

وی در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط فعلی دولت برای تامین کسری بودجه از چه روش‌‏هایی استفاده خواهد کرد، گفت: روش‌‏های آن مشخص است؛ یک روش این است که تامین کسری بودجه از طریق استقراض از بانک مرکزی صورت می‌‏گیرد که موجب افزایش تورم می‌شود. راه دیگر این است که از جامعه پول جمع کند و اوراق خزانه یا مشارکت چاپ کند. این روش تامین منابع، پول گرانی برای دولت خواهد بود که هزینه‌‏های آن در آینده برای دولت بسیار سنگین خواهد بود. وی افزود: در حال حاضر به‌‏رغم علاقه‌مندی دولت برای کنترل نرخ سود بانکی، کار به جایی رسیده که با حفظ شعار کاهش نرخ سود، دولت پیشقدم شده و اوراق مشارکت روزشمار با نرخ ۱۹‌درصد منتشر می‌‏کند و این یکی از گرانترین روش‌‏های تامین منابع برای خزانه دولت یا یک سازمان دولتی است.

کسری بودجه از نسبت قابل قبول خیلی فراتر رفت

این استاد دانشگاه تصریح کرد: با توجه به استخراج آمار و ارقام بودجه، کسری بودجه دولت از نسبت قابل قبول ۲ تا ۴‌درصد برای سقف کسری بودجه خیلی فراتر رفته است؛ بالاخص اگر ما درآمد حاصل از صادرات نفت خام را هم برای درآمد دولت محسوب نکنیم، که قرار بوده اینگونه باشد و در جداول بودجه این به عنوان درآمد دولت منظور نمی‌شود، به عنوان یکی از منابع کسری بودجه به کار گرفته می‌شود.

مظاهری تصریح کرد: با این اوصاف رقم کسری بودجه دولت بسیار زیاد است و تامین این کسری بودجه کار بسیار سختی است که برای سال آینده هم دولت را در ارائه خدمات دچار مشکلاتی می‌‏کند و هم اگر تصمیم بگیرد که برای این کسری بودجه از استقراض از بانک مرکزی به فرمول‌‏های مختلف استفاده کند، یقینا یک تورم اضافی را تحمیل می‌‏کند.

وی افزود: اگر دولت تصمیم بگیرد برای تامین کسری بودجه از منابع نظام بانکی استفاده کند و منابع بانک‌‏ها را بیشتر به خود اختصاص بدهد، بخش خصوصی و سرمایه‌‏گذاری غیردولتی را بیش از پیش تحت فشار قرار می‌‏دهد.

دولت باید ۱۵‌هزار‌میلیارد‌تومان سهم دولتی بفروشد

مظاهری به وضعیت روبه بهبود مالیات‌‏ها در بودجه ۸۸ اشاره کرد و گفت: در بخش مالیات‌‏ها به نظر می‌‏رسد رشد معقولی پیش‌‏بینی شده و حدود ۲ تا ۳‌هزار‌میلیارد‌تومان بیشتر پیش‌‏بینی شده است که حدود مناسبی برای تحرک بیشتر برای بهبود نظام مالیاتی است. وی افزود: موضوع دیگر درآمد حاصل از واگذاری‌‏های شرکت‌‏های دولتی است که ۵‌هزار‌میلیارد‌تومان پیش‌‏بینی شده که این رقم برای واریز به خزانه در نظرگرفته شده و بدان معنی است که اگر قرار باشد ۵‌هزار‌میلیارد‌تومان به خزانه واریز شود، باید چیزی نزدیک به ۱۵‌هزار‌میلیارد‌تومان یا شاید هم بیشتر نسبت به فروش شرکت‌‏ها به صورت نقدی و نه به صورت سهام عدالت انجام شود.

۵/۸‌هزار‌میلیارد‌تومان درآمد هدفمند کردن یارانه‌‏ها

این استاد دانشگاه تصریح کرد: به‌‏رغم اینکه بنا بود درآمد ناشی از اصلاح هدفمند کردن یارانه‌‏ها که لایحه‌‏اش به مجلس تقدیم شده بعد از تصویب در بودجه منظور شود، هم اکنون ۸‌هزار و ۵۰۰‌میلیارد‌تومان از این درآمد در لایحه بودجه ۸۸ منظور شده و در داخل ردیف‌‏های مختلف به صورت هزینه آورده شده و به نظر می‌‏رسد از حدود ۳۴‌هزار‌میلیارد‌تومان برآورد درآمد ناشی از هدفمند کردن یارانه‌‏ها در قالب طرح تحول اقتصادی ۸‌هزار و ۵۰۰‌میلیارد‌تومان آن در بودجه دیده شده و اگر این ۸‌هزار و ۵۰۰‌میلیارد‌تومان جزئی از لایحه هدفمند کردن یارانه است، بایستی که در قالب طرح تحول دیده شود و اگر هم این رقم چیز دیگری است، بایستی روشن شود. این استاد دانشگاه ابراز داشت: به نظر می رسد این ۸‌هزار و ۵۰۰‌میلیارد‌تومان کمک به خزانه دولت و کمک به تامین کسری بودجه دولت از محل عواید مربوط به طرح تحول اقتصادی است که این کار اصولی نیست. در هر حال استفاده از منابع حاصل از اصلاح یارانه‌‏ها برای کسری بودجه معمول دولت، بودجه را غیر شفاف‌‏تر و اجرای طرح تحول را مشکل‌‏تر می‌‏کند.

عکس: حمید جانی‌پور