یادداشت
نسبتهای مالی کلیدی در شرکتهای بیمه غیرزندگی - ۳۰ مرداد ۸۵
داریوش حسنزاده *
۷ - نسبت ذخایر فنی به داراییهای سریعالمعامله
بخش پایانی
داریوش حسنزاده *
۷ - نسبت ذخایر فنی به داراییهای سریعالمعامله ۱/۷ - این نسبت مهمترین عنصر سمت چپ ترازنامه شرکتهای بیمه یعنی ذخایر فنی را با مهمترین عنصر سمت راست ترازنامه آنان یعنی داراییهای سریعالمعامله مقایسه میکند.
۲/۷ - برای این نسبت، نصاب حداکثری تعیین میشود. هر چه مقدار این نسبت در موسسات بیمه بیشتر باشد وضعیت آن موسسه نامطلوبتر ارزیابی میشود و برعکس.
۳/۷ - از آنجا که ماهیت صنعت بیمه ایجاب میکند شرکت بیمه همواره نقدینگی یا داراییهای کاملا نزدیک به نقد و در حد کافی را در اختیار داشته باشد تا بتواند پاسخگوی تعهدات خویش به بیمهگذاران (و افراد ذینفع) باشد، لذا باید تقریبا معادل حقوق آنان نسبت به جمع داراییها، در داراییهای سریعالمعامله سرمایهگذاری نماید.
شرکت بیمه نباید حقوق بیمهگذاران را در داراییهایی سرمایهگذاری نماید که تبدیل آنها به وجهنقد مشکل باشد و نتوان آن داراییها را بلادرنگ به وجه نقد تبدیل کرد.
۴/۷ - برای اینکه یک شرکت بیمه رتبه خوبی در بین شرکتهای بیمه احراز نماید حداکثر نسبت ذخائر فنی به داراییهای سریعالمعامله ۱۰۵درصد میباشد.
۵/۷ -معکوس این نسبت، نسبت به داراییهای سریعالمعامله به ذخائر فنی میباشد که نشان میدهد داراییهای سریعالمعامله چه درصدی از ذخائر فنی را تشکیل میدهد.
۸ - نسبت به سود قبل از مالیات به ارزش ویژه
۱/۸ - این نسبت درواقع همان نرخ بازده ارزش ویژه (ROE) است که در صنایع دیگر نیز کاربرد دارد.
در این نسبت نتیجه صورت سود و زیان با حقوق صاحبان سهام که یک عنصر ترازنامهای است مقایسه میشود.
به عبارت دیگر این نسبت، عایدات سهامدار نسبت به سرمایهگذاری او (به ارزش دفتری) را نشان میدهد.
۲/۸ - برای این نسبت، نصاب حداقلی تعیین میشود و هر چه مقدار آن بیشتر باشد مطلوبتر است.
۳/۸ - به نظر میرسد در یک شرکت بیمه دارای ثبات باید نسبت سود قبل از مالیات به ارزش ویژه، حداقل ۵درصد باشد.
۴/۸ -گرچه این نسبت بیشتر مورد توجه سهامداران قرار میگیرد اما سایر افراد ذینفع (بیمهگذاران تحلیلگران و غیره) و نهادهای نظارتی که ثبات موسسات بیمه را در کانون توجه دارند نیز نمیتوانند به این نسبت بیاعتنا باشند چرا که تداوم فعالیت موسسه بیمه و برخی از متغیرهای موثر در فعالیت آتی آنها به عایدات سهامدار نیز بستگی خواهد داشت.
پیشنهادات:
۱ - موضوع نسبتهای مالی کلیدی موسسات بیمه ایرانی میتواند موضوع مقالات و پژوهشهای بدیع و مفیدی، از جمله برای پژوهشهای دانشگاهی قرار گیرد.
۲ - موسسات بیمه ایرانی در گزارشات سالیانه و نیز هنگام انتشار عمومی اطلاعات، نسبتهای مالی کلیدی هشتگانه خود را محاسبه و اعلام نمایند.
۳ -نهادهای ذیربط یا محققان علاقهمند، اطلاعات لازم برای انجام محاسبات نسبتهای مالی کلیدی مربوط به تمام شرکتهای بیمه ایرانی و نیز کل صنعت بیمه را برای حداقل سه سال گذشته استخراج و منتشر نمایند تا ماخذ ارزیابی و تحلیلهای بعدی باشد.
۴ -در فرآیند نظارت مالی بر موسسات بیمه، نسبتهای مالی نقش بنیادی دارند، لذا بهتر است نهادهای نظارتی نظیر بیمه مرکزی ایران و حتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران اقدامات پایهای و لازم را در اسرع وقت شروع و به سرانجام رسانند.
۵ -در راستای استقرار نظارت مالی، استخراج و انتشار اطلاعات تاریخی تمام شرکتهای بیمه، محاسبات میانگین و میانگین موزون نسبتهای کلیدی صنعت در سالهای گذشته، تحلیلهای داخلی و بینالمللی، تعیین نصابهای استاندارد برای نسبتهای مالی کلیدی، رتبهبندی موسسات بیمه مستند به نسبتهای کلیدی واقعی آنها و.... برخی از اقداماتی هستند که باید برنامهریزی کرد.
۶ - از آنجایی که نمیتوان نسبتهای مالی مطرح در متون و ادبیات متداول مدیریت مالی را ملاک قرار داد و آنها را در موسسات بیمه بهکار برد، امید است این معرفی اجمالی منشای فایده و اقدامات تکمیلی قرار گیرد.
*کارشناس ارشد حسابداری
ارسال نظر