اسماعیل امیدی

آیینه واریم محروم عبرت

دادند ما را چشمی که مگشا

چند روزی است که در لابه‌لای اخبار جاری کشور، نام بانک پارسیان و داستان نقل و انتقال سهام این بانک و رخدادهای پیرامون آن در مطبوعات و رسانه‌‌ها بازتابی چشمگیر داشته و در این میان نام عبدا‌... طالبی، مدیر عامل سابق این بانک و مشی و عملکرد او ترجیع‌بند اکثر اظهارنظرهای مراجع قانونی و محافل کارشناسی و تحلیلگران اقتصادی بوده است، چه با نام و چه بی‌نام، چه به تلویح و چه به تصریح. ماجرا این بار هم به سان بسیاری موارد مشابه که در جغرافیای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورمان، گویا به عادت و هنجاری کاملا بهنجار تبدیل شده بسیار ساده اتفاق افتاد، فروش ۸/۲۸درصد از سهام بانک پارسیان توسط ایران‌خودرو ابتدای ماجرا بود و نقطه پایان آن سلب صلاحیت از مدیر عامل بزرگترین و موفق‌ترین بانک خصوصی کشور از سوی بانک مرکزی به عنوان مرجع عالی نظارت بر امور بانک‌ها.

اما محتوای اخبار و اطلاعات مندرج در جراید و سایت‌های اینترنتی، انگیزه انتشار این اخبار، هدفمندی احتمالی خبرها و چرایی و چگونگی تحلیل‌هایی که در فاصله اولین خبر و آخرین بخش داستان که تا اینجای کار ارائه شد نه هدف این نوشتار است و نه در حوصله و در حد دانش این حقیر، همان گونه که قانونی بودن یا نبودن عزل غیر مترقبه مدیر عامل یک موسسه خصوصی که قریب ۸۰هزار سهامدار دارد نیز موضوع این مقال نیست، بلکه همان‌گونه که از عنوان مطلب پیدا است، غرض از نگاشتن این‌ سطور تنها به جای گذاشتن گزارشی است برای آیندگان از نحوه رفتار با یکی از موفق‌ترین مدیران اقتصادی کشور که بدون در نظر گرفتن چند دهه تجربه و عملکرد مدیریتی او در مقاطع و جایگاه‌های مختلف، لااقل مدیریت پنج‌ساله او بر بانک پارسیان، به اتکای آمار، ارقام و مدارک و مستندات موجود و سازمان موفق به یادگار مانده از او می‌تواند الگو و نمونه‌ای باشد برای تمام آنانی که اعتلا و ارتقای اقتصادی ایران را آن گونه که در خور ظرفیت‌های آن است چشم در راهند.

چرا گزارشی برای آیندگان و نه برای امروزیان؟ سوگمندانه باید گفت: مروری هر چند گذرا بر اوراق تاریخ سرزمینمان، حداقل در چند سده اخیر، نشان از آن دارد که کمتر از اشتباهاتمان درس گرفته‌ایم و کمتر به علل ناکامی‌‌ها و نامرادی‌هایمان در عرصه‌های مختلف اندیشیده‌ایم، آزموده‌ها را بارها آزموده‌ایم و مزه تلخ شکست‌ها را بارها و بارها چشیده‌ایم، اما نکوشیده‌ایم با جبران اشتباهاتمان از بطن تلخی شکست‌ها شهد شیرین توسعه و توانمندی را آن گونه که شایسته آنیم استخراج کنیم.

نادیده انگاشتن نخبگان که میوه‌های سالیان متمادی تجربه اندوزی و ثمره صرف هزینه‌های ملی فراوانند و ضایع نمودن آنان نمونه‌ای از اشتباهاتی است که مکررا و بدون هیچ منع و محذور اخلاقی و شرعی از ما سر زده است بدون آن که به تبعات غالبا منفی آن برای اقتصاد و ثبات اقتصادی و پیامدهای ناگزیر آن در دیگر عرصه‌ها اندیشیده باشیم.

