سیدامیر میری

چند وقتی از بحران اخیر که بزرگ‌ترین شوک اقتصادی بعد از رکود سال ۲۰۰۸ بود، نمی گذشت که شرکت S&P رتبه آمریکا را از بالاترین حد ممکن یک درجه کاهش داد. این شرکت آمریکایی که مقرش در نیویورک یا همان قلب اقتصادی آمریکا و جهان است، کاری کرد که بازارهای جهانی بیش از ۱۰% از ارزششان را از دست بدهند که خود مبلغی بیش از چند ترلیون دلار می‌باشد؛ در حالی‌که دولت‌های غربی در حال تلاش برای سامان دادن به اقتصاد و بدهکاری‌شان بودند یک ضربه هولناک به اعتماد مصرف‌کنندگانشان از طرف یکی از شرکت‌های خودی وارد آمد؛ دلایل این کار چه بود؟ نمی‌توان گفت که روسای شرکت S&P بر این امر واقف نبودند که اگر این گزارش بیرون برود بازارهای مالی جهان زیرورو می‌شود؛ چون شما حتی یک دانشجوی سال اول اقتصاد هم باشید این جمله معروف را شنیدید که می‌گویند سرمایه ترسو است و زمانی که یکی از معتبرترین شرکت‌های جهان در امر رتبه‌بندی به شما می‌گوید که سرمایه‌گذاری در آمریکا و شرکت‌های آمریکایی خشت برآب زدن است شما چکار می‌کنید غیر از فروختن سهامتان به قیمت‌های پایین‌تر از حد معمول؟

پس دلیل این کار شرکت S&P چه بود؟ آزادی مطلق جریان اطلاعات و راستگویی شرکت S&P؟ اگر حالت اول که جریان آزاد اطلاعات را قبول کنیم، راستگویی مطلق این شرکت اصلا باورپذیر نیست؛ چون اوضاع آمریکا در زمان ارائه گزارش بد نبود دو حزب آمریکا برای افزایش سقف بدهی آمریکا با هم توافق کرده بودند؛ در ضمن آمریکا اوضاع بدتر از این را هم تجربه کرده بود. رکود سال ۲۰۰۸ و رکود سال دهه ۷۰ میلادی که در دهه ۷۰ برای چند ماه اصلا نتوانست بدهی خود را باز پرداخت کند؛ ولی در همان زمان هم ارزش اعتباری آمریکا کاهش نیافت. شاید این سوال پیش آید که این کار برای ضربه زدن به دولت اوباما باشد که خیلی‌ها دل خوشی از دولتش ندارند و برای کاهش محبوبیتش هر کاری می‌کنند. درست زمانی که به انتخابات نزدیک می‌شویم؛ اما این را هم نمی‌توان قبول کرد؛ چون این کار برای ضربه زدن به اوباما خیلی زود انجام شده و تا انتخابات بیش از ۱ سال فاصله داریم. تازه آیا اوباما چند تریلیون دلار می‌ارزد؟

پس دلیل این گزارش S&P چیست؟ مروری بر اوضاع اقتصادی جهان می‌تواند این موضوع را روشن کند. امروزه اروپا اوضاعی همانند آمریکا دارد با بحران‌هایی همچون بیکاری، بدهی و کسری بودجه سرسام‌آور مواجه است و از نظر سیاسی هم حکومت‌های متزلزلی دارد. خاورمیانه که درگیر بهار عربی و تنش‌های داخلی است و کشور‌هایی که نسبتا آرام هستند نیز در حالت رکود به سر می‌برند.

چین و هند که دو قدرت در حال ظهور اقتصادی هستند از تورم رنج می‌برند و این در حالی است که طی گزارشی دیگر چین از نظر قابلیت جذب سرمایه آن حالت پیشین خود را از دست داده تا جایی که شرکت‌های آمریکایی رغبت چندانی برای برونسپاری و انتقال شرکت‌هایشان به چین ندارند. ژاپن هم هنوز بحران فوکوشیما گریبانگیرش است. پس در واقع سرمایه‌گذاران هم جای چندان امنی برای سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌کنند.

بازار طلا هم که با کاهش ارزش دلار جذاب شده است، بیشتر برای حفظ پول برخی از کشور‌های کوچک می‌تواند مفید باشد تا جذب تریلیون‌ها دلار پول سرگردانی که از بازارهای سهام خارج می‌شود؛ چون گنجایش این حجم پول را ندارد.

در این حالت که ارزش سهام کم می‌شود؛ ولی جایی هم برای سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌شود اوضاع به کدام سمت پیش می‌رود و این نفع کدام بخش‌ها یا کدام افراد است؟

الان وقت خرید سهام است اگر به حرف‌های افرادی چون وارن بافت گوش کنیم که می‌گویند که سرمایه‌شان را از طریق خرید سهام زمانی که ارزش سهام در حال افت بود، به دست آوردند. اما چه کسانی می‌توانند سهام بخرند غیر از ثروتمندان جهانی که پول نقد دارند؛ همچون وارن بافت که تا حدود ۲۰ میلیارد دلار پول نقد دارد.

اما یک گروه دیگر هم از این امر منتفع می‌شوند؛ کسانی که در بازار مسکن سرمایه‌گذاری کردند و کسانی که در چند سال گذشته با رکود بخش مسکن مواجه بودند. این امر خود به خود می‌تواند به کاهش میزان بیکاری کمک کند؛ چون بخش مسکن با بیش از ۱۰۰ بخش دیگر اقتصادی در ارتباط مستقیم است و می‌تواند مولد اشتغال نیز باشد و به این ترتیب می‌توان امیدوار بود که این رکود چند ساله تمام شود و اوضاع اقتصادی بهبود پیدا کند. پس می‌بینید S&P بیهوده به کاهش رتبه‌بندی آمریکا اقدام نکرده و مطمئنا پشت این اقدام منافع بلند مدت اقتصاد جهانی شاید هم منافع افراد ثروتمند مد نظر بوده و شاید هر دو. البته من با سومی بیشتر موافق هستم.

e-mail: seyedamirmiri@gmail.com