نقش اعتبار بانک مرکزی در موفقیت اجرای سیاستهای پولی
حیدر مستخدمین حسینی*
افزایش ناگهانی نرخ ارز، چندنرخی شدن ارز، تورم مهارگسیخته، بیثباتی در قیمتها، حملههای مقطعی به بعضی از بازارها و نایاب شدن برخی کالاهای خاص، همه و همه نشاندهنده ضعف مدیریت اقتصادی و فقدان سیاستگذاری پولی در کشور هستند، از این رو در این یادداشت به موضوع واکنشهای غیرمعمول بازار و فعالان اقتصادی در یکی دو سال گذشته در مقابل سیاستهای بانک مرکزی و مصاحبههای رییس کل خواهیم پرداخت. در حالی که به صورت طبیعی زمانی که رییس کل بانک مرکزی سیاستی را مطرح کند، بازار باید هماهنگ با او رفتار نماید، در کشور ما در مقطع اشاره شده، این موضوع صادق نبوده و تاکنون بازار عموما عکس سیاستهای اعلامی بانک مرکزی عمل کرده است.
حیدر مستخدمین حسینی*
افزایش ناگهانی نرخ ارز، چندنرخی شدن ارز، تورم مهارگسیخته، بیثباتی در قیمتها، حملههای مقطعی به بعضی از بازارها و نایاب شدن برخی کالاهای خاص، همه و همه نشاندهنده ضعف مدیریت اقتصادی و فقدان سیاستگذاری پولی در کشور هستند، از این رو در این یادداشت به موضوع واکنشهای غیرمعمول بازار و فعالان اقتصادی در یکی دو سال گذشته در مقابل سیاستهای بانک مرکزی و مصاحبههای رییس کل خواهیم پرداخت. در حالی که به صورت طبیعی زمانی که رییس کل بانک مرکزی سیاستی را مطرح کند، بازار باید هماهنگ با او رفتار نماید، در کشور ما در مقطع اشاره شده، این موضوع صادق نبوده و تاکنون بازار عموما عکس سیاستهای اعلامی بانک مرکزی عمل کرده است. به طوری که تعدادی از کارشناسان برای جلوگیری از ایجاد التهاب در بازارها پیشنهاد کردند رییس کل بانک مرکزی مصاحبه نکند و وعدهای ندهد. این موضوع نشاندهنده کاهش اعتبار بانک مرکزی در میان فعالان اقتصادی است؛ بنابراین این یادداشت تلاش میکند تا به کارکردهای اعتبار بانک مرکزی در میزان موفقیت سیاستهای پولی پرداخته و راهکارهای افزایش آن را برشمارد.
* * *
اعتبار بانک مرکزی یعنی ایجاد باور و یقین در مردم و فعالان اقتصادی که بانک مرکزی میخواهد و میتواند به وعدههای داده شده عمل کرده، سیاستها را اجرا و اهداف تعیین شده را محقق کند. در صورتی که بانک مرکزی اعتبار داشته باشد، مردم همراهی خواهند کرد تا بانک مرکزی سیاست خاصی مثل کاهش نرخ تورم را با اقتدار و قاطعیت تا دستیابی به اخذ آن دنبال کند.
یکی از مهمترین اصول در ارتباط با موفقیت سیاستگذاری نهاد پولی این است که همراهی مردم و فعالان اقتصادی، موجب میشود سیاستها به نحو مطلوبتر و با هزینه کمتری اجرا شوند. برای به دست آوردن همراهی فعالان اقتصادی باید بانک مرکزی جایگاه خود را در سیاستگذاری پولی باز شناسد. در دهههای گذشته، روسای بانکهای مرکزی در کلیه کشورها تا حدودی به این مطلب که اعتبار بیانیهها یا اظهارات آنها بر نرخ تورم موثر است پی برده بودند؛ اما این موضوع پس از تحقیقات انجام شده در نیمه دوم دهه ۱۹۷۰ میلادی در خصوص سیاستگذاری پولی در دنیا مشهور شد. در این تحقیقات پایههای نظری دلیل این موضوع که چرا اعتبار اهمیت زیادی در موثر واقع شدن سیاستگذاری پولی دارد، مشخص شد.