اوراق قطور گاهشمار سده‌ها و دهه‌های اخیر ما سرشار از سرگذشت تلخ افراد کاردان و کارآزموده‌ای است که تنها به سبب یک اختلاف نظر سیاسی، یک اختلاف کوچک در عملکرد برای رسیدن به هدفی که مورد اجماع همگان است یک مخالفت کارشناسانه با گفتمان حاکم و مسلط اقتصادی سیاسی یا فرهنگی و یا یک انتقاد از روش و شیوه صاحبان مکنت و منصب با تندترین و شدیدترین اتهامات از صفحه تلاش و تکاپو برای ساختن و پیشرفت سرزمینمان حذف شده‌اند و یک شبه انبان آبروی سال‌ها تلاش مرارت کشیدن و خدمت و تجربه مدیریتی و کارشناسی‌شان را به مستمسک خطایی کوچک و با دستاویز حکمی که گاه در هیچ محکمه قانونی نیز به اثبات نرسیده به خاک ریخته‌ایم و خم بر ابرو نیاورده‌ایم.

چرا برای آیندگان و نه برای امروز؟ چرا که اگر مقرر بود که ما امروزیان از این همه که به اجمال بدان‌ها اشاره می‌رفت درس می‌گرفتیم امروز دیگر شاهد آنچه چند روز پیش‌تر از این اتفاق افتاده نبودیم.

رییس کل بانک مرکزی پس از نخستین اظهارنظر رسمی خود که از یکی از شبکه‌های سیما پخش شد، عدم رعایت مقررات را دلیل سلب صلاحیت مدیرعامل بانک پارسیان اعلام کرد.

همان طور که پیش‌تر نیز بدان اشاره رفت بحث بر سر آنچه به عنوان عدم رعایت موارد قانونی بیان شد موضوع این نوشتار نیست، اما حداقل انتظار در این خصوص این است که به استناد احکام و روایات بزرگان دین که ما خود را پیرو و رهرو آنان می‌دانیم باید شرایطی برابر با وارد کنندگان اتهام برای دفاع متهم از خود فراهم آید و تریبونی همطراز تریبون‌هایی که از آنها برای وارد ساختن اتهام استفاده شده برای وی نیز مهیا شود تا عدالت را - آن گونه که برای ما مسلمانان در آینه آیات و روایات و سیره بزرگان انعکاس یافته - دریابیم.

اما در خصوص ادعای «عدم کفایت مدیرعامل سابق بانک پارسیان» مطرح شده توسط رییس کل بانک مرکزی نکاتی را برای اطلاع افکار عمومی و در نهایت قضاوت مخاطبان و عموم امروزیان و آیندگان قابل ذکر می‌دانم.