اعتبار بانک مرکزی موضوعی است که قابلیتهای آن نه تنها در تئوریهای اقتصادی بلکه در عمل نیز مشاهده شده است؛ به طوری که اجماع مناسبی میان اقتصاددانان و روسای کل بانکهای مرکزی در کشورهای مختلف در اهمیت و نقش اعتبار در موفقیت سیاستهای پولی مشاهده میشود. هنگامی که مقامات پولی از اعتبار برخوردار باشند، به درجات بیشتری از آزادی در انجام سیاست پولی میرسند. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، کانالهایی است که سیاست پولی از طریق آنها بر اقتصاد تاثیر میگذارد. سیاست پولی از طریق گزارشها، اطلاعیهها و مصاحبهها نیز بر اقتصاد اثر میگذارد که خود موجب تاثیر بر انتظارات بازار میگردد. هنگامی که مقام پولی پیام یا علامتی را ارسال میکند، اثرگذاری آن به میزان باور مخاطبین آن پیام بستگی دارد. اگر سیاستگذار دارای اعتبار باشد، سخن او مورد قبول واقع میشود و در نتیجه نیروهای بازار با آن همگام میشوند. اعلام تمایلات سیاستگذاری همراه با اعتبار، اقدامات سیاستی واقعی را تقویت میکند و بر انتظارات بازار اثر گذاشته و از این کانال دسترسی به اهداف سیاستی را سرعت میبخشد. به علاوه به دلیل وجود اعتبار، اقدامات سیاست پولی بلندمدت تلقی شده و انتقالی و روزمره به حساب نمیآیند؛ لذا تاثیر هر سیاست خاصی بیشتر و قدرتمندتر میشود. به عبارتی دیگر، برای دستیابی به هدفی خاص، سیاستهایی که از اعتبار برخوردار هستند، به خشونت و قاطعیتی که در صورت فقدان اعتبار به آن نیاز داشتند، احتیاجی ندارند. همانطور که گفته میشود کسی که دارای اعتبار است، نیازی ندارد برای اینکه مردم به حرف او گوش بسپارند صدای خود را بلند نماید. افزایش اعتبار، اثرگذاری سیاست پولی را بیشتر کرده، فرآیند مبارزه با تورم را تسهیل نموده و هزینههای تورمزدایی را کاهش میدهد. ابزارهای سیاستگذاری پولی از کانال هدف قرار دادن میزان عرضه و تقاضای نقدینگی به بانک مرکزی در دستیابی به اهداف خود کمک میکنند، اما اعتبار بانک مرکزی از طریق تاثیرگذاری بر انتظارات بازار و در نتیجه انتظارات تورمی هزینههای کاهش تورم را کاهش و تابع رفاه اجتماعی را افزایش داده و به هنگام نیاز، این اعتبار میتواند کارسازتر از ابزار معمول سیاست پولی عمل نماید.
در تمام دنیا بانکهای مرکزی به دنبال این موضوع هستند که سابقه درخشانی در کنترل تورم داشته باشند تا بتوانند از این طریق اعتماد فعالان اقتصادی را به سیاستهای خود جذب کنند، زیرا هزینههای اعمال سیاست پولی در صورت همراهی فعالان اقتصادی کاهش مییابد و این موضوع اعتبار بانک مرکزی را مهم و برجسته میکند. اعتبار بانک مرکزی باعث میشود انتظارات تورمی در جامعه کاهش یابد. کاهش انتظارات تورمی به نفع همه است، اما انتظارات تورمی تنها زمانی کاهش مییابد که بانک مرکزی سابقه درخشانی در پایداری سیاستها و اعتماد عموم مردم به صداقت و پیگیری در سیاستهایی که به اطلاع عموم میرساند داشته باشد.
چگونه میتوان به اعتبار دست یافت؟ اعتبار به دست نمیآید مگر با سابقه خوب. گفته مشهوری وجود دارد که طبق آن اعتبار به تملک در نمیآید بلکه همیشه به اجاره گرفته میشود. باید همیشه در زمینه اعتبار سرمایهگذاری کرد تا سابقه مناسبی به دست آید. این سابقه تنها راه کسب اعتبار است. با چنین دیدگاهی روشن است که چرا هر گونه اشتباهی بسیار پرهزینه است، زیرا موجب کاهش سریع ارزش پول میشود. این دارایی را حسنشهرت نیز مینامند. این شهرت پیششرط مهم اتخاذ هر رویکرد بلندمدت در سیاستهای اقتصادی است.
اما سوال این است که اکنون بانک مرکزی چگونه باید برای خود اعتبار کسب کند؟ برای کسب اعتبار نیاز به رعایت اصولی است که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود:
۱- مشارکت تمامی دستگاهها: سیاستهای مالی و پولی باید با یکدیگر هماهنگ باشند، اما هماهنگی به معنای غلبه سیاستهای مالی بر پولی نیست. برای افزایش اعتبار بانک مرکزی، باید هماهنگی و همکاری مناسبی میان نهادهای سیاستگذار و نظارتی برقرار شده و شفافیت در روابط کاری و مسوولیتهای هر بخش اعمال شود.
۲- افزایش استقلال بانک مرکزی: بانک مرکزی باید استقلال کافی برای پیگیری سیاستها داشته باشد. افزایش استقلال بانک مرکزی نشاندهنده عزم ملی برای کاهش تورم و افزایش توان بانک مرکزی در مقابله با فشارهای سیاسی و اقتصادی وارده میباشد.
۳- افزایش پاسخگویی بانک مرکزی: با افزایش استقلال، بانک مرکزی و رییس کل باید در قبال عملکرد خود در مقابل مجلس شورای اسلامی پاسخگو باشد. همچنین این پاسخگویی باید از طریق مصاحبهها و بیانیهها در قبال عموم مردم نیز مشخص باشد.
۴- هدفگذاری صریح تورم: اگر واقعا تورم را یکی از معضلات اصلی اقتصاد کشور بدانیم و بخواهیم آن را حل کنیم، باید از دادن شعارهایی مانند مبارزه با تورم یا کاهش تورم به صورت مبهم پرهیز کرده و اهداف کمی و قانونی برای تورم تعیین کنیم، اما قبل از این کار بهتر است برای کسب اعتبار، اهداف به صورت پیشبینی مطرح شوند و نه اهداف صریح. بانک مرکزی ابتدا باید اهداف پیشبینی شده کوتاه مدت خود را منتشر کند و به دنبال آن پس از چند دوره در صورتی که فعالان اقتصادی مشاهده کنند که پیشبینیهای بانک مرکزی با تقریب مناسبی صحیح میباشد، اعتماد عمومی به تدریج جلب میگردد.
۵- انتصاب یک رییس بانک مرکزی مستقل و تورمگریز: رییس کل بانک مرکزی باید شخصیتی داشته باشد که احتمال کمی نسبت به عقبنشینی او از تعهداتش انتظار رود. انتخاب رییس کل باید با احتیاط بسیار زیادی انجام گیرد. رییس کل بانک مرکزی باید در میان فعالان اقتصادی اقتدار و جسارت دنبال کردن اهداف را در شرایط سخت و تحت فشار دولت داشته باشد. چون همواره فشارهایی از جانب دولت به بانک مرکزی برای به عقب انداختن سیاستهای مبارزه با تورم وجود خواهد داشت. شخصیت رییس کل باید به گونهای باشد که بتواند در مقابل این فشارها ایستادگی کرده و در مواقع لازم بتواند به دولت نه بگوید!
۶- التزام به کنترل تورم: این التزام باید سفت و سخت اعمال گردد، به این صورت که اگر بانک مرکزی نتوانست به اهداف تورمی دست یابد، رییس کل برکنار میشود.
۷- ابراز پیشبینیهای کارشناسی و دقیق تورم: پس از فراهم شدن پیشنیازها و افزایش توان بانک مرکزی در کنترل تورم، بانک مرکزی میتواند با ابراز پیشبینیهای تورم کارشناسی شده به صورت عمومی برای ماههای آتی (در صورتی که این پیشبینیها را محقق کند) به تدریج اعتماد عمومی را جلب کند.
۸- پایداری در سیاستها: فرآیند کسب اعتبار فرآیندی است که نیاز به زمان دارد. در شرایط فعلی، بانک مرکزی باید حداقل یک دوره ۴ الی ۵ ساله عملکرد مناسب از خود نشان دهد تا بتواند اعتبار خود را باز یابد، اما این نکته باید مدنظر باشد که تلاش چندین ساله میتواند با عملکرد نامناسب طی یک دوره بسیار کوتاه از بین رود. به این معنی که هر چه فرآیند کسب اعتبار سخت و زمانبر است، از دست دادن آن به راحتی و در زمان کم اتفاق میافتد.
۹- ترویج حاکمیت قانون در جامعه: در صورتی که طبق قانون بانک مرکزی مسوول کاهش تورم باشد و اهداف کمی نیز برای آن تعیین شود، اما مسوولان به این باور نرسند که باید به قانون عمل کنند، هیچ کدام از مراتب بالا اثری نخواهد داشت. این دیدگاه باید تقویت شود که زمانی که قانون وجود دارد باید طبق آن عمل کرد و در صورت ایراد آن باید سعی کرد آن را از جایگاه خود عوض کرد.
* معاون سابق وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
ارسال نظر