مدیری که حداقل یک ساعت پیش از آغاز کار رسمی موسسه تحت مدیریتش بر سر کار حاضر می‌شود و تا پاسی از شب گذشته مشغول فعالیت بی‌وقفه و مستمر است و به تمام مدیران ستادش مکررا توصیه می‌کند که زودتر از کارمندان بر سر کار حاضر شوند. مدیری که بانک تحت مدیریتش در عرض کمتر از سه سال دومین بانک بزرگ کشور به لحاظ جذب سپرده‌های غیردولتی می‌شود و در زمان برکناری‌اش در بسیاری از شاخص‌ها تنها چند گام با بزرگ‌ترین بانک کشور که بیش از چند دهه زودتر از پارسیان شروع به کار کرده فاصله داشت، شخصی که موسسه تحت مدیریتش در حدود پنج‌سال آنچنان بستری از اعتماد فراهم ساخته که نزدیک به ۹۰هزار میلیارد ریال سپرده جذب می‌کند، مدیری که موسسه تحت مدیریتش از طریق اعطای تسهیلات بیش از ۳۵۰هزار شغل را حفظ یا ایجاد کرده است، مدیری که در سخنانش تمام پیشرفت‌ها و کامیابی‌های سازمانش را دستاورد و نتیجه تلاش و تخصص همکارانش می‌دانست و نقایص و ناکامی‌های احتمالی را خود بر عهده می‌گرفت. شخصی که بانک تحت مدیریتش در بیش از ۱۵۰۰۰۰۰سپرده‌گذار و نزدیک ۲میلیون استفاده‌کننده از خدمات بانکی الکترونیکی و... دارد، مدیری که بانک تحت مدیریتش در چهار ماه نخست سال‌جاری با کمتر از ۱۰۰شعبه، ۱۴۰۰میلیارد تومان منابع جمع‌آوری کرده، در حالی که مجموع منابع جمع‌آوری شده توسط بانک‌های دولتی در این مقطع زمانی ۱۹۰۰میلیارد تومان بوده، مسوولی که سازمان تحت رهبری‌اش در اقدامی کم‌نظیر سود سهامدارانش را در زمانی کمتر از ۴۸ساعت پس از مجمع سالانه به حساب سهامداران واریز می‌کند و مالیات حقه دولت را در کمتر از ۷۲ساعت به خزانه دولت واریز می‌کند و سازمان تحت رهبری‌اش دو سال پیاپی مودی مالیاتی نمونه کشور شناخته می‌شود. مدیری که در زیر نامه شکایت‌آمیز مشتریان، عتاب‌آمیزترین دستورها و تندترین پرخاش‌ها را نسبت به مدیران و کارشناسان مسوول خود برای رسیدگی به شکایت آنان صادر می‌کند و زیر نامه گلایه‌آمیز مشتریان از خود به عنوان مسوول بانک پارسیان و نه مدیرعامل این بانک یاد می‌کند و تا آخرین مرحله روند رسیدگی به شکایت را شخصا پیگیری می‌کند، مدیری که به نظریات و پیشنهادهای جوان‌ترین و کم‌تجربه‌ترین کارکنان خود همان توجهی را مبذول می‌داشت که به گفته‌های معاونان و مشاوران خود، مدیری که در چارچوب وظایف اخلاقی و انسانی خود گاه شرایط اشتغال عضو خانواده گیرنده تسهیلات را فراهم می‌ساخت تا او بتواند به پشتوانه این درآمد از عهده پرداخت اقساط وام اخذ شده که در بازپرداخت آن وامانده بود برآید، مسوولی که بدون گرفتن کمکی از دولت شرایط اشتغال نزدیک به ۴هزار جوان جویای کار را در بانک پارسیان و شرکت‌های وابسته به آن فراهم آورد، مسوولی که اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌هایی که در پیرامون بانک پارسیان تشکیل داد در زمره موفق‌ترین شرکت‌های کشورند و..

اکنون طالبی چنین مدیری است که با چنین شیوه‌ای سلب صلاحیت می‌شود.

حال در خصوص شاخص‌هایی که صلاحیت یا عدم صلاحیت را در ذهن ما شکل می‌دهد کمی تامل کنیم: اگر شاخص‌های صلاحیت یک مدیر در بستر اجرایی کشورمان آن قدر ارتقا یافته که بر تراز آن، طالبی با این ویژگی‌ها در زمره بی‌صلاحیت‌ها شناخته می‌شود، زهی سعادت و خوشبختی، اما در غیر این صورت بپذیریم که در رفتار با مدیرانی همچون او به خطا رفته‌ایم، طالبی و طالبی‌ها به پیشتوانه دانش، تجربه و جسارت پارسیان را ساخته‌اند و اگر بخواهند، به کمک همان مولفه‌ها که ذاتی آنان است باز هم پارسیانی دیگر را بنا می‌نهند پس این پارسیان و پارسیان‌ها هستند که برای ماندن در اوج و طی مدارج ترقی بیشتر به آنان نیاز دارند.

صادق باشیم و بپذیریم که راه توسعه، اشتغال و کارآفرینی از رهگذر حرمت نهادن به طالبی و طالبی‌ها و تکثیر و باز تولید آنان هموار می‌شود و نه از راه تخریب و عیبجویی در انظار عمومی و معرض افکار دیگران. بیاییم بستری را مهیا کنیم تا سرمایه‌های مدیریتی، علمی و اجرایی‌مان دامان سرزمین خود را با میوه‌های دانش و تجربه مزین کنند تا دوباره و چند باره و صد باره شاهد دیدن دانایی، هوشمندی و تلاش ارزشمند ایرانی در سرزمین‌های دیگر نباشیم و بر آن غبطه نخوریم در غیر این صورت برای سوال‌های بی‌شمار فرزندانمان چه پاسخی خواهیم داشت؟